قصه هایی از حضرت محمد(ص) جلد 7، محمد امین
قصه هایی از حضرت محمد(ص) جلد 7، محمد امین قیمت اصلی: 25,000 تومان بود.قیمت فعلی: 10,000 تومان.
بازگشت به محصولات

ماشین بازی جلد 4، موتور سواری می کنم

15,000 تومان

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات
ماشین بازی جلد 4
نویسنده
امیلی بومون
مترجم
راضیه خوئینی
نوبت چاپ ——-
تعداد صفحات 16
نوع جلد شوميز ـ منگنه‌اي
قطع خشتی
سال انتشار 1393
سال چاپ اول 1393
موضوع
علمی آموزشی
نوع کاغذ ——-
وزن ——–
شابک 9786002514653

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
ابعاد 16 × 16 × 0.2 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ماشین بازی جلد 4، موتور سواری می کنم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

شش متفکر اگزیستانسیالیست

85,000 تومان
شش متفکر اگزیستانسیالیست نویسنده هرولدجان بلاکهام مترجم محسن حکیمی نوبت چاپ 4 تعداد صفحات 278 قطع و نوع جلد رقعی

مقدمه اي بر جامعه شناسي نابرابريها

قیمت اصلی: 52,000 تومان بود.قیمت فعلی: 33,000 تومان.
نویسنده دکتر علی کمالی مترجم —————— نوبت چاپ 8 تعداد صفحات 350 نوع جلد شومیز قطع وزیری سال نشر 1400

کتاب دفترچه خاطرات ایرلندی

105,000 تومان
معرفی کتاب دفترچه خاطرات ایرلندی هاینریش بل که در اوایل دهه ی ۱۹۵۰ برای چند ماهی به ایرلند سفر کرده است، با نوشتن این یادداشت ها از میهمان نوازی این سرزمین محروم و مردمان صبورش سپاس گزاری می کند. در این کتاب، که بسیاری از صاحب نظران آن را لطیف ترین اثر ادبی بل دانسته اند، زیبایی و کشش مرموزی نهفته است؛ او بی آن که کلمه ای از اقتصاد، سیاست و یا تاریخ ایرلند به میان آورد، با نثری شاعرانه و دلپذیر، خصوصیات این سرزمین و مردمانش را توصیف می کند: فقر و آوارگی ملتی که فرصتی برای زیستن در موطنش ندارد، شکیبایی و سختکوشی انسان هایی که پیوسته با مصیبت های بی پایان روبه رویند، اعتقادات مذهبی «کاتولیک ترین» ملت اروپا، مثل ها و...گزاف نیست اگر گفته شود که این یادداشت ها بیش از هر نوشته یا گزارش سیاسی - اجتماعی دیگری، درون مردمان نازک طبع را از آن چه که بر سر ساکنین صبور این سرزمین کوچک می رود، متأثر می سازد. گرچه این یادداشت ها سال ها پیش نوشته شده است، اما هنوز هم تصویری گویا و پراحساس از ایرلند و ایرلندی ها به دست می دهد، تصویری که در طول تمام این مدت تغییر عمده ای نکرده است.

تراژدی

39,500 تومان
این کتاب، برگردان فارسی کتاب «Tragedy» نوشتة «کلیفوریچ» است. نگارنده در این نوشتار که یکی از کتاب‌های مجموعة «مکتب‌ها، سبک‌ها و اصطلاح‌های ادبی و هنری» است، شمایی کلی از این نوع ادبی نمایشی به دست می‌دهد. وی ابتدا به برخی تعریف‌ها و ملاحظات دربارة تراژدی می‌پردازد، سپس مباحثی چون تراژدی در عمل و نظر و معرفی قهرمان تراژدیک را مطرح می‌کند و در ادامه جنبه‌های مختلف تراژدی نظیر: «حسِّ تعادل»، «دگرگونی، بازشناخت و رنج»، «همسرایان و وحدت‌های سه گانه» و... را بررسی می‌کند.

عصبانی های عصر ما

110,000 تومان
کتاب عصبانی های عصر ما، اثری نوشته ی کارن هورنای است که اولین بار در سال 1937 منتشر شد. دکتر هورنای در این کتاب، به کاوش در ساختار پایه ای اختلالات عصبی با توجه به بافت فرهنگی مربوط به آن ها می پردازد. موضوعاتی همچون نیاز وسواس گونه به محبت، احساس گناه و تلاش برای رسیدن به قدرت و احترام در این اثر مورد بحث قرار می گیرند. هورنای بیان می کند مشکلاتی که در افراد دارای اختلالات عصبی در فرهنگی مشخص به چشم می خورند، در واقع با ویژگی های زندگی در آن فرهنگ، کاملا همخوانی دارند. او به عنوان مثال بیان می کند تنها در شرایط فرهنگی مشخصی است که می توانیم مادران سلطه جو یا ایثارگر را پیدا کنیم و تنها به خاطر همین شرایط است که چنین تجاربی، در ادامه ی زندگی فرد تأثیرگذار هستند.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت