

ماجراهای فرانتس کوچولو
25,000 تومان
فرانتس پسر شش ساله ای است. اما چون خیلی ریزه میزه است اصلا نمی شود سنش را درست حدس زد. برای همین خیلیها خیال می کنند که او چهار ساله است تازه این که چیزی نیست خیلی ها حتی پسربودنش را باور نمی کنند.
هر وقت فرانتس می رود مغازه تا برای خودش سیب بخرد. خانم سبزی فروش می گوید: “سلام دختر کوچولو”
هر وقت می رود روزنامه بخرد، آقا کیوسکی می گوید: “دخترخانم صبر کن تا بقیه پولت را بدهم.”
می دانید چرا؟ برای آن که …
فقط 1 عدد در انبار موجود است
ماجراهای فرانتس کوچولو
نویسنده |
کریستینه نوستلینگر
|
مترجم |
کتایون سلطانی
|
نوبت چاپ | ٤ |
تعداد صفحات | ١١٢ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٣٩٥ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
——
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | ۱۲۲ گرم |
شابک | 9786006753003 |
وزن | 0.122 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
به دنبال دزدان دریایی
انقراض ششم
ایران در جنگ جهانی دوم
کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها
معرفی کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها
کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها نوشتهی آرمان آرین دومین مجلد از مجموعهای به همین نام (پتش خوآرگر) است که بر مبنای اوستا نوشته شده و داستان حول محور نبرد تاریکی و روشنایی میچرخد. این مجموعه برای ردهی سنی نوجوان نوشته شده و از پرمخاطبترین و پرافتخارترین مجموعه کتابهای ایرانی است.
دربارهی کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها داستان کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها چنین آغاز میگردد: در شبی که آسمان به رنگ قیر سیاه بود، سی پاره روشنایی -کمتر یا بیشتر- بر دشتی تیره فرود آمدند. ذرات نور در میانهی آسمان چنان در هم آمیختند که هنگام فرود بر زمین، تنها سه پاره شدند. این سه پاره نور به هیبتی همچون انسان، همراه با دست و پا و سر و تن و البته بالهایی شگفتانگیز از جنس فلز در آمدند. جنس بالهاشان چنان بود که با آنها میتوانستند مهیبترینِ صخرهها را بشکافند و از دل آنها عبور کنند. آن سه پارهی نور، که به شکل سه مرد زیباروی در آمده بودند، در مقابل صفهای آغازین لشکر دیوها ایستادند. حضور نورها همهمهای در قلب سپاهیان تاریکی انداخت و سکوت ظاهری آن شب را در هم شکست. طولی نکشید که دیوها و همهی همقطارانشان آن سه نور فرودآمده را در بر گرفتند و در میان انبوهی از یاران خود محاصره کردند. لحظهبهلحظه حلقهی محاصره تنگتر میشد و تاریکی بیش از پیش سه مرد جوان را در بر میگرفت. بوی تعفن نفس دیوها هر دم بیش از پیش میشد..
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.