ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 3/ کیش کیش سرمگس!

70,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

معرفی کتاب کیش کیش سرمگس! اثر تد آرنولد

کیش کیش سرمگس کتاب سوم از سری داستان های ویز و سرمگس است داستان کتاب در رابطه با پسری نام ویززز است که به دنبال یک حیوان خانگی می گردد و با یک سرمگس دوست می شود.
در این قسمت سرمگس به خانه برمی گردد یاداشتی از ویز می بیند که در آن نوشته است که او به پیک نیک رفته است بدونه اینکه سرمگس را با خود ببرد گرسنه و غمگین به دنبال غذای مورد علاقه اش می رود از روی یک همبرگر ،پیتزا و یه تیکه استخوان کیشش می کنند حالا شما باید حدس بزنید غذای مورد علاقه ی سرمگس چیست؟
سَرمگس گرسنه است.

دلش یک چیز قهوه‌ای و چسب‌چسبی و قلمبه و بوگندو می‌خواهد.

ای‌ی‌ی! می‌دانی همچین چیز خوشمزه‌ای را باید از کجا پیدا کند؟

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 3/ کیش کیش سرمگس!

نویسنده
 تد آرنولد
مترجم
مریم فیاضی
نوبت چاپ
تعداد صفحات 36
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008655411
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 3/ کیش کیش سرمگس!”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

سقوط

110,000 تومان

معرفی کتاب سقوط

شاهکاری بی‌تکرار از آلبر کامو، برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات؛ در کتاب سقوط که آخرین داستانِ کاملی است که از نویسنده به انتشار رسیده، مخاطب سرگذشت شخصیتی پیچیده و مرموز خواهید بود، که سابقاً به کار قضاوت اشتغال داشته، و اینک، به مرور خاطرات خویش همت گمارده است. خاطراتی که از خلال آن، برخی از عظیم‌ترین چالش‌های فکری و اخلاقی انسانِ عصر مدرن بازگو می‌گردد.

درباره کتاب سقوط

آلبر کامو یکی از شناخته‌شده‌ترین نویسندگان ادبیات فرانسه در طول سده‌ی بیستم بود. این متفکر ژرف‌اندیش و داستان‌نویسِ مستعد، با مجموعه‌ی آثار قلمی خویش تأثیری به‌سزا بر طیف وسیعی از نویسندگانِ پس از خود نهاد، و نام خویشتن را به عنوان یکی از مهم‌ترین چهره‌های جریان روشنفکری فرانسه به ثبت رسانید. در کارنامه‌ی ادبی آلبر کامو، به عناوینی مهم و برجسته برمی‌خوریم. از جمله رمان کوتاه «بیگانه»، که نخستین اثر مهم وی محسوب می‌شود؛ و همچنین، نمایشنامه‌ی درخشان «کالیگولا»، که از حیث بازنمایی عقاید فلسفی نویسنده، یکی از شاخص‌ترین آثار او به شمار می‌رود. موضوع نوشتار پیش رو اما، یکی از پیچیده‌ترین آثار روایی آلبر کامو است؛ کتابی با عنوان سقوط (The Fall) که چاپ نخست آن به سال 1956 بازمی‌گردد. کتاب سقوط را، بسیاری پیچیده‌ترین رمان آلبر کامو، و البته، مهم‌ترینِ آن‌ها نامیده‌اند. از جمله ژان پل سارتر، فیلسوف و نویسنده‌ی مطرح فرانسوی، که طی مقاله‌ای خواندنی، از سقوط به عنوان دشوارترین اثر کامو یاد کرده است. رمان سقوط، برخلاف دیگر آثار روایی نویسنده، از جمله «بیگانه» و «طاعون»، داستان در معنای متعارف و کلاسیکِ کلمه نیست. بلکه بیشتر به جستاری فلسفی می‌ماند که در قالب رمان عرضه شده است. شخصیت مرکزی و راویِ این جستار - رمانِ درخشان، ژان باتیست کلمانس نام دارد. این مردِ میانسال که سابقاً به کار قضاوت اشتغال داشته، هم‌اینک مایل است خود را با عنوان «قاضی تائب»، یا «قاضی توبه‌کار» معرفی کند. تمام حجم رمان، از بیانات اعتراف‌گونه‌ی این قاضیِ سابق تشکیل شده است؛ بیاناتی که ظاهراً خطاب به رهگذری غریبه ادا می‌شوند. در طی این بیانات، ژان باتیست کلمانس از گذشته‌ی پرماجرای خویش پرده برمی‌دارد و به بسیاری از اشتباهاتی که در طول زندگی‌اش مرتکب شده، اعتراف می‌کند. خواننده خیلی زود درمی‌یابد که شخصیت ژان باتیست کلمانس، به واقع نماینده‌ی بخش اعظمی از مردمان جامعه‌ی غرب در طول سده‌ی بیستم است. مردمانی که در زندگی، بیش از همه، به انگاره‌ی مسیحیِ «قضاوت» تمسک جسته‌اند، و بخش قابل توجهی از حیات خویش را، همچون قاضی‌ای سختگیر، به داوریِ زندگی دیگران اختصاص داده‌اند. حال آن‌که خود بیش از همگان مستحق مورد داوری واقع شدن بوده‌اند. کتاب سقوط، علی رغم حجم اندکی که دارد، آکنده از مضامین و بحث‌های اساسی راجع به انسان مدرن و بحران‌های معنوی در زندگی اوست. انگاره‌ی قضاوت در این رمان نقشی مرکزی دارد، اما این انگاره، تنها مضمون رمان را نمی‌سازد. بلکه باید گفت که در این اثر، بحث‌هایی بس اساسی و کلی در باب ماهیت انسان، میل توأمان او به نیکی و بدی، و قوت‌ها و ضعف‌های اخلاقی‌اش مطرح شده است؛ بحث‌هایی که می‌تواند برای هر مخاطبی جذاب، و البته چالش‌برانگیز باشد.

انسان زیباشناس: گفت‌وگوهایی درباره‌ی هنر و زیباشناسی

235,000 تومان

معرفی کتاب انسان زیباشناس: گفت و گوهایی درباره‌ی هنر و زیباشناسی

کتاب انسان زیباشناس دربردارنده‌ی مباحث و مطالبی است که حول محور زیبایی‌شناسی مطرح شده‌اند. هانس مایس در این اثر کوشیده طی گفت‌وگو ‌‌با ده تن از برجسته‌ترین فلاسفه و متخصصان حوزه‌ی زیبایی‌شناسی، مباحث جدید مرتبط با زیبایی‌شناسی و فلسفه‌ی هنر را تحلیل کند. همچنین تصویری دقیق از نظریات فلاسفه‌ی هنر را در عصر حاضر، پیرامون مقوله‌ی زیبایی برای خوانندگان ترسیم کرده است.

درباره‌ی کتاب انسان زیباشناس

تا چه اندازه با مفهوم هنر آشنایید؟ چه‌قدر از موضوع زیبایی‌شناسی آگاهی دارید و آیا مباحث فلسفی مرتبط با زیبایی و هنر برای شما جذاب و قابل‌توجه هستند؟ آیا تا‌به‌حال به رابطه‌ی میان هنر، زیبایی و فلسفه اندیشیده‌اید؟ واقعیت این است که اندیشه‌های زیبایی‌شناختی در زندگی روزمره‌ی ما انسان‌ها نقش مهمی دارند و از سوی دیگر، مصادیق ملموس زیبایی‌شناسی نیز در تمامی بخش‌های زندگی ما دیده می‌شوند. البته تجربه‌های زیبایی‌شناختی صرفاً به هنر محدود و منحصر نمی‌شوند و در حقیقت ما به‌طور مداوم در تمام امور زندگی خود با این مفهوم سروکار داریم، از انتخاب یک لباس زیبا برای مهمانی تا پیدا کردن یک فیلم خوب برای تماشا کردن.
سفارش:0
باقی مانده:1

سوء‌قصد به ذات همایونی

235,000 تومان

معرفی کتاب سوء قصد به ذات همایونی اثر رضا جولایی

"سوء قصد به ذات همایونی" اثر "رضا جولایی"، داستانی است جذاب و خواندنی که در اواخر دوران مشروطه رخ می دهد. "رضا جولایی"، داستان را با ترور "محمدعلی شاه" آغاز نموده و سپس روایت زندگی یکایک افراد دخیل در ترور را به همراه نحوه ی آشنایی شان با همدیگر، از کودکی تا حال به تصویر می کشد.
به این ترتیب هر یک از فصول کتاب "سوء قصد به ذات همایونی" مختص به یکی از این افراد بوده و "رضا جولایی" در لا به لای این فصل ها، نقش سایر افراد مرتبط به ترور را نیز بیان می کند. در انتهای داستان "سوء قصد به ذات همایونی" سرنوشت و سرانجام این افراد را پس از اتفاق اقتادن ترور در می یابیم. این اثر موفق شده تصویر قابل توجهی را از شرایط فرهنگی و اجتماعی در دهه ی بیست تهران در اختیار مخاطب قرار دهد.
شخصیت پردازی درخشان و قابل باور "رضا جولایی" در تلفیق با چندین شخصیت حقیقی، جنبه ی پویایی به داستان داده است و با وجود اینکه رمان "سوء قصد به ذات همایونی" به طور غالب از دریچه نگاه سوم شخص روایت می شود، لحن کنایی و طعنه های نویسنده به عملکرد و افکار شخصیت ها، فضایی مفرح و جذاب را در خواندن آن به وجود می آورد.
این داستان گیرا و پرحادثه که حاصل تسلط نویسنده بر فضای اجتماعی و سیاسی حاکم بر آن دوره ی تاریخی است، آن چنان در گره زدن اتفاقات حقیقی با تخیل و قصه پردازی موفق بوده که خواننده را به هیچ وجه دچار دوگانگی نخواهد کرد و قصه ای یکپارچه و جذاب را پیش روی او خواهد گذاشت.
سفارش:0
باقی مانده:1

توبی درخت‌نشین 2/ چشم‌های اِلیشا

76,000 تومان

معرفی کتاب توبی لولنس 2 اثر تیموته دوفومبل

بلوط بزرگ که توبی و همنوعان میلیمتری اش در جهان شاخ و برگ هایش زندگی می کنند، به شدت آسیب دیده و تامرز نبودی پیش رفته است. خزه ها و گلسنگ ها شاخه های بلوط را دارند از بین می برند.
مردمان بلوط نشین اسیر و گرفتار شده اند، مردم بلوط نشین اسیر و گرفتار شده اند. لئو بلو در قله های برگی فرمان روایی می کند.
ساکنان درخت سکوت کرده اند، مردم بخش پایین دست شکار می شوند و توبی باز هم ساکت نمی نشیند، او هنوز همچون سایه پنهان است اما مبارزه ادامه دارد و توبی تنها نیست.
گروه مقاومت برای نجات این مردم بی گناه و البته درخت بلوط دست به کار شده اند.
آیا توبی می تواند دنیای آسیب پذیرش را نجات دهد؟ آیا الیشا را پیدا خواهد کرد؟
توبیِ درخت‌نشین پسری است یک‌ونیم میلی‌متری. او با خانواده و قوم‌وخویش‌ها و درخت‌نشین‌های دیگر روی درخت بلوط بزرگ زندگی می‌کند. ولی...
سفارش:0
باقی مانده:1

گربه بازي

35,000 تومان

در بخشی از کتاب گربه بازی می‌خوانیم:

روز وحشتناکی داشتم. پشت‌سر‌هم چند اتفاق ناجور برایم افتاده بود و حسابی از کوره دررفته بودم. تو که مرا می‌شناسی، اگر مرتب بد بیاورم، خلقم تنگ می‌شود و انگار که یک فتیله‌ی روشن بهم بسته باشد، هر آن ممکن است منفجر شوم. سوای این، این خانم میشتوت (لبنیات‌فروش) هم خیلی وقت است روی اعصابم می‌رود. اما این‌که این الم‌شنگه درست جلو چشم پائولا راه بیفتد، چیزی بود که فکرش را نمی‌کردم! بالای پله‌ها ایستاده بود چون برای رسیدن به لبنیاتی باید چهار پله پایین رفت و توی آن بلبشو تکان نمی‌خورد. طوری پایین را نگاه می‌کرد که انگار به یک چال‌حوض آلوده که هیچ‌کس نمی‌خواهد پا توی آن بگذارد نگاه می‌کند. حالا خوب مجسم کن، گربه‌ی استاداین‌ها روی بازوی چپم، یک شیشه‌ی ماست که یک انگشت هم شیر تویش است در دست راستم، یک پایم دمپایی، یک پایم کفشِ بندی، سرم هم کلاه یک زن غریبه که همین‌جور اتفاقی روی سرم مانده! چاک دهنم را واکرده‌ام و هر چه کلفت بلدم بار طرف می‌کنم. خانم میشتوت هم هوای حرف‌هایش را ندارد، او هم هر چه سرِ زبانش می‌آید می‌گوید. چهارتا پیرزن هم که پشت‌سر من ایستاده‌اند همگی هوار می‌کشند، چون همه‌ی همسایه‌ها از این لبنیاتی دل‌ پُری دارند، فقط آن پیرمردک، تیوادار لوکوش، ته مغازه ایستاده و هی سرفه‌ریزه می‌زند، چون هیچ‌وقت دوست ندارد درباره‌ی چیزی اظهارنظر کند و حالا فکرش را بکن، توی این الم‌صراط یکهو در باز شود و زنی جلو آن بایستد که اگر ندانم چهار سال از من بزرگ‌تر است، خیال می‌کنم ده سال جوان‌تر است.موهای طلایی، چنان طبیعی که حتی یک لیوان آب زلال را هم نمی‌شود آن‌طور رنگ کرد. کت‌ودامنِ کِش‌باف فندقی که رویش نوشته مال بوداپست نیست. آن وقت آدمی که چهار سال هم از من بزرگ‌تر است عین مس برنزه‌ شده و توی کفش پاشنه‌بلندِ نوک‌تیز که آن هم داد می‌زند آخرین مدل خارجی است آن‌جا ایستاده. اما این‌ها که گفتم همه به کنار، اصل کار این بود که اصلاً حرف نمی‌زد، همان‌طور ایستاده بود و نگاه می‌کرد.

زيرآفتاب خوش خيال

4,000 تومان

معرفی کتاب زیر آفتاب خوش خیال عصر

جیران گاهان در کتاب زیر آفتاب خوش خیال عصر به روایت ازدواج دختری یهودی به نام مونا با مردی مسلمان می‌پردازد و مسائل و مشکلات زندگی این دو زوج را قبل و بعد از ازدواج به تصویر می‌کشد. این اثر که اولین رمان جیران گاهان، نویسنده جوان ایرانی است، در سال 1389 موفق به کسب جایزه بهترین رمان اول بنیاد گلشیری شده است. مونا دختری یهودی است که علیرغم عرف و دینی که دارد به پسری مسلمان که استاد موسیقی است، علاقه‌مند می‌شود و همین موضوع باعث می‌شود تا خانواده‌اش او را طرد کنند. اما مونا از عشقش دست برنمی‌دارد و به خاطر شهریار به ظاهر مسلمان شده و با او ازدواج می‌کند. پس از مدتی که از زندگی زناشویی مونا و شهریار می‌گذرد، دچار مشکل شده و رابطه‌شان به جدایی ختم می‌شود. مونا مجبور می‌شود به تنهایی زندگی ‌کند و یک روز با تماس خواهرش و اطلاع از بیماری مادرشان باعث می‌شود تا مونا شروع به مرور وقایع گذشته کند. جیران گاهان هنگام نگارش، نگاهی بی‌طرفانه به داستان داشته و از افراط و تفریط دوری می‌کند. همین موضوع سبب می‌شود تا روایت داستان باورپذیرتر جلوه کند. او در روایتش از شیوه جریان سیال ذهن استفاده کرده اما آن را به گونه‌ای بکار برده است که شما را گیج نمی‌کند. زیباترین و در عین حال قابل تقدیرترین جنبه کتاب زیر آفتاب خوش‌خیال عصر آن است که از رائه‌ی چهره‌ی سیاه یا سفید به شخصیت‌های داستان پرهیز شده است. چهره‌ی خانواده‌ی مونا که کلیمی هستند به صورتی انسانی به تصویر کشیده شده است و هیچ‌ کدام از آنان یکسره خوب یا یکسره بد نیستند. تمام شخصیت‌های داستان از جمله مونا و شهریار جنبه‌های مثبت و منفی دارند. حتی در روند داستان اشاره‌ای به پیش‌داوری‌های پدر و مادر شهریار در رابطه با کلیمیان می‌شود. از ظرایف قابل احترام این کتاب نیز می‌توان به عدم تجانس فرهنگی در بین خانواده‌های این زوج اشاره کرد. عدم پذیرش کامل مونا از سوی خانواده‌ی شهریار گرمای رابطه‌ی عاطفی این دو نفر را سرد کرده و به گونه‌ای روایت می‌شود که گویی جدایی آن‌ها به دلیل این عدم تجانس فرهنگی و پیش‌داوری‌های ذهنی از پیش رقم خورده است. با اینکه شهریار در روند داستان، تلاشش را برای شناخت بهتر فرهنگ خانواده مونا می‌کند اما رفته رفته این تمایل به شناخت کم شده و جایش را به رفتاری آمرانه و مردسالارانه می‌دهد. در بخشی از کتاب زیر آفتاب خوش‌خیال عصر می‌خوانیم: شیشه ‌شور را از روی هره‌ی پنجره برمی‌دارد. دمپایی‌ها را به نوبت می‌کند و روی هره می‌رود. وزنش را روی پنجره می‌اندازد. شیشه شور را فشار می‌دهد. قطره‌های ریز آب روی شیشه پخش می‌شوند. بوی تمیزی دماغش را پر می‌کند. روزنامه را روی سطح بی‌رنگ، محکم بالا و پایین می‌کشد. پشت قطره‌های آب و کف، کوچه خالی است. نه زنی، نه مردی، نه گربه‌ای، نه بچه‌ای. کوچه خوابیده. یکی دو ساعت دیگر خیابان پر می‌شود از مامان‌ها که سرشان را از در ورودی آپارتمان‌ها بیرون می‌آورند و سر بچه‌ها داد می‌کشند. پسربچه‌ها که گل‌کوچیک بازی می‌کنند و دختر بچه‌ها که دم در خانه‌ی همدیگر می‌پلکند. فقط یک دختر مو‌مشکی با پسرها فوتبال بازی می‌کند. آن‌قدر ریزه است که خودش را چابک از لا به ‌لای پسرها رد می‌کند و شوت می‌زند توی دروازه‌ی زپرتی که می‌گذارند وسط کوچه. موسی و ادنا عاشق فوتبال بودند. مامان نمی‌گذاشت بروند توی کوچه. می‌گفت: «لازم نکرده با این گوییم‌ها بازی کنین واسه‌ی من.» موسی توی خانه رژه می‌رفت و می‌گفت: «حرفم باهاشون نباید زد. چه برسه به فوتبال بازی کردن.» این کلمه را تازه یاد گرفته بود. تا چند ماه همه‌چیز و همه‌کس مزخرف بودند. مسئله‌های ریاضی، پسرهای گوییم همسایه، ماهی‌هایی که هر از گاهی توی حوض جان می‌دادند، روی آب بی‌حرکت بالا آمدند و چپه می‌شدند، و شلوار پاره‌اش که هرچه مامان می‌دوخت هفته بعد دوباره خشتکش جر می‌خورد. ادنا ولی دور از چشم مامان توی کوچه می‌پرید. مخصوصاً وقت‌هایی که مامان تو زیرزمین بود. او لب حوض می‌نشست و با انگشت‌های پایش بازی می‌کرد. شصت پای چپ با راست احوال‌پرسی می‌کرد و بهش شبات شالم می‌گفت.