لب بر تيغ

10,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

معرفی کتاب لب بر تیغ اثر حسین سناپور

حسین سناپور در اواخر دهۀ هفتاد با رمان «نیمۀ غایب» خودش را به جامعۀ ادبی ایران معرفی کرد. رمانی که هم خوانندگان رمان فارسی به خوبی از آن استقبال کردند و هم جوایز ادبی. در این سال‌ها رمان‌های متعددی از سناپور منتشر شده است که کمابیش خوانندگان از آن‌ها استقبال کرده‌اند.
«لب بر تیغ» رمانی قصه‌گو با ریتمی تند و صحنه‌هایی اکشن، پرهیجان و پرکشش است که خواننده را با خود همراه می‌کند. قصه‌ای که شاید برای اقتباس سینمایی هم مناسب باشد. صحنه‌های اکشن پرداخت مناسبی دارند به همراه توصیف‌هایی تصویری به طوری که خواننده حس می‌کند در دل حوادث رمان است و پا به پای شخصیت‌ها.
به لحاظ تکنیکی حسین سناپور نویسنده‌ای تواناست چرا که بر تکنیک‌های نوشتن تسلط کافی دارد. او رمان‌نویسی تدریس می‌کند و چند کتاب تئوری و آموزشی هم دربارۀ داستان و رمان‌نویسی دارد، بنابراین توقع توان تکنیکی از او، توقعی بیهوده نیست.
«لب بر تیغ»‌ با تلاش گروهی برای آدم‌ربایی آغاز می‌شود اما این آدم‌ربایی، ناکام می‌ماند. آدم‌ربایان می‌خواهند سمانه را بدزدند اما موتورسواری که مرتب بر سر راه سمانه قرار می‌گیرد او را نجات می‌دهد. ماجرا البته به همین‌جا ختم نمی‌شود و این اتفاق به سادگی رخ نمی‌دهد، موتورسوار دو تن از آدم‌ربایان را می‌کشد. حالا دوستان آن دو نفری که کشته شده‌اند به دنبال خونخواهی هستند.
از نقل همین خلاصۀ کوتاه می‌توان دریافت که با رمانی پرحادثه روبرو هستیم که تعلیق و هیجان دارد. علاوه بر این زندگی سمانه با نامادریش و نقش او در این حوادث ابعادی انسانی پیدا می‌کند، از سوی دیگر این درگیری‌ها در بین آدم‌های طبقۀ فرودست بعدی اجتماعی به رمان می‌دهد.
«لب بر تیغ» ۲۴ فصل دارد و راوی دانای کل آن، کنش شخصیت‌ها را به خوبی برای خواننده روایت می‌کند. نوع روایت ترکیبی از توصیف‌های مستقیم و غیر مستقیم کنش‌ها و رفتار شخصیت‌هاست و در این امر دیالوگ‌های مناسب و متناسب با شخصیت‌ها هم به شخصیت‌پردازی داستان کمک می‌کنند.
آدم‌های داستان متشکل از تیپ‌ها و شخصیت‌هایی است که گروه گروه هستند و نویسنده دایره‌وار آن‌ها را روایت می‌کند، بدین معنا که پس از روایت رفتار و کنش‌های هر گروه به سراغ گروه بعدی می‌رود.
پیوند و تلاقی این گروه‌ها با هم آرام‌آرام و در طول داستان آشکار می‌شود. نویسنده اندک اندک و با امساک و البته در جای مناسب اطلاعات را به خواننده می‌دهد و آن‌چه را لازم و ضروری است، بیان می‌کند. این نحوۀ چینش و دادن اطلاعات، پازل معمایی داستان را کامل می‌کند تا در انتها به شکلی عمیق‌تر با شخصیت‌ها آشنا ‌شویم.
«لب بر تیغ» با توجه به توان تکنیکی نویسنده، از انسجام و استحکام کافی برخوردار است و با پرداختی مناسب همراه با هیجان‌، تعلیق و صحنه‌های اکشن، می‌تواند بسیاری از خوانندگان رمان فارسی را راضی نگه ‌دارد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

لب بر تيغ

نویسنده
حسین سناپور
مترجم
—-
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 164
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1393
سال چاپ اول
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 190 گرم
شابک
9789643622923
توضیحات تکمیلی
وزن 0.190 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “لب بر تيغ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

سه قصه

7,500 تومان
ناگاه دو کبوتر سفید در آسمان مهتابی شب بال‌کوبان و چرخ‌زنان بر بالای جمعیت شدند و بر شانه‌ی کودکی بنشستند. جمعیت آشفته از این پرواز پراکنده شدند. کودک لبخندی زد و دست بر پَرِ سفید کبوتران کشید. سوار بلند به صدا درآمد «ببینید، آرزوی او برآورده شد، آرزوی داشتن دو کبوتر سفید.» زنی آه‌کشان گفت «راست می‌گوید. بچه‌ام آرزوی دو کبوتر سفید داشت.» جمعیت در ازدحام شد، به دور کودک گرد آمدند.

زن تسخير شده

25,000 تومان

معرفی کتاب زن تسخیر شده اثر دونالد بارتلمی

کتاب حاضر دربردارندۀ 14 داستان کوتاه و خلاقانه با عناوین:
«بعضی از ما دوست مان، کلبی، را تهدید کرده بودند»، «آغوش معرکه»، «زامبی ها»، «سلطان جاز»، «ظهور سرمایه داری»، «شهر کلیساها»، «نامه ای نوشتم»، «جدایی ها»، “«نوازنده ی پیانو»، «مرد شنی»، «اولین کار بدی که بچه کرد»، «رگبار طلا»، «زن تسخیر شده» و «هیئت اعزامی» است که با هدف تغییر دیدگاه خواننده به زندگی و ادبیات نگارش شده اند.

سفر شگفت انگيز آليسا

58,000 تومان

معرفی کتاب سفر شگفت انگیز آلیسا

تصور کنید در حال سفر به یکی از سیارات کهشکان راه شیری هستید و قرار است ده‌ها اتفاق هیجان‌انگیز و تکرارنشدنی را تجربه کنید! کتاب سفر شگفت انگیز آلیسا به قلم ک. بولیچف شما را در یک سفر ماجراجویانه با آلیسا و پدرش همراه می‌کند. سفری که نه روی زمین، بلکه در میان سیارات دیگر صورت می‌گیرد و اتفاقات غیرمنتظره‌ی زیادی در آن رخ خواهد داد.

درباره‌ی کتاب سفر شگفت‌ انگیز آلیسا

آلیسا دختر کوچولویی است که همراه با پدرش به سفرهای زیادی رفته و ماجراهای عجیبی را پشتِ‌سر گذاشته است. حالا که قرن بیست‌ویک به انتهای خودش رسیده و سایر سیاره‌های کهکشان راه شیری برای آدم‌ها قابل سکونت شده‌اند، آلیسا قرار است با پدرش و یک گروه تحقیقاتی به فضا بروند. آن‌ها قصد دارند مطالعه و تحقیق جدیدی را انجام دهند و هدفشان از این سفر علمی و جذاب، پیدا کردن حیوانات فضایی برای انتقال آن‌ها به باغِ‌وحش مسکو است. اما این سفر آن‌طور که آلیسا و بقیه‌ی مسافران فکر می‌کنند، ساده نیست. آن‌ها در مسیر خود با اتفاقات فراوان و عجیب‌وغریبی روبه‌رو می‌شوند که هرگز فکرش را هم نمی‌کردند! البته باید بدانید آلیسا بسیار باهوش است و می‌داند باید چه کاری انجام دهد تا از پس موانع بربیاید. کیریل بولیچف (Kirill bulychev) در کتاب سفر شگفت‌انگیز آلیسا (Alisa's Voyage) خالق داستانی هیجان‌انگیز، ماجراجویانه و گاهی دلهره‌آور است و آن را با تخیل پیوند داده. همه‌ی کودکان و نوجوانان علاقه‌مند به کتاب، با خواندن این داستان خیال‌انگیز می‌توانند افسار تخیلشان را به دست بگیرند و به سرزمین‌های دیگر سفر کنند. چراکه در کتاب سفر شگفت‌انگیز آلیسا هیجان، موقعیت‌های خطرناک و جدید و جذابیت و ماجراجویی به یکدیگر پیوند خورده‌اند. کتاب سفر شگفت‌انگیز آلیسا به همت نشر چشمه و ترجمه‌ی روان الهام کامرانی روانه‌ی بازار کتاب شده است.

درباره‌ی مجموعه‌کتاب‌های آلیسا سلزنیوا؛ دختری از آینده

مجموعه داستان سلزنیوا؛ دختری از آینده اثر کیریل بولیچف از جمله مجموعه‌های داستانی محبوب در دنیاست که برای کودکان و نوجوانان نوشته شده است. در این مجموعه بیش از پنجاه رمان و داستان کوتاه به رشته‌ی تحریر درآمده و با تصویرسازی‌های جذاب و تماشایی، موردِتوجه کودکان و نوجوانان سراسر دنیا قرار گرفته است.  

در بخشی از کتاب سفر شگفت انگیز آلیسا می‌خوانیم

کاوشگرانِ ستاره‌ی ژوبین‌دار کوچک، با شکوه تمام به استقبال سفینه‌ی پگاس آمدند. همین که روی سطح فلزی محوطه فرود آمدیم، آن‌ها به‌سرعت با خودروِ صحرایی به سمت ما آمدند. سطح فلزیْ‌ زیرِ سنگینیِ سفینه‌ تکان‌تکان می‌خورد و آبیِ ‌نارنجی‌رنگ، مثل رنگ آهنِ زنگ‌زده، شلپ‌شلپ از میان راه‌باریکه‌های سطوح فلزی بیرون می‌ریخت. سه جوانِ بامحبت، با لباس رسمیِ جنگیِ قرمزرنگ، که روی آن لباس فضایی پوشیده بودند، از خودرو بیرون آمدند. پشت‌سرشان سه فضانورد با سارافون‌های مجلل که روی آن لباس فضایی پوشیده بودند همراهی‌شان می‌کردند. زنان و مردان جوانی که با نان‌و‌نمکِ توی سینی از ما استقبال کردند. وقتی از روی راه‌باریکه‌های فلزی خیسِ پایگاهِ فضایی عبور کردیم، روی کلاهخودهای‌ فضایی‌مان تاج گلی از گل‌های کُرکی محلی گذاشتند. در تالارِ کوچکِ غذاخوریِ کاوشگران، به افتخار ما، مراسم شام باشکوهی ترتیب داده شده بود. از ما با کمپوت‌ کنسروی، اُردک کنسروی و ساندویچ کنسروی پذیرایی کردند. مکانیک زِلِنی، که در پگاس سرآشپز بود، روی خوشش را نشان داد: سیب واقعی، خامه‌ی زده‌شده‌یِ واقعی با انگور‌فرنگیِ واقعی و از همه مهم‌تر واقعی‌ترین نان چاودار را روی میز جشن گذاشت! آلیسا مهمان اصلی بود. همه‌ی کاوشگران بزرگ‌سال بودند، بچه‌هایشان توی خانه‌ها‌یشان در مریخ، در زمین یا در گانیمد مانده بودند و بسیار دلتنگ بچه‌هایشان بودند. آلیسا به همه‌ی سؤال‌هایشان پاسخ داد. صادقانه تلاش کرد از آن‌چه واقعاً هست، احمق‌تر به نظر برسد. وقتی به سفینه برگشت، گلایه‌کنان گفت: «خیلی دل‌شون می‌خواست من بچه‌ی خنگ و کوچولو باشم. من هم مأیوس‌شون نکردم.»

لوتا پیترمن 1/ گوش تا گوش، خرگوش

87,000 تومان

معرفی کتاب لوتا پیترمن 1 اثر آلیس پانترمولر

داستانی بامزه و خنده دار درباره ی دختر بازیگوشی به نام لوتا پیترمن که از فلوت هندیش متنفر است و آن را مسبب تمام مشکلاتش می داند. لوتا برای داشتن یک حیوان خانگی تصمیم به پول درآوردن می گیرد، او فلوتش را بی اجازه برای فروش می گذارد، در قبال نگهداری از سگ خانم زگبرشت، طلب پول می کند و بسیاری کارهای دیگر که علاوه بر خودش دیگران را نیز به دردسر می اندازد.
تقدیم به همه‌ی آن‌هایی که وقتی کتاب را ورق می‌زنند، می‌خواهند از خنده ریسه بروند:

مجموعه‌ی لوتا پیترمن، دختر پردردسر

اسم من لوتا است، ده ساله و خیلی طبیعی. از پدر، مادر و برادرهایم که خیلی طبیعی‌ترم. به خاطر همین اصلا نمی‌فهمم دلیل این اتفاق‌های عجیب‌و‌غریب اخیر چیست. مثلا همین که سر کلاس آن جمله‌های خجالت‌آور روی تخته نوشته شد، یا اینکه غذای موردعلاقه‌ام یک دفعه مزه‌ی کلم بروکسل گرفت.

عق!

و آیا این اتفاق‌ها به فلوت هندی‌ای که مامان بهم کادو داده ربط دارد؟ تازه من اصلاً برای این داستان‌ها وقت ندارم چون باید حیوان خانگی موردعلاقه‌ام را پیدا کنم و برایش حسابی نقشه کشیده‌ام. البته اگر این فلوت فلان‌فلان‌شده بگذارد!

سفارش:0
باقی مانده:1

بدبیاری‌های فردی تنگلز 2/ گاوچران قهرمان یا بزدل عنکبوتی؟

23,000 تومان
قسمتی از کتاب: هوگو گفت: “دیدی! واسه من کاری نداشت.” آن ها رفتند و من از پشت درخت بیرون آمدم. له و لورده شده بودم. جسمم کم نبود، حالا روحم هم داغون شده بود. وقتی رفتم خانه مامان فکر کرد یکی کتکم زده. – کی این کار رو باهات کرد؟ وقتی گفتم کار خودم بوده باورش نشد. گفت: “هیچ کس نمی تونه این بلا رو سر خودش بیاره.” چرا می تواند اگر از شیب صخره ای و پردرخت تپه ی مولگاری با دوچرخه بیاید پایین. آن هم با کله! ولی این را به مامان نگفتم. فقط گفتم: “از دوچرخه افتادم.” مامان سرش را تکان می داد و دور من می چرخید. هرجا را نگاه می کرد یک زخم پیدا می کرد. – چندبار از دوچرخه افتادی؟ هزار بار؟ همه جایم زخم و زیلی بود. مامان وان را با آب داغ و نمک پر کرد و من حمام کردم. خیلی حال داد. گردن و شانه هایم شل شدند. مامان کمی بعد آمد توی حمام و گفت: “امروز بعدازظهر مامان هوگو رو دیدم. خیلی خانم خوبیه. درباره ی اتفاق توی مدرسه با هم حرف زدیم.” دوباره گردنم خشک شد و تیر کشید. گفتم: “خب پس اونم از من متنفره؟ ها؟” -نه اتفاقا! این طور نیست. راستی اون ها یه حیاط پشتی خیلی جالب دارن. می دونستی توی قزاقستان که بودن توی یه دشت بزرگ زندگی می کردن و یه مزرعه ی پرورش اسب داشتن؟
سفارش:0
باقی مانده:1

وبلاگ خون‌آشام 3/ برف سرخ زمستان

115,000 تومان
انتشارات هوپا منتشر کرد: «بیشتر شبیه یه سایه‌ی بزرگ و سیاه بود. تنها چیزی که تونستم واضح ببینم، دست‌هاش بود، دو تا دست اسکلتی و لاغر. داشتند با انگشت من رو نشون می‌دادن. یه چیزی هم ازشون چکه می‌کرد. یه چیزی شبیه... شبیه خون! خواستم فرار کنم که دست‌ها بالای سرم پیچ‌وتاب خوردن و انگار طلسم شده باشم، دیگه نتونستم تکون بخورم. همون‌جا سرِ جام میخکوب شدم. بعد یکی از دست‌ها مثل برق پرید جلو و گلوم رو گرفت. خیلی وحشتناک بود. همون لحظه رعدوبرقِ وحشتناکی زد و تونستم صورت ترسناک و رنگ‌پریده‌ش رو ببینم. خنده‌ش مو به تنم سیخ کرد.... وقتی نیمه‌خون‌آشام باشی، دیگر نمی‌توانی معمولی باشی. تا ابد عجیب‌و‌غریب خواهی بود. مامان و بابایم می‌گویند همین روزهاست که سر‌و‌کله‌ی «نیروی ویژه»‌ام پیدا شود. اتفاق‌های بدی افتاده. نمایشگاه زمستانی ترسناکی توی شهر برپا شده و شبحی با دست‌های لرزان و خونین به مردم حمله می‌کند. مردم اسمش را گذاشته‌اند «شبح خون»! اما حقیقت چیز دیگری ا‌ست. پای «خون‌آشام‌های مرگبار» در میان است. بزرگ‌ترین شیاطینی که باید با آن‌ها روبه‌رو بشویم. من و «تالولا»!