ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب
110,000 تومان
در يك نيمروز تابستاني سال 1862، چارلز داجسن، استاد رياضيات دانشگاه آكسفورد كه دنيا او را به نام لوييس كارول ميشناسد، هنگام قايقسواري با چند كودك، براي سرگرم كردن آنان فيالبداهه داستاني ساخت و تعريف كرد كه چند روز بعد، هنگامي كه آن را به روي كاغذ آورد، به دوستش گفت تمام شب را بيدار ماندم براي نوشتن لاطائلاتي كه آن روز وقت قايقسواري براي آليس سرهم كردم. اما آن لاطائلات! بعدها معروفترين داستان تخيلي كودكان و نوجوانان شد، خوانندگان بسياري ميان بزرگسالان هم يافت، به بيش از پنجاه زبان ترجمه شد، نمايش و فيلم و تئاتر از آن ساختند، و گذشت بيش از يكصد سال، چيزي از شيريني و دلنشيني آن نكاست، چرا كه به قول ويرجينيا وولف: لوييس كارول كاري كرد كه هيچكس موفق به انجامش نشده بود، به دنياي كودكي برگشت و از نو خلقش كرد. آليس… كتابي براي كودكان نيست، تنها كتابي است كه در آن همه ما ميتوانيم دوباره كودك شويم.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب
نویسنده | لوییس کارول |
مترجم | زویا پیرزاد |
نوبت چاپ | 7 |
تعداد صفحات | 138 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1398 |
شابک | 9789643052294 |
وزن | 0.15 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
گور به گور
بخشی از کتاب گور به گور
«دارل رفته جکسن. گذاشتنش تو قطار، میخندید، تو اون واگنِ دراز هی میخندید، رد که میشد کلههاشون رو برمیگردوندند، عین کلّه جُغد. گفتم «به چی میخندی؟» «آره آره آره آره.» دو نفر گذاشتنش تو قطار. کت ناجوری تنشون بود، جیب پشتی طرف راستشون بالا اومده بود. پشت گردنشون رو خط انداخته بودند، انگار همین تازگی دو نفر سلمونی با هم با گچ خط کشیده بودند مثل مال کش. گفتم «به این هفتتیرها میخندی؟» گفتم «چرا میخندی؟ برای این که از صدای خنده بدت میآد؟» دو تا صندلی به هم چسبوندند که دارل بشینه کنار پنجره بخنده. یکیشون پهلوش نشست، یکیشون رو صندلی رو به روش نشست، که عقب عقب میرفت. یکیشون باید عقب عقب میرفت، چون که پول دولت پشت هر دونهش یک صورت داره، هر صورتیش هم یک پشت داره، اینها هم سوار پول دولت شدهاند، که گناه داره. سکه پنج سنتی یک روش زنه یک روش گاومیش؛ دو تا صورت داره ولی پشت نداره. من نمیدونم این چیه. دارل یک دوربین کوچک داشت که زمان جنگ تو فرانسه خریده بود. توش یک زن بود و یک خوک که دو تا پشت داشتند ولی صورت نداشتند. من میدونم این چیه. «برای همین داری میخندی، دارل؟» «آره آره آره آره آره آره.»»ظهور ژاپن مدرن
جنگاوران 3 لژیونر
در سال ١٠٠ میلادی، یکی از نخستین سالهای سلطنت امپراتور مارکوس اولپیوس نروا ترایانوس، امپراتوری روم حدو مرزی نمیشناسد. مرزهای کشور روم از یک سو به صحراهای ماورای پالمیرا میرسد و از سوی دیگر به صخرهها و هوای مهآلود بریتانیا. با این همه، در هر کجای روم مخاطراتی وجود دارد. بیایید به ارتش روم ملحق شوید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.