مانولیتو به سفر می رود

36,000 تومان

تابستان امسال اتفاق خارق‌العاده‌ای افتاد: پدرم تصمیم گرفت مرا با کامیونش به سفر ببرد. در جاده پدرم حق نداشت حوصله‌اش سر برود یا پشت فرمان بخوابد! پس برایش ماجراهایی را که در طول هفتۀ ژاپن در فروشگاه پیش آمده بود تعریف کردم. پدرم مرا با آلیسای زیبا و مارسیال خطرناک آشنا کرد. ولی یک شب، ناپدید شد.
آن وقت، با احتیاط تمام، با پیژامه، برای تحقیق و جستجو بیرون رفتم … سفری فراموش نشدنی!

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

مانولیتو به سفر می رود

نویسنده
الویرا الیندو
مترجم
فرزانه مهری
نوبت چاپ ١٠
تعداد صفحات ١٤٤
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٠
سال چاپ اول ١٣٨٥
موضوع
——
نوع کاغذ بالکی
وزن ٢٥٤ گرم
شابک 9789647694254
توضیحات تکمیلی
وزن 0.254 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مانولیتو به سفر می رود”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ارتش ایران ساسانی

15,000 تومان
این کتاب بر آن است که برخی از جنبههای فنی ارتش ایرانِ ساسانی را معرفی کند. این ارتش بیش از چهارصد سال پاسداری از خاک ایران را برعهده داشت. در سراسر این دوران انبوه دشمنان پیرامون این کشور را ناکام کرد؛ این امر توفیقی است عظیم که در تاریخ کمنظیر است. شیوههای جنگیِ مبتنی بر تحرک سریع و جنگ از راه دور دلایل پیروزی این ارتش در نبردها بود. حکومت ساسانی واپسین شاهنشاهی ایرانی بود و سدههای متمادی در حکم رقیبی برای تمدن یونانیـ رومی به شمار میرفت. کتاب ارتش ایران ساسانی اطلاعات بسیار ارزندهای دارد و نویسنده بارها به برتریهای رزمی و فنی ایران بر ارتشهای روم و بیزانس اعتراف کرده است. دیوید نیکول، نویسنده کتاب، کارشناس تاریخ نظامی است که آثار بسیار گوناگونی در این زمینه به رشته تحریر درآورده است. همچنین از مترجم این کتاب، محمد آقاجری، کتاب ارتش ایران هخامنشی توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.

امید بازیافته (سینمای آندری تارکوفسکی)

198,500 تومان
آندري تاركوفسكي هفت شاهكار شگفت‌انگيز ساخت. در سينما، هنري كه آن را بزرگ مي‌داشت، و خود به ارج آن بسيار افزوده بود، به هيچ سنتي وابسته نبود. خواست، كوشيد و توانست كه زباني تازه بيافريند كه شيوه‌ي نگاه ما را دگرگون كرد. فقط به سينما و هنر بل به واقعيت و زندگي. اين كتاب كوششي تازه است در كشف دنياي هنرمندي كه سينما را به فضايي پيش‌تر ناديده برد، فضايي كه حتي شعر هم بدان راه ندارد.

ثروت مشترک

320,000 تومان
مایكل هارت و آنتونیو نگری، با نوشتن كتاب «ثروت مشترك»، سه­‌گانه­ای را به پایان می‌­رسانند كه با كتاب «امپراتوری» آغاز شده و با كتاب «انبوه خلق» ادامه یافته بود. كانون اصلی مباحث این كتاب «امر مشترك» است كه بناست جایگزین تقابل «امر خصوصی» و «امر عمومی» شود و مبنایی برای طرح جمهوری جدیدی متفاوت با «جمهوری مالكیت» فراهم سازد. هدف نویسندگان مفصل­‌بندی پروژه­ای اخلاقی است، اخلاقی ناظر به كنش سیاسی دموكراتیك در درون و در برابر امپراتوری. كتاب «ثروت مشترك» ضمن دفاع از «ضدمدرنیته»، در مقام پروژه­ای در خصوص آزادی درونِ مدرنیته، دارای همزیستی با مدرنیته، و مقدم بر مدرنیته، به طرح مفهوم سومی می­پردازد كه بساط دیالكتیك مدرنیته و ضدمدرنیته را برهم می­زند: دگرمدرنیته. این كتاب شامل شش بخش است: ١- جمهوری، ٢- مدرنیته، ٣- سرمایه، ٤- امپراتوری بازمی­گردد، ٥- فراسوی سرمایه، و ٦- انقلاب. در فرازهایی از آن چنین آمده است: جنگ، رنج، فلاكت و استثمار به طرز فزاینده­ای به وجه معرف دنیای در حال جهانی شدن ما بدل شده است. دلایل بسیاری وجود دارد برای جستجوی پناهگاهی در قلمروی «بیرونی»، جایی رها از انضباط و كنترل امپراتوریِ در حال ظهور امروزین ... با وجود این، یكی از پیامدهای عمده جهانی شدن آفرینش جهانی مشترك است، جهانی كه، بد یا خوب، همه ما در آن شریكیم، جهانی فاقد «بیرون» ... تقدیر ما زیستن در همین جهان است، و نه‌­تنها همگی تابع قدرت­های مسلط بر این جهانیم، بلكه به فسادهای آن نیز آلوده‌­ایم. امر مشترك دور تا دور ما وجود دارد، هرچند امروزه به موجب چشم­‌بندهای گوناگونی كه ایدئولوژی­های مسلط مقابل دیدگانمان قرار داده­ا‌ند رؤیت آن دشوار شده است. سیاست­های حكومتی نولیبرالی طی دهه­های اخیر در سرتاسر جهان در پی خصوصی­‌سازی امر مشترك بوده، و محصولات فرهنگی –فی­‌المثل اطلاعات، ایده­‌ها، و حتی گونه­‌های جانوری و گیاهی- را به مایملك خصوصی تبدیل كرده است. ما، همصدا با بسیاری دیگر، از این موضوع دفاع می­كنیم كه باید در برابر این دست خصوصی­‌سازی ایستادگی كرد.

سلطنت پنهان (سه گانه صعود.3)

18,000 تومان
در سرزمینی دور، جنگ داخلی در حال شعله‌ور شدن است. اشرافزاده‌ای به نام «کانِر» برای متحد کردن مردم جدا شده از قلمروی پادشاهی، نقشه زیرکانه‌ای می‌کشد تا فرد دیگری را برای پسر گمشده پادشاه پیدا کند و او را بر تخت سلطنت بنشاند. برای به دست آوردن این نقش چهار یتیم مجبور می‌شوند با یکدیگر رقابت کنند. یکی از آن‌ها پسر سرکش و باهوشی است به نام «سیج». او می‌داند که انگیزه‌های «کانِر» مشکوک است، با این حال، زندگی او بر لبه پرتگاه قرار دارد. «سیج» باید انتخاب شود تا نقش شاهزاده را بازی کند یا منتظر  مرگش باشد. رقیب‌های او هم برای برنده شدن در این رقابت نفسگیر، نقشه‌های خودشان را طراحی کرده‌اند و منتظرند به نحو ماهرانه‌ای آن را اجرا کنند. به همین خاطر «سیج» نباید به کسی اعتماد کند و باید نقشه‌هایش را پنهان نگه دارد.هنگامی که «سیج» از یتیم‌خانه درب و داغون خود به کاخ مجلل «کانِر» می‌آید، این فریب لایه لایه خود را نشان می‌دهد و در نهایت، حقیقتی آشکار می‌شود که بسیار خطرناک‌تر از تمام دروغ‌هاست: «اگر مجبور بودم یک بار دیگر زندگی کنم، هرگز این زندگی را انتخاب نمی‌کردم. اما باید بگویم اصلاً مطمئن نیستم که انتخاب دیگری داشته‌ام. این‌ها فکرهایی بود که از ذهنم می‌گذشت، درست هنگامی که با گوشت کبابی در زیر بغلم در حال فرار از بازار بودم.» سه‌گانه صعود داستان مهیج و جذاب پادشاهی است که برای حفظ بقای سلطنت ناگزیر می‌شود تاج و تختش را رها کند. آیا او دوباره به سرزمینش باز خواهد گشت؟

ادیسه

340,000 تومان
کتاب ادیسه نوشته هومر با ترجمه میر جلال الدین کزازی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات ملل، رمان خارجی، رمان اساطیری به چاپ رسیده است. ایلیاد، ادیسه و انه‌اید سه اثر حماسی بزرگ یونان و روم هستند که در فرهنگ و ادبیات اروپایی همان اهمیت و ارجی را دارند که شاهنامه‌ی فردوسی برای ایرانیان دارد. با انتشار ترجمه‌ی این سه‌گانه‌ی پهلوانی بزرگ به‌وسیله‌‌ی همین مترجم و ناشر، جامه‌ی زیبای زبان شیوای پارسی بر بالای این هرسه نامه‌ی نامی باستان پوشیده آمده است. تلماک، اثر فنلون، نیز اگرچه در سده‌ی هفدهم نوشته شده، اما همچون دنباله و پیوستی بر آثار هومر، تکمیل‌کننده‌ی این مجموعه است. معرفی مباحث کتاب ادیسه سرود نخستین جشن و سرور خواستگاری سرود دوم رهسپارس تلماک سرود سوم کاشانه جستن پیلوس سرود چهارم کاشانه جستن در لاسه دمون سرود ششم رسیدن اولیس و نزد فئاسیان سرود هفتم در آمدن اویس به کاخ آلسینوس سرود هشتم پذیرفتاری فئاسیان اولیس را

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت