ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 14/ شیرینکاریهای شگفتانگیز سرمگس
70,000 تومان
شیرین کاری های شگفت انگیز سرمگس _ ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 14
کتاب شیرین کاری های شگفت انگیز سرمگس _ ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 14 اثر تد آرنولد با ترجمه مریم فیاضی توسط انتشارات هوپا در 36 صفحه به چاپ رسیده است.
تد آرنولد متولد 1949 در آمریکا است. قبل از اینکه نوشتن را شروع کند تصویرگر تبلیغات بود. همسرش کارول معلم مهدکودک بود و او را تشویق به نوشتن و تصویرگری کتاب برای کودکان کرد. بعضی از داستانهایش را از دو پسرش الهام گرفته. تا به حال بیشتر از 50 کتاب نوشته و تصویرگری کرده. جوایز زیادی هم برده، مثل جایزهی دکتر زئوس که برای کتابهای «سلام سرمگس!» و «پیدات کردم سرمگس!» گرفته است.
این کتاب از مجموعه « ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس» در میان پرفروشهای نیویورکتایمز قرار گرفته و برای مخاطب کودک در نظر گرفته شده؛ از همین رو دارای تصاویر رنگی فراوان است. درواقع کتاب مذکور با تصاویر فراوان و متنوعش، برای کودکان بسیار جذاب و خواندنی است. «ویززز» پسربچهی این داستان، دنبال یک حیوان خانگی میگردد.
این مجموعه دارای ۱۶ جلد است و برای کودکان سنین ۵ تا ۱۱ سال مناسب است.
تصاویر جذاب، خاص و طنزگونه این کتاب مجموعهای تمامعیار را تشکیل داده است. کودکان و نوجوانان در این کتاب داستانهایی مهیج را مطالعه میکنند و از جهت دیگر با تقویت خلاقیت و قدرت تخیل خود می توانند داستان را با تصاویر کتاب هماهنگ کنند. طراحی فانتزی و برگههای روغنی کتاب موجب شده تا به سادگی آسیب نبیند و کودکان بتوانند بدون نگرانی آن را ورق زده و داستانهایش را دنبال کنند. مجموعه سرمگس را تد آرنولد نوشته و مریم فیاضی به فارسی روان و کودکانه ترجمه کرده است.
“فکر میکنی مگسها حشرههای موذی و اعصاب خردکنی هستند؟ فکر میکنی تنها کاری که بلدند این است که ویز ویز کنند و وقتی خوابیدهای، موی دماغت بشوند؟ هیچ فکر میکردی مگسها میتوانند باهات دوست بشوند؟“
فقط 1 عدد در انبار موجود است
ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 14/ شیرینکاریهای شگفتانگیز سرمگس
نویسنده |
تد آرنولد
|
مترجم |
مریم فیاضی
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 36 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786008655527
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
اسرار کاخ مارمولکزده
معرفی کتاب اسرار کاخ مارمولک زده اثر کاتالینا گنسالس بیلار
جایی هست که دروغها تبدیل به واقعیت شوند و برای آدم دردسر درست کنند؟
چطور میشود سر از سرزمین دروغ درآورد؟
شاهپور جواب این سوالها را خوب میداند، بعد از اینکه سفر پرهیجانش را به سرزمین اسرارآمیز دروغ آغاز کرد با هزارویک جور موجود شگفتانگیز و ماجرای باورنکردنی روبهرو شد. او فهمید که دروغهای ریز و درشتی که مردم میگویند، تا چه اندازه ممکن است خطرآفرین و مشکلساز باشند.
آداب خداحافظي
حسین سناپور: شرح احوال نوشتن؛
متولد۱۳۳۹. شروع داستان نویسی و نوشتن نقد داستان و نقد فیلم و گاهی فیلم نامه های کوتاه از ۱۳۶۳. چاپ کردن این نوشته ها در نشریات مختلف در هم سال ها و تا سال ها بعد از حدود سال ۱۳۷۲ تا هفت سال بعد روزنامه نگاری در بخش های ادب و هنر چهار روزنامه.
تدریس داستان نویسی از سال ۷۹ تاکنون. اولین کتاب های چاپ شده، داستان های بلندی برای نوجوانان: پسران دهکده (۱۳۶۹، انتشارات سروش)، افسانه و شب طولانی (۱۳۷۱، انتشارات کانون پرورش فکری). رمان نیمه ی غایب (۱۳۷۸، نشر چشمه)، برنده ی اولین دوره ی جایزه ی مهرگان و همین طور جایزه ی يلدا (این یکی را به طور مشترک)، تا سال ۸۸ پانزده بار چاپ و بعد از آن لغو مجوز شده است.
انتشار رمان ویران می آیی (۱۳۸۲, نشر چشمه)، نامزد جایزه های بنیاد گلشیری و یلدا می شود و تا سال ۹۱ شش بار چاپ شده است. آخرین رمان های منتشر شده شمایل تاریک کاخ ها (۱۳۸۸ نشر چشمه) و لب بر تیغ (زمستان ۱۳۸۹، نشر چشمه)، رمان درد نیز از او آماده ی انتشار و منتظر دریافت مجوز است.
انتشار دو مجموعه داستان با گارد باز (۱۳۸۳، نشر چشمه)، سمت تاریک کلمات (۱۳۸۴، نشر چشمه) که دومی برنده ی جایزهی بنیاد گلشیری شده است. از کتاب های غیر داستانی؛ دو مجموعه مقاله در زمینه ی داستان نویسی (ده جستار داستان نویسی در سال ۱۳۸۳ - و جادوهای داستان در سال ۱۳۸۷، هر دو در نشر چشمه)، کتاب یک شیوه برای رمان نویسی و همین طور گردآوری مجموعه مقالاتی دربارهی آثار هوشنگ گلشیری به نام هم خوانی کاتبان (۱۳۸۰، نشر دیگر).
سیاهه ی من (۱۳۸۹، نشر چشمه) و خانه ی این تابستان (۱۳۹۲، نشر زاوش) مجموعه شعرهای دیگر او هستند.
تام گیتس 6/ خوراکیهای خیلی ویژه (نه)
موضوع و خلاصه کتاب تام گیتس 6
برای خانواده گیتس مهمان آمده و همگی مجبورند در خانهای کوچک با هم وقت بگذارنند. عمو، زنعمو و دوتا پسرعموی شیطون و پرسروصدا مهمان خانواده تام گیتس هستند اما تام حصوله پسرعموها، صدای خروپف عمو که از صدای دایناسور وحشتناکتر است و ایرادهای زنعمو را ندارد. به نظر شما اینبار تام گتیس چه نقشهای میکشد؟ شما میتوانید این ماجرای جذاب را در کتاب تام گیتس 6 بخوانید و لذت ببرید.قسمتی از متن کتاب تام گیتس جلد 6 اثر لیز پیشون
مامان و بابا می آیند طبقه پایین. قیافه آن ها هم خسته است. بابا در گوشم می گوید: می شنیدی صدای این دوتا رو که دیشب خر و پف می کردن؟ سرتکان می دهم: بله. بابا می گوید: من فکر می کردم اوضاع خودم خیلی ناجوره. مامان بهش می گوید: واقعا هم ناجور هست.تندباد
معرفی کتاب تندباد
لوران گوده در کتاب تندباد، شما را با شخصیتی مواجه میکند که به خاطر فساد، تلخی و رنجی که در پیرامونش وجود دارد از زندگی به تنگ آمده و مدام مشغول روایت از جهان خشنی است که او را دربرگرفته و به قول خودش «دوست دارد سیاه و آزاد بمیرد». تندباد (Ouragan roman) رمانی پر از روایتهای کوچک از محلههای پست، کشمکشها و تلاش برای حفظ هویت است. راوی مانند قصهگویان سیاه پوست قرن نوزدهم مداوم روایت میکند و باعث میشود شما با قصهها و کلماتش میخکوب شوید. لوران گوده (Laurent Gaude) نویسندهای است که در هر یک از آثارش به گوشهای از جهان میرود و با پرداختن به رویدادها، آداب و رسوم، تاریخ و مصیبتهایی که انسان ناخودآگاه با آنها درگیر میشود، نگاهی از دنیای متفاوت در برابر چشمان شما میگذارد. او در این داستان به آمریکا میرود و قهرمانانش را از نیواورلئان و لوئیزیانا انتخاب میکند، شخصیتهایی که خود را رودرروی تندباد کاترینا (اوت 2005) میبینند و خط سرنوشتشان در تصویری از آخر زمان با هم تلاقی میکند. هنگامی که توفان شروع شد بیشتر محلههای مرفهنشین خانه خود را تخلیه کردند، اما ساکنان سیاه پوست بخشهای فقیر در خانههای خود ماندند چون نه وسیلهای برای فرار داشتند و نه تمایلی، چرا که زندگی برای آنها در جای دیگر بیمعنا بود. گوده که پس از این فاجعه بسیار دگرگون شده بود، تصمیم گرفت عکسها و مقالههایی از روزنامههای آن روزها را گردآوری کند. او در برنامهای تلویزیونی میگوید که عکس زن سیاه پوستی که پرچم امریکا را بر شانه حمل میکند از یکی از همین عکسها زاده شده است. او به دنبال شخصیتی بود که لبریز از خشم و نفرت است و اضافه میکند «برای من جالب است که در چنین مواقعی آتشسوزی جنگلها، زمین لرزهها، فوران آتشفشانها انسان پی میبرد که نیروی حاکم بر این سیاره هم تراز قدرت او نیست و چیزی مبهم و ژرف وجود دارد که بشر واقعاً در برابر آن حقیر است. اینکه غرور انسان در چنین لحظههایی خرد میشود و از بین میرود واقعاً جالب است.» بسیاری از استعارههای رمان برگرفته از تورات هستند، از جمله کشتی نوح در دل توفان و سیلاب و هرگونه ارجاع به کتابهای مقدس ناخواسته و غیر عمد بوده و نویسنده هیچ علاقهای نداشته که مفاهیم دینی را وارد چهارچوب داستان کند. در بخشی از کتاب تندباد میخوانیم: به خیابانهای شهر نگاه میکند که دارند خالی میشوند و به مردمی که دسته دسته میدوند و خانهها را ترک میکنند و میداند که جایی برای او نخواهد بود. پدرها را میبیند که ماشینها را پر از بار میکنند و بنزین ذخیره برمیدارند، مادرها را میبیند که با قیافههای درهم کشیده برای چندمین بار از بچههاشان میپرسند که آیا قمقمهها را پر کردهاند یا نه، همه را نگاه میکند و میداند که جزء آنها نیست. او میماند چون ماشینی ندارد، چون نمیداند کجا برود و خسته است. میماند، شهر در تب و تاب است و او جزء شهر نیست. مردم میترسند، عرق میریزند و هول برشان داشته که یک دقیقه را هم هدر ندهند، ولی او با آنها نیست. واقعاً نمیترسد، به مرگ فکر نمیکند، فقط فکر میکند که این هم یک امتحان است، امتحانی سخت. میداند که دوباره از پا درمیآید، انگار زندگی فقط همین است و او باید تسلیمش شود. به مردها و زنهایی که میروند نگاه میکند و به محلهی نکبتبارش برمیگردد، سرافکنده برمیگردد. خیابانهای اینجا آرامتر از مرکز شهرند. کسی در جنب و جوش نیست. باز خیابانهای پهن و فقیرانهای را میبیند که حتی خانههاشان هم خسته به نظر میرسند و بیاختیار صدای چکشِ قاضی را میشنود. باد بلند میشود. توفان نزدیک میشود و مثل همیشه قسمت آنهاست، قسمت بدبخت و بیچارههای درمانده، فقط مال آنها. موقع پرداخت صورت حساب به نظرش میرسد که زن جوان طور عجیبی نگاهش میکند. شاید از اینکه آدمی عادی دیده جا خورده است. حتماً با خودش فکر کرده بود که مسافر اتاق 507 مردی است بدبخت، معتادی که بیرون کردنش به این راحتیها نخواهد بود. « از مینیبار استفاده کردید؟» اشاره میکند که نه و بعد اضافه میکند، «فقط یک تماس تلفنی داشتم.» زن درحالیکه با اخم به صفحهی کامپیوتر زل زده تصدیق میکند. رسیدش را چاپ میکند و میگیرد طرفش. او نگاه میکند. مدت مکالمه مشخص است: یک دقیقه و پنج ثانیه. خندهاش میگیرد. یک دقیقه و پنج ثانیه. زمان خیلی کمی بود برای بیرون کشیدنش از آن اتاق. شماره گرفته بود. به رغم سالهای سپریشده هنوز شماره را از بر بود. فکر کرده بود خودش گوشی را برمیدارد یا اینکه باید پیغام بگذارد. برای شنیدن صدایش سر از پا نمیشناخت، ولی صدای بچگانهای جواب داده بود. لحظهای مکث کرده و بعد گفته بود «سلام، اسمت چیست؟» پسر بچهی آن طرف خط با اطمینان جواب داده بود «بایرون.» پرسیده بود «رز آنجاست؟» بچه انگار مردد بود. با صدای اخمآلودی جواب داده بود «مامانم؟» گفته بود «آره، به مامانت بگو من دارم میآیم.» بچه حرفش را بریده بود، «شما؟» شرم عجیب و خاصی سرتاپایش را گرفته بود. «کینو برنس.» و تکرار کرده بود «بهاش بگو من دارم میآیم.» و گوشی را گذاشته بود. یک دقیقه و پنج ثانیه. حالا دوباره به این لحظهها فکر میکند و نیروی تازهای در وجودش ریشه میدواند. ضربان رگهایش را حس میکند. عجله دارد. عجله دارد که این چند صد کیلومتر را طی کند و برود، آنقدر برود تا به او برسد، عجله دارد که پشت فرمان ماشینش بنشیند و بدون خوردن و نوشیدن براند، چهارصد کیلومتر براند. عجله دارد. این بیقراری از کی سراغش نیامده بود؟رساله درباره نادر فارابي
معرفی کتاب رساله درباره ی نادر فارابی اثر مصطفی مستور
سریال چهار سابقهدار، قسمت 9/ گرگ بد گنده
معرفی کتاب سریال چهار سابقه دار، قسمت 9 اثر آرون بلیبی
شهر به لرزه درمیآید.
از هر سو صدای جیغ به گوش میرسد.
گرگ، محبوب دلهای عالم، باید چیزهای زیادی را توضیح دهد.
چیزهای مهم؟ بله!
چیزهای بد؟ قطعاً!
چیزهایی که نمیشود از آنها گذشت؟ بلللللللله!
اما جدیجدی کسی نیست جلوی این سه بچهخوک جیغویغو را بگیرد که هی نگویند «ما که به شما گفته بودیم»؟
حالا بروید یک گوشهای، زیرِ میزی، جایی پناه بگیرید!
این هم از قسمت نهمِ سریالِ چهار سابقهدار!
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-دوستی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.