ماجراهای جدید فرانتس

32,000 تومان

همانطور که در مجموعه قبلی کتاب‌های فرانتس خواندید ، فرانتس کلاس دوم دبستان است اما قد او نسبت به سنش خیلی کوتاه است . او برای این موضوع خیلی حرص می‌خورد و عصبانی است تا حدی که حاضر است جانش را بدهد تا نیم وجب قدش بلندتر شود . موهایش فرفری و طلایی است ، چشم‌هایش آبی ، دماغش کوچک و سر بالا و لب‌هایش قرمز و کوچولو ، عین گیلاس .
اینها را نوشتیم برای بچه‌هایی که تا حالا چیزی راجع به فرانتس نخوانده‌اند .

می‌شود گفت فرانتس کلاً از پدر و مادرش راضی است . اما سر موضوع تلویزیون از دست هر دوی آنها حرص می‌خورد . چون پدر و مادر فرانتس با تلویزیون میانه چندان خوبی ندارند و از خدمات آنتن مرکزی استفاده نمی‌کنند . فرانتس فقط ٣ تا کانال را می‌تواند بگیرد . برای همین خیلی وقت‌ها پیشِ مامانش شکایت می‌کند که تلویزیون تمام بچه‌ها به آنتن مرکزی وصل است اما من بدبخت حتی یک فیلم درست و حسابی نمی‌توانم ببینم .
این کتاب مجموعه‌ای از ٣ بخش است : ١- فرانتس و فیلم‌های تلویزیونی ٢- ماجراهای فرانتس و نی‌نی کوچولو ٣- دردسرهای فرانتس با دوستانش .

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

ماجراهای جدید فرانتس

نویسنده
کریستینه نوستلینگر
مترجم
کتایون سلطانی
نوبت چاپ ٢
تعداد صفحات ١٦٠
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٦
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن ۱۳۵ گرم
شابک 9786006753133
توضیحات تکمیلی
وزن 0.135 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ماجراهای جدید فرانتس”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

تأثیر از فاصله

120,000 تومان
برای‌ تأثیر گذاشتن‌ بر سایر افراد (از فاصله‌ نزدیک‌ یا دور) راهی‌ مطمئن‌ وجود دارد؛ راهی‌ آن‌ قدر ظریف‌ که‌ به‌ راحتی‌ نادیده‌ گرفته‌ می‌شود و در عین‌ حال‌ به‌ حدی‌ عمیق‌ که‌ هیچ‌ کس‌ از تأثیرات‌ نامرئی‌ آن‌ برکنار نمی‌ماند. این‌ کتاب‌ که‌ در نوع‌ خود منحصر به‌ فرد است‌، به‌ شکلی‌ عمیق‌ و قابل‌ درک‌ روش‌هایی‌ را مطرح‌ کرده‌ است‌ که‌ امکان‌ تأثیرگذاری‌ (از فاصله‌ نزدیک‌ یا دور) بر هر شخصی‌ را بدون‌ آگاهی‌ وی‌ فراهم‌ می‌سازد.

خواهران

10,000 تومان
خواهرتان ممکن است نزدیک‌ترین فرد به شما باشد یا غریبه‌ترین، ممکن است شما را به مرز جنون برساند یا الهام‌بخش‌تان باشد، اما به هر حال رابطه‌ای منحصر به‌ فرد با شما دارد. در کتاب حاضر قسمت‌هایی از رمان‌‌های زنان کوچک و همسران خوب (اثر لوئیزا می الکات) را می‌خوانید.
سفارش:0
باقی مانده:1

ماجراهای علمی 7 … توماس ادیسون

12,000 تومان
توماس ادیسون یکی از افراد بسیار مهم آمریکا در تاریخ ملی این کشور است . او مخترع و اهل کسب و کار بود و تولیدات و ایده‌هایش جهان را برای زندگی ما روشن‌تر ، امن‌تر و راحت‌تر ساخت . با همه اینها او هیچ‌گاه منصب مشخصی نداشت ، کتابی ننوشت یا در کلاسی درس نداد . والدینش آدم‌هایی معمولی بودند ، بدون دارایی و ثروت زیاد . او زمان زیادی در مدرسه نگذراند . به همین دلیل مردم اغلب از خود می‌پرسند چرا ادیسون به چنین موفقیت‌های عظیمی دست یافت . او در کودکی به مشکلات زیادی دچار بود و به نظر می‌رسید که توان یادگیری ندارد . در نوجوانی مدتی به عنوان تلگرافچی کار کرد و بدون درآمد چندان یا سکنی گزیدن در جایی مشخص ، بی‌هدف دوره چرخید . توماس ادیسون زمانی متولد شد که تکنولوژی به سرعت در حال تغییر بود . زمانی که تعداد مخترعان زیاد شده بود و مردم مشتاقانه پیشرفت‌هایی تازه در زمینه ماشین‌های بخار ، تلگراف ، عکاسی و الکتریسیته به کار می‌بستند . توماس ادیسون تقریباً در هر زمینه دست به اختراع می‌زد . ایده‌های او بیشتر چیزهایی بود که دیگران رها کرده بودند . این کتاب چگونگی زندگی توماس ادیسون ، اختراعاتش و چند تایی از شکست‌ها و پیروزی‌هایش را توصیف کرده است .

فرانی و زویی

180,000 تومان
کتاب فرانی و زویی نوشته جروم دیوید سالینجر ترجمه میلاد زکریا توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی به چاپ رسیده است. کتاب‌شناسی آثار جی. دی. سالینجر بسیار کوتاه است اما او با همین مجموعه‌ی کم‌حجم آثار، یکی از پرتأثیرترین و پرخـواننده‌تـرین نویسنـدگان معـاصر آمریکا بوده است. نخستین اثر مشهور او ناتور دشت، که روایت رنج‌ها و دغدغه‌های نسلی از دانشجویان و نوجوانان آمریکای پس از جنگ دوم است با ستایش بسیار روبه‌رو شد و آن نسل را به طرفداران و خوانندگان شیفته‌ی او تبدیل کرد. فرانی و زویی، که از مهم‌ترین آثار دیگر او شمرده می‌شود، و فیلم ایرانی پری، ساخته‌ی داریوش مهرجویی، گونه‌ای انطباق بومی آن است، مملو از اندیشه‌های ژرف درباره‌ی مسائلی همچون عرفـان و تأمل: تلاش دانش‌پژوهـان در اندوختن گنجینه‌هـای آکادمیک به جـای پول، و شجاعت هیچ‌کس نبودن! حقایقی که به زودی خواهید خواند قاعدتا خودشان حرف هایشان را خواهند زد، ولی، فکر می کنم حتی اندکی مبتذل تر از آن چه معمولِ حقایق است. بنابراین، در مقام جبران، با همان نفرت جاودان و وسوسه گر شروع می کنیم: مقدمه رسمی نویسنده. مقدمه ای که من در ذهن دارم نه تنها بیشتر از آن که بتوانم خوابش را ببینم مفصل و جدی است، بلکه همچنین به شکل آزاردهنده ای شخصی است. اگر، از بخت خوش، درست از کار در بیاید، در عمل با یک گردش اجباری در موتورخانه کشتی قابل مقایسه خواهد بود، که خود من در نقش راهنما با یک لباس شنای یک تکه قدیمی یانتزن جلوتر از همه راه را به بقیه نشان می دهم. مستقیما برویم سراغ بدترین قسمت ماجرا. چیزی که قرار است بخوانید در واقع به هیچ وجه یک داستان کوتاه نیست، بلکه یک جور فیلم خانگی منثور است؛ و کسانی که آن را دیده اند و مصرانه مرا از پرداختن به هر برنامه جدی برای پخش آن برحذر داشته اند. این حق من و مایه شرمساری من است که فاش کنم گروه مخالفان تشکیل شده است از هر سه بازیگر آن، دو زن و یک مرد. ابتدا به سراغ بازیگر نقش اول زن می رویم، که گمان می کنم ترجیح می دهد مختصرا زنی آرام و پخته توصیه شود. به نظر او اگر من بلایی سر سکانس پانزده-بیست دقیقه ای که در آن او چندین بار دماغش را می گیرد می آوردم – یعنی تا آن جا که من فهمیدم، قیچی اش می کردم- شاید همه چیز به حد کافی خوب پیش رفته بود. او می گوید نفرت آور است آدم یک نفر را تماشا کند که مدام فین می کند. خانم دیگر گروه، بازیگر نقش دوم شوخ و شنگ و سرخ و سفید، به این اعتراض دارد که او را در لباس خانه کهنه اش به اصطلاح تصویر کرده ام. هیچ کدام از این لعبت ها (اسمی که هر دو اشاره کرده اند دوست دارند به آن خوانده شوند) اعتراض چندان جدی ای به پیشنهادهای -در مجموع- استثماری من نمی کنند. در واقع، دلیلش خیلی ساده است. هر چند که، برای من، تا حدودی مایه خجالت است. آن ها از روی تجربه می دانند که با اولین کلمه تند و ملامت آمیز اشک از چشم های من جاری  می شود. در هر حال، این نقش اول مرد است که بلیغ ترین درخواست را برای متوقف کردن تهیه فیلم از من کرده است. او حس می کند طرح به عرفان، یا رمز و راز مذهبی، وابسته است -در هر صورت به وضوح گفته است که حضور بیش از حد نمایان چنین عناصر ماورایی که او می گوید یک جورهایی ناراحتش می کنند، تنها می تواند روز و ساعت بی آبرویی حرفه ای مرا تسریع کند و جلو بیندازد.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

تاریخ خط میخی

9,500 تومان
انسان نوشتن را نه با قلم و مرکب روی کاغذ، بلکه با یک قطعه چوب یا نی نوک تیز روی گل رس شروع کرد. مواد خام به صورت آماده در دره‌های رودخانه‌های خاور نزدیک موجود بود و تهیه آن چندان زحمتی نداشت. گل رس را می‌توان به آسانی به شکل مسطح مناسبی برای نوشتن درآورد، و اگر آن را پس از نوشتن در آفتاب بگذارند تا خشک شود، در برابر فرسودگی و شکستن، به قدر کافی محکم خواهد شد. خط میخی به مدت ٢٥٠٠ سال، همراه با علائم خط تصویری مصری، یکی از دو واسطه ارتباطی اصلی تمدن نوشتاری بود. اگر پانصد سال افول تدریجی آن را نیز بیفزاییم، آن گاه مدت زمان کاربرد آن با مدت زمانی که الفبای خود ما مورد کاربرد عمومی بوده است برابری می‌کند. ارائه حتی شرحی مختصر از تاریخ اقوام و پادشاهی‌های گوناگون مرتبط با خط میخی، بیرون از حدود این کتاب است. با وجود این، نقشه‌ها و جدول گاهشماری، برای ارائه چشم‌اندازی اساسی، ترسیم شده‌اند. به هر حال آگاهی ما از جزئیات گاهشماری غالباً ناکافی باقی مانده است، به طوری که بسیاری از رخدادها و تحولات را می‌توان معمولاً در حد سده‌ها یا هزاره‌ها تاریخ‌گذاری کرد.‏