ماجراهای هنک (جلد 9) – جانمی! مرا به تیم راه دادند

40,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

کتاب ماجراهای هنک (جلد 9) – جانمی! مرا به تیم راه دادند ، جلد نهم از «ماجراهای هنک» دربردارنده داستانی انگلیسی برای کودکان است. وقتی «هنک» متوجه می‌شود که بهترین دوستانش وارد تیم بسکتبال کلاس دوم شده‌اند، او هم تصمیم می‌گیرد، عضوی از آن تیم شود. اما هنک اصلا بسکتبال خوب بازی نمی‌کند؛ با این حال پدر و دوستانش از او حمایت می‌کنند. هنک به کمک آن‌ها سلاح سری تیم بسکتبال می‌شود تا همراه بقیه بازیکنان برای نخستین بار در تاریخ مدرسه‌شان رکورد سه برد پشت سر هم را بشکنند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

ماجراهای هنک (جلد 9) – جانمی! مرا به تیم راه دادند

نویسنده
هنری وینکلر و لین اولیور
مترجم
فاطمه یگانه
نوبت چاپ ——
تعداد صفحات 96
نوع جلد
شوميز ـ ته‌چسب
قطع
رقعي کوتاه
سال نشر 1396
سال چاپ اول 1396
موضوع
رمان
نوع کاغذ
رقعي کوتاه
وزن گرم
شابک
9786000801908
توضیحات تکمیلی
ابعاد 18.5 × 14 × 0.5 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ماجراهای هنک (جلد 9) – جانمی! مرا به تیم راه دادند”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

آموزش سواد مالی به کودکان (جلد 1) – از من کلاه بخرید

60,000 تومان
آموزش سواد مالی به کودکان (جلد 1) - از من کلاه بخرید ، داستان دو دوست به نام کارل و فرانک است که می‌خواهند در بازار کلاه بفروشند؛» اما کلاه‌های آنها هیچ طرف‌داری ندارد. تا اینکه در یک روز بارانی، همه‌ی مردم شهر برای خرید کلاه به آنها مراجعه می‌کنند و کلاه‌های آنها تا آخرین دانه به فروش می‌رود. نویسنده قصد دارد در قالب این داستان ساده از نیازهای افراد در شرایط مختلف صحبت کند و این ایده را ارائه می‌دهد که اگر کسی به‌دنبال موفقیت در کار فروش است باید به نیازهای مصرف‌کنندگان توجه داشته باشد.
سفارش:0
باقی مانده:1

قصه های منظوم از 14 معصوم جلد 6، امام و بچه آهو

15,000 تومان
کتاب قصه های منظوم از 14 معصوم جلد 6 حاوی اشعار کودکانه و ساده ای می باشد و ماجرایی از زندگی یکی از معصومین (ع) را شرح می دهد. تصویرگری زیبای این کتاب، اشعار کتاب را قابل فهم تر و جذاب تر کرده است.

ماجراهای استنلی جلد 3، استنلی نامرئی می شود

4,000 تومان
یک روز صبح وقتی استنلی از خواب بیدار شد دید که برادرش آرتور جیغ می کشد چون که دیشب تابلوی بزرگ اعلانات روی استنلی افتاده و او صاف شده بود .
سفارش:0
باقی مانده:1

آموزش سواد مالی به کودکان (16) – علف دادم، شیر گرفتم

60,000 تومان
این کتاب، داستان روباهی است که دم‌اش بریده شده و برای دوختن دوباره‌ی دم باید کارهایی را انجام دهد. یک روز که روباه در جنگل تشنه است که از سطل پیرزنی، شیر می‌خورد و پیرزن هم برای تنبیه دم او را می‌برد و به او می‌گوید که اگر برایش شیر بیاورد، دم‌اش را برایش می‌دوزد. روباه پیش گاو می‌رود و گاو برای شیر دادن علف می‌خواهد، چمنزار برای علف دادن، آب می‌خواهد، برای آب آوردن از رودخانه، روباه از دختری کوزه‌اش را می‌خواهد و دختر هم به ازایش یک مهره‌ی آبی می‌خواهد. دستفروش به جای مهره، تخم‌مرغ می‌خواهد. مرغ، دانه می‌خواهد تا تخم به روباه بدهد و در پایان، آسیابان بدون گرفتن چیزی از روباه به او دانه می‌دهد.

اشباح جلد 11، ارباب سایه ها

60,000 تومان
در  مجموعه “قصه های سرزمین اشباح “ماجرای پسرکی به نام “دارن شان “بازگو می شود; دانش آموزی که زندگی معمولی دارد، اما به عنکبوت ها بسیار علاقه مند است .دارن شبی با دوستش “استیو “به سیرک عجایب می رود و در آن جا عنکبوت حیرت انگیزی به نام “خانم اکتا “را می بیند. خانم اکتا عنکبوت بزرگ و سمی است که با صدای فلوت صاحبش “آقای کرپسلی” حرکات شگفت آوری انجام می دهد. دارن تصمیم می گیرد عنکبوت را بدزدد. از همین رو با طرح نقشه ای عنکبوت را دزدیده، به خانه می برد. اما در آن جا عنکبوت، استیو را نیش می زند و زندگی او را به خطر می اندازد. دارن برای نجات اسیتو ناگزیر می شود، زندگی اش را به دست آقای کرپسلی بسپارد. این در حالی است که آقای کرپسلی یک شبح خونخوار است و در صورتی استیو را نجات می دهد که دارن، با دادن خون خود به او و گرفتن مقداری خون از آقای کرپسلی وارد دنیای اشباح شود. دارن به این کار تن می دهد و …. ادامه این داستان در جلدهای بعدی مجموعه حاضر بازگو شده است.

کلاس کوچولو ها جلد 5، گورخر کوچولو برنده مسابقه می شود

20,000 تومان
تصميم گرفتن براي زوئه سخت بود. خيلي طول مي‌كشيد تا تصميم بگيرد چه كتابي را بخواند. خيلي طول مي‌كشيد تا تصميم بگيرد كه زنگ تفريح چه بازي‌اي بكند. دوستش، تابي، هميشه به او مي‌گفت: «زود باش، زوئه، نظرت را بگو!»