لیدی اِسکارلِت و داستان شگفت‌انگیز شیری که پرستار بچه شد

25,000 تومان

«لیدی اسکارلت و داستان شگفت‌انگیز شیری که پرستار بچه شد»، داستان یک خانواده‌ی شگفت‌انگیز غیرعادی است و دختر خانواده یعنی لیدی اسکارلت آن را تعریف می‌کند.

داستان از جایی شروع می‌شود که مادر به او و برادرش خبر می‌دهد که پدر به جایی رفته و برنمی‌گردد. اسکارلت خیال می‌کند پدر به فضا رفته و برمی‌گردد اما هر چه منتظر می‌ماند به نتیجه‌ای نمی‌رسد. بعد می‌فهمد که مامان از نظر مالی حسابی به مشکل برخورده. برای همین سر و کله‌ی بابابزرگ کینگ پیدا می‌شود. قرار است چند هفته‌ای در خانه بماند و کنار آنها زندگی کند. البته این چند هفته کم‌کم تبدیل می‌شود به برای همیشه. بابابزرگ که آن اول مثل سرگروهبان‌ها رفتار می‌کند، به قول اسکارلت کم‌کم می‌فهمد که نظم چندان هم به درد نمی‌خورد. این‌طور می‌شود که حسابی با بچه‌ها دوست می‌شود و کلی هم به آنها کمک می‌کند.

اما یک روز همه متوجه می‌شوند که بابابزرگ مشکل حافظه پیدا کرده و گاهی وقت‌ها یادش می‌رود چطور باید دنبال بچه‌ها به مدرسه برود یا چه ساعتی باید آنجا باشد. به این ترتیب مامان تصمیم می‌گیرد آگهی بدهد تا پرستار بچه‌ای را استخدام کند.

پرستارهای جورواجوری برای مصاحبه سر می‌زنند. یکی حسابی سرسخت و جدی است و آن یکی مدام به مامان لبخند می‌زند اما به بچه‌ها حتی سلام هم نمی‌کند. هر کدام ایرادی دارند و برای کار نمی‌مانند.

درست همان موقع که همه ناامید شده‌اند یک شیر در می‌زند و می‌خواهد که پرستار بچه‌ها باشد. او مهربان است و کارهای زیادی را می‌داند. بچه‌ها، مادر و حتی پدربزرگ کنار او با خیال خوش و راحت روزگارشان را می‌گذرانند. اوضاع خوب پیش می‌رود تا اینکه توی مدرسه مشکلی پیش می‌آید.

دختر خانواده یعنی لیدی اسکارلت با چند نفر از بچه‌های مدرسه بگومگو می‌کند. آنها می‌گویند که پدرش یک دزد است اما در دزدی هم آن‌قدر زبر و زرنگ نیست. یک دزد شل و وارفته و به قولی دله دزد که یخچال دزدیده و بابت همان هم توی زندان است..

لیدی اسکارلت موضوع را برای شیر می‌گوید و بعد از آن شیر هم از داستان زندگی خودش می‌گوید… دوست دارید از زندگی یک شیر پرستار بچه و ماجرا‌های شیر و بچه‌ها سر در بیاورید؟

الیزابت دل کاستیو نویسنده اسپانیایی است. دلش می‌خواسته فضانورد یا خون‌آشام یا خواننده اپرا بشود اما در رشته ی ادبیات انگلیسی درس خواند و نویسنده شد

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

لیدی اِسکارلِت و داستان شگفت‌انگیز شیری که پرستار بچه شد

نویسنده
 الیزابت دل کاستیو
مترجم
محمدرضا پارساکیش
نوبت چاپ
تعداد صفحات 232
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786222040215
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “لیدی اِسکارلِت و داستان شگفت‌انگیز شیری که پرستار بچه شد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب تصویر دوریان گری

550,000 تومان
معرفی کتاب تصویر دوریان گری اسکار وایلد، استعداد کم نظیرش در تحلیل دقیق وضع جامعه و نگارش نثری خیره کننده را در کتاب تصویر دوریان گری به رخ همگان کشیده است. داستان، به زندگی رویاگونه ی مرد جوانی می پردازد که روحش را با جوانی و زیبایی ابدی معاوضه می کند. این مرد خوشتیپ و جذاب، برای همیشه بدون تغییر-ستیزه جو، شهوت پرست، خودبین و بی اخلاق-خواهد ماند؛ در حالی که تصویری نقاشی شده از او با گذشت سال ها به شکل فزاینده ای زشت تر و ترسناک تر می شود. این اثر شگفت انگیز برای بیش از یک قرن است که مخاطبین را ترسانده، جذب کرده و به فکر فرو برده است. کتاب تصویر دوریان گری، مخاطب را با خود به اتاق های تصویرنگاری لندن، قله های زیبایی شناسی و اعماق زوال می برد و تنها داستانی ملودرام درباره ی فساد اخلاقی نیست، بلکه با ارائه ی تصاویری بسیار واضح از جزئیات زندگی قشر ثروتمند، داستانی حیرت آور از دنیای ذهنی اسکار وایلد و بیانیه ای قدرتمند در دفاع از جنبش «هنر برای هنر» است. .

امپراتور پرتغالستان (شاه‌لیر سوئدی)

79,500 تومان
تا نيمه‌ي کتاب گمان مي‌کردم با داستاني بچگانه و شيرين درباره‌ي پدري شيدا روبه‌رويم. اما سلما لاگرلوف چه غافلگيري‌ها که برايم در چنته نداشت!… اين اثر رماني درخشان است و سلما لاگرلوف در ميان ??? نفري که نوبل [ باب کوربِت، استاد دانشگاه وبستر، ميسوري، ???? امپراتور پرتغالستان شاهکار کوچکي از سلما لاگرلوف است… اما به‌خوبي چيره‌دستي نويسنده را نشان مي‌دهد. اين اثر رماني شيرين و لطيف است، با داستاني تأثيرگذار که يادآور افسانه‌هاي باستاني است. عشق يک پدر به دخترش و جنوني که فقط محصول خيال باطل عشق ابدي است، هسته‌ي داستان را تشکيل مي‌دهد. خوانندگان بايد با دو عينک اثر را بخوانند: عينک عشق و عينک جنون، که جدايي‌ناپذيرند و اجتناب‌ناپذير… جالب است که تأثيرگذارترين جمله‌ي کتاب مربوط به رابطه‌‌ي يان با دخترش نيست، بلکه مربوط به رابطه‌ي او با همسرش است، که جنون يان آن را از رابطه‌‌اي سرد و دور به رابطه‌اي نرم و شيرين تبديل مي‌کند: «يان ديوانه نيست، اما خداوند پرده‌اي جلو چشمانش کشيده تا مجبور نباشد چيزي را ببيند که طاقتش را ندارد؛ و اين مايه‌ي شکرگزاري است.»

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

اصلاح شیوه‌های نادرست فرزندپروری

55,000 تومان
این روزها انواع منابع به ظاهر علمی در فضای مجازی در مورد شیوه‌های تربیتی و راه‌های برخورد با مشکلات بچه‌ها وجود دارد که گاه کاملاً متناقض با هم به نظر می‌رسند. همۀ والدین جایی در میانه‌های راه در مواجه با فرزند خود سردرگم شده‌اند و زندگی‌شان شلوغ‌تر و پیچیده‌تر شده است. این کتاب قرار نیست پر از مطالبی باشد که استرس و فشارتان را بیشتر کند. تربیت بچه‌ها به اندازۀ کافی سخت است، نیازی نیست سخت‌ترش کنیم. این کتاب می‌گوید چطور بدون این‌که عقلتان را از دست دهید، ده سال اول زندگی بچه‌تان را پشت سر بگذارید. کتاب اصلاح شیوه‌های نادرست فرزندپروری نتیجۀ سال‌ها تجربه و اندوخته‌های علمی نایجل لاتا روانشناس بالینی معروف ساکن نیوزلند است که به صمیمانه‌ترین شکل و با طنزی شیرین نوشته شده است. او با استفاده از تجربه بیست ساله‌اش در برخورد با انواع خانواده‌ها و بچه‌های با مشکلات  بی‌شمار، کاربردی‌ترین راهکارها را در این کتاب ارائه می‌دهد.  

عروسک روح دیوانه

400,000 تومان
عروسک روح متحرک – روح موزیکال با خنده های شیطانی – با قابلیت تکان خوردن – شارژی – همراه با کابل usb – ابعاد:23*15.5 سانتی متر – وارداتی – مناسب دکور هالووین
انتخاب گزینه ها این محصول دارای انواع مختلفی می باشد. گزینه ها ممکن است در صفحه محصول انتخاب شوند

مینا سان‌تلمو 2/ مینا سان‌تلمو و دخمه‌ی فیلم‌های سلولوئید (دستبردی تمام‌عیار به تاریخ سینما)

46,000 تومان
مینا سان‌تلمو ۲: یک داستان پلیسی جذاب که شما را با تاریخ سینما آشنا می‌کند.

مینا سان‌تلمو و تونی دپرادا، چه ترکیب شگفت‌انگیزی! چه اتفاقی می‌تواند جوان‌ترین نویسنده‌ی داستان‌های پلیسی دنیا را با یک کارگردان مشهور هالیوودی آشنا کند؟

همه‌چیز از سفر مینا به بارسلون برای حضور در فیلم‌برداری فیلم شکست‌ناپذیرها شروع شد؛ فیلمی درباره‌ی ابرقهرمان‌ها که همه منتظرش بودند. کارگردان فیلم نقشی به آگاتا، عمه‌ی مینا، پیشنهاد داده بود، نقشی که پیش از آن قرار بود همسر سابق تونی دپرادا، ایرما وپِ مشهور، آن را بازی کند، اما در صحنه‌ی فیلم‌برداری سانحه‌ای پیش آمد که نزدیک بود به قیمت جانش تمام شود؛ بنابراین آگاتا جایگزین او شد.

حالا مینا و برادرش به این حادثه مشکوک شده‌اند؛ آیا این سانحه به گنجینه‌ی فیلم‌های قدیمی تازه‌کشف‌شده و اشباحی که در این فیلم‌ها خانه کرده بودند، ارتباطی دارد؟

سفارش:0
باقی مانده:1