ماجراهای ژان و ژان و… ژان! 2/ پنیر پرنده

23,000 تومان

توضیحات

درباره کتاب ماجراهای ژان و ژان و… ژان! 2/ پنیر پرنده :

این کتاب ،داستان یک خانواده پر جمعیت است که شش پسردارند؛ ژان.آ ، ژآن.ب ، ژآن.پ ، ژآن.ت ، ژآن.ث و ژآن.ج! آخر کدام پدرومادری همچین کاری میکنند؟ بخوانید تا ازماجرا سر دربیارید.

علاوه بر این ، برای خانواده ی ژآن ها اتفاقات عجیب ،غیر منتظره و بامزه زیادی هم می افتد که نباید از دستشان بدهید.

وقتی شش تا برادر باشید و اسم همه‌تان هم «ژان» باشد، عمراً یک لحظه حوصله‌تان سر برود.
لیست کارهای امسال تابستان خانواده‌ی ما از این قرار است: اسباب‌کشی، تعطیلات پیش بابابزرگ ژان، یک ماهی فسقلی به اسم شیاف، یک لشکر پسردایی با گوش‌های آینه بغلی…

تازه! حواستان باشد، یک پنیر پرنده‌ی اسرارآمیز و یک بابا و مامان مقرراتی هم هستند. حالا ببینید توی خانه‌ی ژان‌ها چه بلبشویی که راه نمی‌افتد!

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

ماجراهای ژان و ژان و… ژان! 2/ پنیر پرنده

نویسنده
ژان فیلیپ آرو وینیود
مترجم
مریم ایروانی
نوبت چاپ
تعداد صفحات 168
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786222041236
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ماجراهای ژان و ژان و… ژان! 2/ پنیر پرنده”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

داسی دایناسی 5/ قارچ سمی

65,000 تومان

کتاب قارچ سمی

کتاب داسی دایناسی 5 قارچ سمی ماجرای دایناسور کوچولو است که یک قارچ پیدا می کند. هر چند قورباغه به او میگوید که قارچ را نخورد، اما داسی کوجولو دلش میخواهد آن را امتحان کند. نتیجه شاید برای شما قابل پیش بینی باشد. اما خوب است که کودکتان را هم با محتوای مهم این کتاب آشنا کنید. همه کودکان به طبیعت نیاز دارند، نه فقط آنهایی که والدینشان برای طبیعت احترام قائل هستند، نه فقط آنهایی که به یک قشر اجتماعی و فرهنگی خاص تعلق دارند و نه آنهایی که توانایی و استعدادهای خاص دارند… هر کودکی به طبیعت نیاز دارد. از جمله اثرات مثبت حضور در طبیعت برای کودک میتوان به این مطلب اشاره کرد که عناصر موجود در این فضا مثل گیاهان و حیوانات و یا خاک و آب منبعی الهام بخش برای آنهاست. ضمن اینکه رفتن به گردش سبب سلامت بیشتر روح و جسم آنها می شود. تحرک و هوای تازه این کار را انجام می دهد. کودکان عاشق کمپ‌ در طبیعت و گذراندن یک روز پر از تفریح و هیجان با پدر و مادرشان هستند، فقط کافی است که توصیه‌ها و نکات لازم برای اردو رفتن با کودکان و خلق یک سفر خانوادگی فراموش‌نشدنی را بدانید. از جمله نکات مهمی که والدین و یا مربیان باید در یک طبیعت گردی پرشور و هیجان به کودکان بگویند این است که هر چیزی که در آن محیط روییده باشد مناسب خوردن نیست. حتی ممکن است کودک میوه ای آشنا پیدا کند، در حالیکه نمونه ای که او یافته از نوع سمی است. بنابراین باید به آنها این نکته را با تاکید و بسیار جدی آموخت که در دل طبیعت بکر برای خوردن هر چیز بایدبا بزرگترها مشورت کنند. این کتاب کودکانه در رده کتاب های 3 تا 5 سال و کتاب های 5 تا 7 سال و کتاب های 7 تا 9 سال قرار می گیرد. دو نکته دیگر درباره این کتاب برایتان بگوییم: اول اینکه متن داستان گاهی نثر و گاهی شعر استو این بر جذابیت اثر افزوده. و دوم درباره تصویرگری، وقتی کتاب داسی دایناسی 5 قارچ سمی را ورق می زنید، رنگهای شاد و شکل و شمایل ساده و واضح شخصیتها به خوبی با شما و بخصوص کودکتان ارتباط می گیرد. بنابراین کودک شما در کنار داسی دایناسی. تجربه ای دل نشین از کتابخوانی خواهد داشت.

تام گیتس 18/ ده داستان معرکه

150,000 تومان
مجموعه تام گیتس داستان گرفتاری‌ها و دردسرهای یک پسربچه‌ی شیطان و گستاخ است که به شکل یادداشت‌های روزانه با زبانی طنز و تصویر روایت شده است. کتاب‌های تام گیتس، تلفیقی از متن و تصویر هستند و بیشتر حجم این کتاب‌های قطور را تصویر پر کرده است که همین امر به‌علاوه‌ی طنز اثر، آن را برای کودکان به‌ویژه کودکان کم خوان مناسب کرده است. از دیگر ویژگی‌های خوب این مجموعه این است که کودکان با خواندن داستان‌های تام گیتس نوشتن را فعالیتی سرگرم‌کننده خواهند یافت و احتمالاً به نوشتن و روایت کردن با کمک نقاشی تشویق خواهند شد. ماجراهای تام گیتس نخستین مجموعه‌ای است که لیز پیشون برای نوجوانان نوشته است. این مجموعه به بیش از ۳۶ زبان ترجمه شده است و طرفداران بسیاری در بین کودکان سراسر دنیا دارد. نخستین جلد این مجموعه جایزه کتاب خنده‌دار رولد دال و جایزه واترستونز و جایزه ردهاوس را در کارنامه‌ی خود دارد. جلد چهارم این مجموعه این مجموعه هم جایزه بلوپیتر را از آن خود کرده است. لیز پیشون نویسنده کتاب متولد ۱۹۶۳ در لندن است. از کودکی عاشق نقاشی کشیدن بود، در دانشگاه گرافیک خواند و مدتی به‌عنوان مدیر هنری در صنعت موسیقی فعالیت کرد؛ اما پس از مدتی شروع کرد به نوشتن و تصویرگری کتاب کودکان. نخستین کتاب تصویری‌اش برای خردسالان را با نام «حشره‌ی خیلی زشت» در سال ۲۰۰۴ منتشر کرد. این کتاب و چهار کتاب دیگرش «برادر بزرگم بویس»، «بیل خسته»، «پنگوئن‌ها» و «سه خوک ترسناک و گرگ گنده‌ی مهربان» که برای خردسالان نوشت و تصویرگری کرد، جایزه‌های بسیاری را از آن او کرد.
سفارش:1
باقی مانده:2

کارآگاه کرگدن در باغ‌وحش مرموز 4/ اسرار «غروب»

20,000 تومان

برشی از متن کتاب

نصف شب از خواب بیدار شدم. خواب چیزی را دیدم که من را بیدار کرد. خواب یکی از حرف های بیسنتیا خانم فیله بود. داشت می گفت: دختره تشویقم کرد این کار رو بکنم! دختره؟ منظورش کی بود؟ دختره کی بود؟ یک لحظه شک کردم نکند او باشد؟... نگاهش کردم. غروب کف قفس دراز کشیده بود. لبخند زیبایی روی لب داشت و خوابیده بود. شبیه فرشته ها بود. چطور امکان داشت او بیسنتیا خانم فیله را راضی کرده باشد تا روی بدن فیل دیگری نقاشی بکشد؟ به خودم گفتم: اصلاٍ امکان ندارد. بعد کمی جا به جا شدم تا جایم راحت تر باشد و باز بخوابم. فایده نداشت. یک لحظه با خودم گفتم نکند همه این ها کار غروب بوده. یک لحظه بعدش گفتم نه. اصلاً کار او نیست. امکان نداشت کار او باشد! هر چه باشد من دوستش بودم، مگر نه؟ بودم، نبودم... نتوانستم نتیجه ی مشخصی بگیرم. دیدم بهتر است بلند شوم و یک حمام گِل درست و حسابی کنم محشر بود! ماه کامل بود و می درخشید. باغ وحش ساکت ساکت بود و تمام حوض گل مال خودم بود. تنها بودن و تنهایی حمام کردن چیز دیـ... _ کرگدن جون؟ خوابت نمی بگه؟ تنهایی چی کاگ داگی می کنی؟ الان می آم پیشت. بله. می گفتم. چیز دیگری بود. ولی این چیز دیگر دوام نداشت. خیلی معمولی پرسیدم: غروب! وقتی بیسنتینا خانم فیله گفت: دختره تشویقم کرد. فکر می کنی منظورش کی بود؟ یک لحظه انگار دست و پایش را گم کرد. ولی فقط یک لحظه. گفت: مگه همچین چیزی گفت؟ ها؟ گفتم: آره. گفت دختره من رو تشویق کرد. گفت: شاید... مامانش نبوده؟ یا شاید استاد نقاشی اش بوده. بله، حرف غروب منطقی بود. گفت: کرگدن جون! تو که فکگ نمی کنی کاگ من باشه. مگه نه؟ امان از دست آن آه و ناله ها! چیزی نمانده بود گریه اش بگیرد! من از کی این قدر بی رحم شده بودم؟ حالم از دست خودم بد شد. پیشنهاد دادم با هم کاه بخوریم تا صبح زیر نور ماه با هم مشغول خوردن کاه بودیم. داستان زندگی خودمان را تعریف کردیم. خندیدیم. عالی بود. آن روز روز خوبی می شد. می شد! ولی نشد. چون مانوئلا گفت اره پرونده ی جدیدی برای ما آورد. آمد توی دفترم و سه تا نامه به من داد. نامه ی اول را باز کردم و خواندمش، نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. پرسیدم: خب این چشه؟ گفت: بقیه ش رو هم بخون کرگدن جون! دومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! گفتم: حالا خودت رو نگران نکن. باغ وحش جمعیتش زیاده. می دونی که... بعضی وقت ها بچه ها بازی شون می گیره... گفت: بقیه اش رو هم بخون کرگدن جون! سومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! به زودی می میری! از جا پریدم. این یک تهدید جدّی بود! نگاهی به آدرس فرستنده کردم. چیزی ننوشته بودند. فکرش را می کردم! نامه ها را ناشناس فرستاده بودند. گفت: کرگدن جون! می تونی مجرم رو پیدا کنی؟ حتماً متوجه ی که خانواده ام حسابی نگرانن. گفتم: حتماً مانوئلای عزیز! حتماً. همین الان می رم سر وقت تحقیـ... هنوز حرفم را تموم نکرده بودم که...

قلب نارنجي فرشته

52,000 تومان

در بخشی از کتاب قلب نارنجی فرشته می‌خوانیم

بگم غلط کردم خوبه؟ بیفتم به دست و پات راضی میشی؟ جان جاوید برو اون سوزن و دواتت رو بیار نوکرتم. حالا شنبه ای داغ بودم یه حرفی زدم.

تو هم بد زدی توپرم. به زبون خوش می‌گفتی کمی شه، نه این که های وهوی راه بندازی تو این اوضاع قاراشمیش. نگاه کن، هنوز جای پنج تا انگشتت رو صورتمه.

خدا هیچ بنده ای رو ناامید نکنه. تو این یه هفته، هر غلطی که فکرش رو بکنی کردم. یکی گفت بسوزونش و خلاص. دوشنبه بود انگار. رفتم سنگکی سر چهارراه سوسکی، پشت همون جا که بساط می‌کردم. تازه تنور ظهرش رو روشن کرده بود و داشت خمیر می‌زد.

سر حرف رو با شاطر وا کردم که آره، من چنین خبطی کردم و حالا این دختره بونه کرده قبل بعله باید پاکش کنی وگرنه عیسی به دین خود، موسی به دین خود. نونواهه هم بعض خودت نباشه، آدم اهل دليه، فقط تخم نداره. فکر می کنه همه دزدن. اون روز نشست به حرف زدن.

هی چایی ریخت و از عشق و عاشقی هاش گفت. می گفت این رو ول کرده یکی بهتر پیدا شده، اون یکی رو ول کرده یکی از اون بهتر.

می‌گفت همه‌ی زندگیش عاشق بوده، ولی عاشق آدم‌های جورواجور. به من هم گفت ولش کن بابا، چیزی که زیاده زن.

زرشک! انگار حرف دیروز و امروزه. آدم به یه مرغ عشق مفنگی دل می‌بنده، اکرم که دیگه اکرمه. مرغ عشقه هم مُرد ها. این آخری‌ها خیلی خماری کشید.

چه قدر باید تریاک می‌مالیدم سرانگشت هام تا به فال از توی جعبه بکشه بیرون، بدم دست مشتری. یه طورهایی هم خل وضع شده بود. دیده بود خاطر اکرم رو می‌خوام، حسودی می‌کرد. غصه‌ی اون هم داشتم شنبه‌ای که اون حرف رو بهت زدم.

شبش رفته بودم خونه، دیدم کف قفس افتاده، پاهاش هوا. هرچی نچ نچ و سوت سوت کردم براش، انگارنه انگار. تا اون شب من واسه هیچ احدالناسی گریه نکرده بودم، حتا ننه و آقام.

ولی مرغ عشقه مونسم بود. به حرف‌هایی به ش زده بودم که به سنگ می‌گفتی، آب می‌شد. نشستم و یه دل سیر زار زدم.

شبانه‌ها: پنج داستان موسیقی و شب

215,000 تومان

معرفی کتاب شبانه ها اثر کازوئو ایشی گورو

کتاب شبانه ها، مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی کازوئو ایشی گورو است که اولین بار در سال 2009 منتشر شد.
این کتاب، اولین مجموعه از داستان های کوتاهِ یکی از برجسته ترین و تحسین شده ترین نویسندگان عصر حاضر است؛ پنج داستان درخشان و در هم تنیده که موسیقی، عنصری مرکزی و پیشبرنده در آن ها است.
در داستان های این مجموعه، شخصیت هایی به یاد ماندنی به چشم می خورند: خواننده ای محبوب در گذشته که تلاش می کند شکوه روزهای پیشین را بازیابد، از تنها یقین قطعی در زندگی خود روی برمی گرداند؛ مردی که سلیقه ی خطاناپذیرش در موسیقی، تنها چیزی است که دوستانش در او باارزش می دانند؛
خواننده و ترانه سرایی با مشکلات فراوان که ناخواسته درگیر ازدواجِ در حال فروپاشیِ زوجی می شود که تازه ملاقات کرده است؛ نوازنده ای بااستعداد و کشف نشده که به خود می قبولاند جراحی پلاستیک می تواند در پیشرفت او در کارش تأثیرگذار باشد؛
و نوازنده ای جوان که استادش به او قول می دهد استعدادش را شکوفا خواهد کرد.
سفارش:0
باقی مانده:2

تن‌ها

4,000 تومان

صورت فرهاد را وسط جمعیت می بینم اما نمی فهمم دارد می خندد یا محو بازی بی کلام من شده.جاییکه باید مینشینم.

چشم ها را می بندم تا تحمل نگاه ها راحت تر شود.

اگر عمو جواد می رفت بازیگر می شد و زیر نگاه آدم ها راه می رفت و حرف می زد و می خندید و اشک می ریخت برای یک عده تماشاچی شاید هیچ وقت احساس تنهایی نمی کرد. این تنها فکری است که الان آمده توی سرم.

عمو جواد برای فرار از تنهایی هیچ کس را پیدا نکرد و درد کشید و کشت خودش را.توی ذهنم کفنی که پژمان تن من کرده میکنم تن عمو جواد.

پژمان راست میگفت این جا اصلا شبیه قبر نیست.