لوتا پیترمن 3/ چه‌کسی کرم‌ها را رقصاند؟

150,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

معرفی کتاب لوتا پیترمن 3 اثر آلیس پانترمولر

داستان طنز و دوست داشتنی حاضر همراه با تصاویر بامزه برای سنین 8 الی 14 سال نگاشته شده است. لوتا پیترمن و داداش های خل و چل اش دوست دارند که تعطیلات عید پاک را در جزیره ای وسط دریا سپری کنند اما پدر و مادرشان مانند همیشه و بدون توجه به نظر مشترک آن ها، تصمیم می گیرند که به مزرعۀ ارگانیک در ایالت بایرن بروند.
یوهو! بالاخره تعطیلات فرارسید! بیشترِ بچه‌های کلاس می‌مانند خانه ولی من و خانواده‌ام قرار است برویم یک مزرعه‌ی اُرگانیک در جنوب آلمان. هرچند دو تا برادر خُل‌وچِلم و خودم نظرمان این بود که برویم توی یک جزیره وسط دریا ولی هیچ‌کس حرفمان را گوش نکرد. ناعادلانه!

تازه می‌توانم کلی با فلوتم تمرین کنم. چون فلوت من یک فلوت عادی نیست و می‌تواند مارهای کبری و حتی کرم‌های خاکی را هیپنوتیزم کند. فقط باید آهنگش را درست بزنم …

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

لوتا پیترمن 3/ چه‌کسی کرم‌ها را رقصاند؟

نویسنده
 آلیس پانترمولر
مترجم
نونا افراز
نوبت چاپ
تعداد صفحات 161
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786222040864
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “لوتا پیترمن 3/ چه‌کسی کرم‌ها را رقصاند؟”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

روزی روزگاری فوتبال: فوتبال و جامعه‌شناسی

450,000 تومان

معرفی کتاب روزی روزگاری فوتبال

کتاب روزی روزگاری فوتبال به قلم حمیدرضا صدر، تاریخچه فوتبال ملی و باشگاهی، قهرمانی‌ها، جنبه‌های اجتماعی و سیاسی فوتبال را در ایران و سراسر جهان و بخصوص کشورهای صاحب سبک در این ورزش مانند انگلستان، ایتالیا، اسپانیا و… مورد مطالعه قرار می‌دهد. در این کتاب که از چهارده فصل تشکیل شده است، مطالبی درباره فوتبال ایران و جهان مورد بحث قرار گرفته و در هر فصل وضعیت ورزش فوتبال در یکی از کشورهای جهان مورد بررسی قرار می‌گیرد. این اثر از رویدادهای مهم در زمینه فوتبال جهان سخن می‌گوید و بازیکنان مشهور را معرفی می‌کند. روزی روزگاری فوتبال سفری پر تب و تاب از دنیایی به دنیایی دیگر را نشان می‌دهد. از زمین‌های خاکی تهران تا آرژانتین و ایالات متحده، از مردم، تاریخ و سیاست فوتبال. حمیدرضا صدر در این کتاب از شیفتگی مهارناپذیر انسان‌هایی سخن می‌گوید که نمی‌تواننند دل‌هایشان را از فوتبال بکنند، برق چشم‌های مشتاقی را توصیف می‌کند که نمی‌توانند مستطیل سبز را تماشا نکنند. در بخشی از کتاب روزی روزگاری فوتبال می‌خوانیم: از سال 1321 مقارن با اشغال ایران، برگزاری مسابقات فوتبال ترکیب جدی‌تری گرفت. تیم ایران با تیم ارتش انگلستان که از بازیکنان مثل منین، میگر و بیک استفاده ‌کرد در امجدیه رو به رو شد. در این دیدار برای اولین بار به طور رسمی بلیت فروخته شده. فدراسیون فوتبال ایران سال 1325 به وجود آمد و نخستین رئیس آن دکتر محمدعلی رکنی بود که چهار سال در آن مسند باقی ماند. ایران در آن دوران در المپیک لندن 1948 شرکت کرد و نام ورزشکاران ایران برای نخستین بار وارد آرشیوهای رسمی جهانی شد. همان سالی که محمدجعفر سلماسی یگانه مدال را در رشته‌ی وزنه‌برداری، مدال برنز، برای ایران به ارمغان آورد. همان سالی که محمد نامجو در وزن پنجاه و شش وزنه‌برداری پنجم شد. همان سالی که امانوئل آغاسی، پدر آندره آغاسی، به‌عنوان مشتزن ملی‌پوش ایران در وزن پنجاه و چهار کیلوگرم، در مرحله‌ی اول برابر الولرو ویسنته دونش از اسپانیا شکست خورد و حذف شد. از دهه‌ی‌ 1320 به‌ بعد بود که برد و باخت‌های تیم ملی شمرده ‌شدند. همه به پیروزی‌ها ‌بالیدند و شکست‌ها را به رخ کشیدند. وقتی تیم ملی ایران در 1326 در امجدیه برابر ترکیه قرار گرفت و سه بر یک مغلوب شد، یگانه گل ایران را مسعود برومند به‌ ثمر رساند که شاگردی از مکتب باشگاه شاهین بود. بازوبند کاپیتانی را محمد خاتمی بسته بود که بعدها داماد شاه شد و با درجه‌ی ارتشبدی عنوان فرمانده‌ی‌ نیروی هوایی را یدک ‌کشید. ترک‌ها در استانبول شش گل به همان تیم زدند. پاکستانی‌ها هم در تهران پنج گل دریافت کردند تا فوتبال ایران طعم پیروزی بر یکی از همسایگانش را بچشد.
سفارش:0
باقی مانده:1

بیچارگان

220,000 تومان

معرفی کتاب بیچارگان

کتاب بیچارگان، شاهکار مسلم فئودور داستایوفسکی و اولین رمان اوست که نامش را در محافل ادبی بزرگ روسیه بر سر زبان‌ها انداخت؛ تا آنجا که به زعم برخی انقلابی در رمان اجتماعی ادبیات روسیه پدید آورد. این کتاب، رمان نامه‌نگارانه‌ی درخشانی است که زندگی یک مرد میانسال دون‌پایه و دختری جوان و فقیر را از خلال نامه‌های پرمهر و لطیفشان روایت می‌کند.

درباره‌ی کتاب بیچارگان

سال‌های زیادی از قیام تاریخی دسامبریست‌ها در روسیه‌ی تزاری نمی‌گذشت و خاطره‌ی این قیام هنوز در اذهان جان داشت. شهرها پر از مردمان فرودست و بی‌چیز بود و مبارزه‌ای بی‌امان برای بقا در جریان. فئودور داستایوفسکی (Fyodor Dostoevsky) در اتاقی محقر، زیر نور شمع به خواندن و نوشتن می‌پرداخت. جوانی بود که روزگارش را در فقر می‌گذراند و کارامزین و پوشکین می‌خواند. در سال 1846 بود که داستایوفسکیِ جوان، اولین اثرش را آفرید. این اثر که شور و حرارتی تازه در میان نویسندگان و منتقدان ادبی روسیه دمید و ظهور گوگول دیگری را به ساحت ادبیات روسیه نوید داد، کتاب بیچارگان (Poor Folk) بود. داستایوفسکی در این رمانِ نامه‌نگارانه با سنت رئالیستی نویسندگان پیش از خود، به ویژه الکساندر پوشکین و نیکلای گوگول آغاز می‌کند. گفته می‌شود که داستایوفسکی پس از نوشتن این کتاب به حلقه‌ی انقلابیون می‌پیوندد و همین امر سرنوشت او و چه‌بسا سرنوشت ادبیات روسیه را تغییر می‌دهد.

نظریه عکاسی گزیده ای از مهم ترین متون نظری عکاسی در قرن بیستم

51,000 تومان
نظریه عکاسی گزیده جامعی است از متونی که در طول سده بیستم درباره عکاسی ـ تولید، کاربردها و تأثیرات آن ـ نوشته شده است. در این کتاب، که مقالاتی از عکاسانی چون ادوارد وستون و لاسلو موهوی ـ نادی تا متفکران تأثیرگذاری چون والتر بنیامین و رولات بارت و سوزان سانتاگ را دربرمی گیرد، تحولات اندیشه های مربوط به عکاسی و مسائل مختلفی از قبیل هویت، مصرف، نگاه خیره، و فناوری دیجیتال بررسی شده است. هر بخش حول مضمونی خاص تنظیم شده است و با مقدمه گردآورنده کتاب آغاز می شود و ایده ها و مباحث مربوطه را در زمینه تاریخی و نظری تبیین می کند. بخشهای کتاب شامل این موارد هستند: تأملاتی درباره عکاسی؛ دیدن عکاسانه؛ رمزگان و بلاغت شناسی؛ عکاسی و امر پست مدرن؛ عکاسی دیجیتال؛ عکاسی مستند و مطبوعاتی؛ نگاه خیره عکاسانه؛ تصویر و هویت؛ نهادها و زمینه ها.  

وبلاگ خون‌آشام 2/ باران جیغ بر جاده

190,000 تومان

قسمتی از کتاب وبلاگ خون آشام 2

کت و شلوار راه راهی گفت: “تنم می لرزه وقتی آدم ها می گن داشته ن درباره ی من حرف می زده ن.” کمی عذاب وجدان گرفتم. آمد جلوی پیشخان ایستاد. انگار خیلی هم ناراحت نشده بود. باز همان کت و شلوار راه راهش تنش بود. گفت: “خب، بگین ببینم چه بلایی قراره سرم بیاد؟” خانم روزنامه فروش با صدای بلند خندید: “وای گیلز! از دست تو!” چشم هایش برق می زد. معلوم بود حسابی این آقای گیلز را قبول دارد. گفت: “نگران نباش بابا! چیزی نیست. کسی کاری با تو نداره. این آقا پسر داره واسه پروژه مدرسه ش تحقیق می کنه. زندگی من رو شخم زد از بس سوال پیچم کرد.” بعد با غرور تمام گفت: “تو که رسیدی داشت درباره ی مشتری ها و تازه واردها ازم می پرسید.” گیلز سر تا پای من را نگاه کرد و گفت: “فکر می کنم ما دیروز یک گپ مختصری با هم زدیم؟ زیر بارون. درست نمی گم؟ من نه تنها از مشتری های تازه بلکه از مشتری های خیلی راضی هم هستم. این خانم فوق العاده ن. حتی لطف کرده ن مجله ای رو که می خواستم برام سفارش داده ن. ” خانم روزنامه فروش گفت: “آهان. خوب شد یادم انداختی!این امروز صبح رسیده.” و مجله ای رو برداشت و گرفت طرف گیلز. گیلز بدجوری توی نخ من بود. گفتم: “می تونم دو تا سوال ازتون بپرسم؟ اگه اشکال نداره.” سعی می کردم به چشم هایش نگاه نکنم. زل زده بودم به دفترچه ام.

حالا یک کلاه آفتابی قرمز دارم

2,800 تومان
توضیح کتاب:
کتاب حاضر، مشتمل بر مجموعه داستان‌های کوتاه فارسی، با موضوعات مختلف اجتماعی است.
عنوان داستان‌ها عبارتند از: «پامزار»، «گندم»، «قالی»، «خانم شاعر»، «حالا یک کلاه آفتابی قرمز دارم»، «تپة سیلک»، «پشت باغ فین»، «آب که نعمت خداست»، «فیلم‌های تکراری» و... . داستان «حالا یک کلاه آفتابی قرمز دارم»، ماجرای دختر دانشجویی است که در دانشکده‌ای دورافتاده در دل جنگل‌های بلوط در فارسان شهرکرد، در آخرین ترم مشغول به تحصیل است.
او به اتفاق چهار دانشجوی دیگر تصمیم می‌گیرند که به مناطق دیدنی شهرکرد بروند.
دختر در حالی که شادی خود را منوط به آمدن دوستانش می‌کند، به دلیل نیامدن دوستانش با تردید به محل موعود می‌رسد.
در آنجا با پیرمردی خردمند به نام «عمو کوهی» آشنا شده، با ماجراهایی که برایش رخ می‌دهد پی می‌برد که شادی خود را وابسته به دیگران نکند.

غريبه

150,000 تومان

در بخشی از کتاب غریبه می‌خوانیم

درِ ماشین محکم بسته می‌شود. ماشین را با نگاهم دنبال می‌کنم که از راه فرعی می‌راند و وارد جاده می‌شود. این بیرون ظلمات است و چشم چشم را نمی‌بیند. صدای جیرجیرک‌ها و موجودات شب‌زی از لای بوته‌های کانولا شنیده می‌شود. نگاهی به دوروبرم می‌اندازم. من این‌جا بزرگ شده‌ام. تمام دنیایم در این‌جا خلاصه می‌شود و هیچ‌وقت کنجکاوی چندانی به دنیای بیرون نداشته‌ام. هرگز فکرش را هم نمی‌کردم که ممکن است روزی سروکارم به دنیاهای ناشناخته بیفتد. به آسمان پُرستاره‌ی بالای سرم نگاه می‌کنم. همان آسمان پُرستاره‌ی همیشگی. تمام عمرم به این آسمان پُرستاره‌ چشم دوخته‌ام. تنها آسمانی که تابه‌حال دیده‌ام. تمام آن ستاره‌ها، ماهواره‌ها، ماه. می‌دانم که ماه بسیار دور است. اما امشب خیلی عجیب به نظر می‌رسد. تابه‌حال هیچ‌وقت به‌اش فکر نکرده بودم، اما اگر من می‌توانم همه‌ی این‌ها تمام ستاره‌ها و ماه را از این‌جا با چشمان خودم ببینم، آیا این خودش مفهوم فاصله را زیر سؤال نمی‌برد؟ به داخل خانه که برمی‌گردم همه‌جا سوت‌وکور است. هِن باید خواب باشد. این کارش کمی عجیب است. یعنی بدون این‌که منتظر بماند تا کمی درباره‌ی آن‌چه رُخ داده گپ بزنیم رفته بالا و خوابیده؟ لابد خیلی خسته است. دلیل دیگری نمی‌تواند داشته باشد. یک ناآشنا با خبرهایی باورنکردنی، بدون اطلاع قبلی، ناگهان دم‌در خانه‌ی ما ظاهر شد. پس درک می‌کنم اگر هِن خسته شده باشد. چراغ اتاق‌نشیمن را خاموش می‌کنم. لیوان خالی آب و بطری آبجو را از روی میز برمی‌دارم و به آشپزخانه می‌برم و روی کابینت کنار سینک می‌گذارم. درِ یخچال را باز می‌کنم، نگاهی به داخلش می‌اندازم، اما چیزی برنمی‌دارم. هوای خنکی که از داخل یخچال بیرون می‌زند احساس خوشایندی دارد. در تاریکی از پله‌ها بالا می‌روم. روی هر پله می‌ایستم و به قاب عکس‌های روی دیوار نگاه می‌کنم. یادم نیست آخرین‌بار کِی این کار را کردم: این‌که روی پله‌ها بایستم و به این عکس‌ها نگاه کنم. به خاطر نبودِ نور مجبورم به دیوار نزدیک‌تر شوم. سه قاب‌ عکس کنار هم از دیوار آویخته شده: یک عکس از من و هِن با همدیگر و دو عکس هم از هر کدام از ما به‌تنهایی.