مانیتیسم‌ شخصی‌

120,000 تومان

این‌ کتاب‌ طی‌ چند ساعت‌ شما را در وضعیتی‌ قرار می‌دهد که‌ ظرافت‌ و دقت‌ ساز و کاری‌ را که‌ به‌ واسطه‌ آن‌ نیرویی‌ خاص‌ در شما تولید و از شما ساطع‌ می‌شود، و ما همگی‌ آن‌ را ـ آگاهانه‌ یا ناآگاهانه‌ ـ به‌ کار می‌گیریم‌، به‌ وضوح‌ دریابید. نیرویی‌ که‌ خواه‌ناخواه‌ بر تمامی‌ افراد بشر اثر می‌گذارد.

نخستین‌ بخش‌، سرچشمه‌ این‌ نیروی‌ شخصی‌ را به‌ شما معرفی‌ و شما را با نکاتی‌ ضروری‌ آشنا می‌کند که‌ به‌ صورت‌ تجربی‌ و با روش‌های‌ ساده‌ تکنیکی‌ بلافاصله‌ قابل‌ استفاده‌ است‌. به‌ شما می‌آموزد که‌ چگونه‌ بر محیط‌ اطراف‌ خود در حدی‌ معقول‌ و شایسته‌ اثر بگذارید، تأثیراتی‌ که‌ به‌ طرز قابل‌ توجهی‌ قوی‌ شده‌ است‌. در بخش‌ دوم‌، نویسنده‌ چگونگی‌ عینیت‌ بخشیدن‌ به‌ این‌ نیروی‌ مانیتیسم‌ شخصی‌ را در زندگی‌ شخصی‌ و اجتماعی‌ یا حرفه‌ای‌ بازگو می‌کند.

این‌ روش‌ها اعتماد به‌ نفس‌، قدرت‌ و جذابیتی‌ در شما به‌ وجود می‌آورد که‌ به‌ واسطه‌ آن‌ می‌توانید بر افرادی‌ که‌ پیرامون‌ شما و به‌ نوعی‌ وابسته‌ به‌ شما هستند، اثرات‌ نیکو بگذارید. سومین‌ بخش‌، هنر نفوذ روانی‌ را به‌ روشی‌ اسرارآمیز و در نهایت‌ آرامش‌ و سکوت‌ ـ خواه‌ بر روی‌ یک‌ شخص‌ و خواه‌ بر روی‌ یک‌ جمع‌، از راه‌ دور یا نزدیک‌ ـ آموزش‌ می‌دهد.

در ارتباط‌ خود با دیگران‌ آنچه‌ آرزو دارید، به‌ دست‌ خواهید آورد؛ زیرا این‌ راهنمای‌ عملی‌ به‌ طور ضمنی‌ منبع‌ موفقیت‌های‌ بسیار درخشان‌ و پایدار را به‌ شما نشان‌ می‌دهد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

مانیتیسم‌ شخصی‌

نویسنده
پل‌ ژاگو
مترجم
سهیلا زمانی‌
نوبت چاپ ١٢
تعداد صفحات ٢٣٢
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٧٨
موضوع
——
نوع کاغذ بالکی
وزن ٢٨٩ گرم
شابک 9789643112233
توضیحات تکمیلی
وزن 0.289 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مانیتیسم‌ شخصی‌”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

برادران کارامازوف

850,000 تومان
کتاب برادران کارامازوف نوشته فیودور داستایفسکی ترجمه احد علیقلیان توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی، رمان جنایی به چاپ رسیده است. برادران کارازوف رمانی از فیودور داستایفسکی نویسنده روس است که نخستین بار در سال‌های ۸۰–۱۸۷۹ در نشریه پیام‌آور روسی به‌صورت پاورقی منتشر شد. نوع نوشته‌های داستایوسفسکی نشان می‌داد که این کتاب قرار بود قسمت اول از مجموعه‌ای بزرگتر با نام زندگی یک گناهکار بزرگ باشد؛ ولی قسمت دوم کتاب به دلیل درگذشت نویسنده هیچگاه نوشته نشد. این کتاب در چهار جلد منتشر شد و مثل بیشتر آثار داستایفسکی، یک رمان جنایی است. برادران کارامازوف سرشار از روانشناختی و شخصیت پردازی و همچنین تحلیل‌های عمیق روانشناختی فردی می‌باشد. خودِ داستایفسکی، پرسش محوری کتاب را مسئلهٔ خیر و شر در عالم دانسته‌است. داستایفسکی در این کتاب، علاوه‌ بر روایت‌کردن داستان، سیری از تحول افکارش را نیز ارائه کرده‌است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم برادران، از گناه آدم‌ها نهراسيد، آدمی را در گناهش نيز دوست بداريد، چه اين شباهت به محبت خداوند اوج محبت در زمين است. همه‌ی خلقت خداوند را دوست بداريد، هم کل آن را و هم هر دانه‌ی ريگ را. هر برگ را دوست بداريد، هر پرتوی نور خدا را. حيوانات را دوست بداريد، گياهان را دوست بداريد، هرچيز را دوست بداريد. اگر هرچيز را دوست بداريد به راز خداوند در چيزها پی‌خواهيد برد. همين که آن را دريافتيد هر روز بی‌وقفه شروع خواهيد کرد به درک بيش‌تر و بيش‌تر آن. و سرانجام شيفته‌ی همه‌ی عالم خواهيد شد با عشقی تمام و همگانی. حيوانات را دوست بداريد: خداوند به آن‌ها مقدمات فکر و شادی نياشفته بخشيد. آن را آشفته نسازيد، آن‌ها را عذاب ندهيد، شادی‌شان را از آنان نگيريد... معرفی مباحث کتاب برادران کارامازوف خانواده کوچک نازنین جمع ناجور شهوت پرستان خراس دل موافق و مخالف راهب روس آلیوشا میتیا تحقیقات اولیه پسر بچه ها برادر ایوان فیودورویج اشتباه در قضاوت سرانجام

سنت ایروین و زسترازی

130,000 تومان
سنت ایروین و زستراتزی دو داستان بلند از دستۀ ادبیات گوتیک به قلم پرسی شلی هستند که نویسنده در سال ١٨١٠ آن‌ها را به رشتۀ تحریر درآورده. سنت ایروین داستان مردی به نام وولفشتاین است که از بدِ حادثه در کوه‌های آلپ و در میان طوفان به گروهی راهزن برخورد می‌کند. سردستۀ راهزنان از او خوشش می‌آید و از او می‌خواهد تا با آن‌ها همراه شود. وولفشتاین، که مسیر دیگری در زندگی پیش روی خود نمی‌بیند، به راهزنان می‌پیوندد و با آن‌ها دست به غارت می‌زند. تا این‌که شبی بابت جرم‌هایی که مرتکب شده خود را ندامت می‌کند. در همین شب راهزنان کُنتی را می‌کشند و دختر زیباروی او را به اسیری می‌گیرند. وولفشتاین و رئیس راهزنان هر دو عاشق دختر کنت می‌شوند. وولفشتاین تنها راه به دست آوردن دختر را مرگ رئیس می‌بیند. پرسی شلی در سرودن شعر نیز بی‌رقیب بود. نمونۀ اشعار او را می‌توانید در داستان سنت ایروین بخوانید.

حکایت‌های فلسفی ، عشق ، نیرنگ و حسادت

15,000 تومان
اسطوره‌ها تا وقتی موجودیت خود را حفظ می‌کنند که دهان به دهان و سینه به سینه نقل شوند. جای اسطوره در گرد و غبار کتابخانه نیست . بلکه باید به هزار شکل بگردد و عرضه شود، نه این که صرفاً به یک شکل مشخص و تعریف‌شده بسته‌بندی و ارائه شود. هر نسل تازه‌ای به اقتضای خود آن را می‌فهمد، زیرا اسطوره‌ها مانند صندوق گنج بی‌پایانی هستند که برای دست‌یافتن به آن باید کلید یا کلید‌هایی در اختیارمان داشته باشیم. نویسنده به همین خاطر در پایان این حکایت‌ها بخش جستار فلسفی، ادبی یا تاریخی را اضافه کرده است که دستمایه‌ای باشد تا این حکایت‌ها فراتر از متنی سرگرم‌کننده و ساده باشند . اسطوره‌های یونانی شامل حکایت‌هایی است که نحوه تصور ، تجسم و تخیل  جهان یونان باستان را که زیر سلطه حکومت رب النوع‌هایشان بودند، نشان می‌دهد . در این اسطوره‌ها، برای نخستین بار در تاریخ بشر، رب النوع‌های یونانی چهره‌ای بشری یافتند و مانند انسان‌ها رفتار کردند . این اسطوره‌ها پدیده‌های جهان را شرح می‌دهند .

شعر زمان ما بیژن الهی

285,000 تومان
مروری بر زندگی و آثار «بیژن الهی» بیژن الهی در 16 تیرماه ۱۳۲۴ در چهار راه حسن‌اباد تهران به دنیا آمد. وی تنها فرزند خانواده‌ای متمکن و متمول بود، که از پدر و مادری با دو ریشۀ زبانی متفاوت _ یعنی پدری شیرازی و مادری تبریزی _ در تهران زاده شد. دورۀ اول متوسطه را در دبیرستان البرز گذرانید. بعد از نقل‌مکان از خیابان استخر به منزل دیگری در خیابان شیرکوه زعفرانیه، به دبیرستان شاپور در محلۀ تجریش رفت و در آنجا در رشتۀ ریاضی تحصیل کرد. در سال‌های نوجوانی، ذوقی در نقاشی نشان داد و با شرکت در انجمن‌های هنری، نقاشی را پی گرفت. او در نوجوانی در کلاس‌های نقاشی جواد حمیدی شرکت کرد. (1) به گفتۀ کیارس در کتاب شاعران نقاش: «بیژن الهی ۱۴ ساله بود که صحنۀ گل‌گرفتن و پاره‌کردن بوم نقاشانی را که به مدرنیست و کوبیست خطاب می‌شدند در خیابان لاله‌زار، نمایشگاه باشگاه مهرگان دید. او نیز چون دیگر نوجوانان این دورۀ تهران از پی خسته‌شدن از واقعیات خشن زمانه نسبت به واقعیت و واقعیت هرز زمانۀ خود بدبین و سپس برای گریز از این (ارض موات)، گرایش به مسائل واقعی‌تر از رئالیسم پیدا کرد. دوری این نسل و واکنش به واقعیت هرز، زمینه را برای دریافت دنیای تازه‌یافتۀ نقاشان غرب (کوبیسم و انشعابات جدید هنری از گذشتۀ تاریخی) ضروری می‌کرد. الهی که در این زمان بچۀ خوش‌پوش مدرسه‌ی البرز بود، از پی علاقه به نقاشان مدرن و با توجه به اینکه از کودکی در خانۀ پدری به سفارش و حمایت مادر (که علاقه به نقاشی داشت) تاش‌هایی می‌زد و رنگی می‌کرد. از پی رفت‌وآمدها و سرکشیدن‌های وقت و بی‌وقت به انجمن‌های هنری و بیشتر از همه از پی شوق به زندگی نقاشانه، در سال ششم مدرسۀ البرز به علت مقابله با ذهنیت خانواده، دست به اعتصاب زد و در امتحان نهایی برگۀ سفید تحویل داد. این اعتصاب تأثیر عجیبی بر خانواده و زندگی آتی او گذاشت. » ورود او به عرصۀ هنر به جدال با خانواده‌اش انجامید، چرا که مادرش با وجودی که دستی در نقاشی داشت برای تنها فرزندش آیندۀ دیگری می‌خواست. در سال ۱۳۴۲ ترک تحصیل کرد. به سفارش استادش، جواد حمیدی، تعدادی از آثارش را برای چهارمین بی‌ینال فرستاد،(2) اما به صلاح‌دید خانواده، از ادامۀ فعالیت در این عرصه بازماند. نقاشی را رها کرد و راه دیگری در پیش گرفت. نگاه نوگرا و ذهن خلاقش را این‌بار به ساحت قلم رسانید و فعالیت‌های ادبی‌اش را پی گرفت. از کافه‌نشینی‌ها گرفته تا نشست‌های دوستانه؛ در کنار دیگر هم‌نسلانش که بلند پرواز و آرمان‌خواه بودند؛ نیما می‌خواندند و به جنبش‌های فکری/‌ادبی دنیا چشم داشتند و با وجود تمام سختی‌ها و عدم پذیرش جامعۀ ادبی، می‌خواستند به دستاوردی نو برای ادبیات فارسی برسند. (تا حدی هم موفق شدند) نویسندۀ کتاب «شاعران نقاش» اشاره می‌کند که: از او اثری دیگر به جز چاپخش‌شده‌ها، در کتابچۀ بی‌ینال چهارم دیده نشد، اما دید نقاشانۀ او منجر شد به ایجاد فضای جدیدی در شعر که به سرعت در جوانان (موج نو) تأثیر گذاشت. در واقع شعرهای او فضای مجرد و استریلیزۀ معمول را برهم زد تا با فهم زیبایی‌شناسی جدید شعر او، یک دهه بعد جریان سبک‌شناختی شعر (موج نو) و (شعر دیگر) برای انتخاب نمونۀ موفق این ژانر به او استناد کند. برای نخستین‌بار در جریان جدیدی که در ابتدای دهۀ ۴۰ در میان جوانان شاعر منسوب به (موج نویی‌ها) به وجود آمد، نوعی شعر توسط الهی سروده شد، پر از فیگورها و کاراکترهایی تازه و بدیع که گویی نقاشی می‌شدند، بی‌انکه تصویر از لایه‌های عمقی زبان به درآید.

استالین جوان

250,000 تومان

معرفی کتاب استالین جوان

کتاب حاضر روایت دوران کودکی، نوجوانی و جوانی مردی است که تاریخ معاصر چهره‌ای پلید و مخوف از او به یاد دارد. استالین که به خواست مادرش تحصیلات مذهبی را آغاز کرد و قرار بود مرد خدا باشد، به ناگاه بنیان‌های عقیدتی دیگری را پذیرا شد؛ در عدل الهی تردید کرد و حتی منکر وجود خدا شد. همچنین تحت تأثیر عقاید انقلابی، مبارزه‌ای بی‌امان را برای سرنگونی نظام تزاری آغاز کرد. او که پدرخواندهٔ گروهی تبهکار بود با سازماندهی سرقت از بانک، دزدی دریایی، و اخاذی و آدم‌کشی، منابع مالی لازم را در اختیار لنین، رهبر انقلاب روسیه، می‌گذاشت. او در بحث و نویسندگی به همان اندازه ماهر و زبردست بود که در قتل و سرقت و راه‌اندازی شورش‌های خیابانی. استالین در گرماگرم مبارزات، ماجراها و تنش‌های بسیار شکوفا شد. او در راه دستیابی به اهدافش برای زندگی انسان‌ها ارزشی قائل نبود. خشونت را داس مقدس تاریخ می‌دانست و میلیون‌ها نفر را با بی‌رحمی به کام نیستی و مرگ فرستاد. او که یک گرجی بود فقط به‌دلیل خصیصه جهان‌گرایانهٔ مارکسیسم توانست استالین شود و به قلهٔ قدرت صعود کند و در زمرهٔ پایه‌گذاران اولین نظام مارکسیستی جهان به‌شمار آید. استالین اعتقاد راسخ داشت که با رهبری سفاکانه‌اش کشور بحران‌زده‌اش را به سوی مدینهٔ فاضله خواهد برد. این کتاب حاوی ناگفته‌های بسیاری است دربارهٔ استالین جوان و دیگر بازیگرانی که در جریان توفندهٔ انقلاب روسیه در کنارش بودند.

استالین جوان - انتشارات نی 

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت