ماکاموشی، جزیره‌ی جوندگان جسور 12/ ملاقات با هیولای برفی

115,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:2
درباره نویسنده کتاب
الیزلبت دمی (Elisabetta Dami) (1958- ) نویسنده ایتالیایی ادبیات کودک است که به دلیل نگارش سری کتاب‌هایجرونیمو استیلتن مشهور است.
درباره ناشر کتاب

هوپا ناشر کتاب‌های کودک، نوجوان و جوان و بازی‌های فکری – آموزشی است که از سال 1392 فعالیت خود را آغاز کرده است.

فعالیت هوپا با ارائه‌ی نسل جدیدی از بازی‌های فکری – آموزشی شروع شد، بر اساس تولید داخلی و با کیفیتی قابل

مقایسه با محصولات بین‌المللی در این حوزه. پس از موفقیت هوپا در بخش بازی‌های فکری، از سال 1394 برنامه‌ریزی آن برای انتشار کتاب‌های مناسب کودک، نوجوان و جوان آغاز گشت و سرانجام در اردیبهشت 1395، مصادف با نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، نخستین کتاب‌های هوپا به بازار عرضه شد.

وقتی دوست قدیمی‌ام، پروفسور الکتریک‌پنجه، زنگ زد و ازم کمک خواست، فوری قبول کردم، با اینکه می‌دانستم باید سفر کنم آن‌سرِ دنیا و از قله‌ی اورست هم بروم بالا!

سفر تازه‌ام خطرناک و طولانی از آب درآمد. نزدیک بود دُم بیچاره‌ام یخ بزند که بلای بدتری هم سرم آمد. هیولایی برفی من را دزدید!

بله، روحم هم خبر نداشت چه سرنوشتی منتظرم است…

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

ماکاموشی، جزیره‌ی جوندگان جسور 12/ ملاقات با هیولای برفی

نویسنده
 جرونیمو استیلتن
مترجم
 فریبا چاوشی
نوبت چاپ
تعداد صفحات 132
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786222040499
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ماکاموشی، جزیره‌ی جوندگان جسور 12/ ملاقات با هیولای برفی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

زبان و جایگاه زن

195,000 تومان
معرفی کتاب زبان و جایگاه زن انتشارات رابین تولماخ لاکوف در سال 1975، زبان و جایگاه زن، به طور گسترده ای به عنوان آغاز کننده تحقیقات فمینیستی در مورد رابطه بین زبان و جنسیت شناخته شده است و واکنش قابل توجهی را در میان محققان زبان، فمینیست ها و خوانندگان عمومی برانگیخت. در سی سال گذشته، محققان زبان و جنسیت در حال بحث و توسعه مشاهدات اولیه لاکوف بوده اند.لاکوف با این استدلال که زبان برای نابرابری جنسیتی اساسی است، به دو حوزه اشاره کرد که نابرابری‌ها را می‌توان یافت: زبانی که در مورد زنان استفاده می‌شود، مانند عدم تقارن بین اصطلاحات به ظاهر موازی مانند ارباب و معشوقه، و زبان مورد استفاده توسط زنان، که زنان را در یک موقعیت قرار می‌دهد. پیوند دوگانه بین زنانه بودن و کاملا انسان بودن. استدلال اصلی لاکوف مبنی بر اینکه «زبان زنان» بیانگر ناتوانی است، بحثی را به راه انداخت که تا امروز ادامه دارد. نسخه اصلاح شده و بسط یافته متن کامل نسخه اول اصلی را همراه با مقدمه و حاشیه نویسی لاکوف ارائه می دهد که در آن او متن را یک ربع قرن بعد بازتاب می دهد و برخی از موضوعاتی را که به طور گسترده مورد بحث قرار می گیرد، گسترش می دهد. این جلد همچنین تفسیرهایی از بیست و شش محقق برجسته زبان، جنسیت و تمایلات جنسی، در زمینه زبان‌شناسی، مردم‌شناسی، زبان‌های مدرن، آموزش، علوم اطلاعات و سایر رشته‌ها را گرد هم می‌آورد. تفاسیر نقش کتاب را در تحقیقات فمینیستی در مورد زبان مورد بحث قرار می‌دهد و ارتباط مداوم آن را برای تحقیقات در این زمینه بررسی می‌کند.این نسخه جدید زبان و جایگاه زن نه تنها یک بار دیگر متن پیشگام زبان شناسی فمینیستی را در دسترس قرار می دهد. به همان اندازه که مهم است، متن را در چارچوب نظریه فمینیستی و جنسیتی معاصر برای نسل جدیدی از خوانندگان قرار می دهد.

کتاب امشب کنار غزل های من بخواب

135,000 تومان
معرفی کتاب امشب کنار غزل های من بخواب افشین یداللهی متولد 1347 پزشک و متخصص اعصاب روان است که بیشتر به واسطه ترانه هایش در ایران مشهور است. وی با صدا و سیما همکاری های بسیار زیادی داشت و برای سریال های متعددی ترانه سرود. از جمله سریال هایی که یداللهی برای آن ها ترانه سرود می توان به مدار صفر درجه، شب دهم، میوه ی ممنوعه و خوش رکاب اشاره کرد. همچنین با خوانندگان مطرحی چون همایون شجریان، احسان خواجه امیری و… در آلبوم های آن ها همکاری کرده است. انتشارات نگاه پس از منتشر کردن مجموعه ترانه های افشین یداللهی به نام “جنون منطقی” و استقبال زیادی که از این کتاب صورت گرفت اقدام به چاپ دو مجموعه شعر دیگر از این شاعر کرد به نام های “حرف هایی که من باید می گفتم و… تو باید می شنیدی” و “امشب کنار غزل های من بخواب”. این کتاب مجموعه ای از غزل و چند مثنوی است که در 144 صفحه توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است. همچنین امشب کنار غزل های من بخواب نیز نام آلبومی از همایون شجریان است که برخی اشعار یداللهی را خوانده و اسم آلبوم نیز برگرفته از شعری به همین نام است.

غول کوچک مشکل بزرگ-19

5,000 تومان
مدرسه نابود کنندگان اژدها-١٩ در جنگلی در نزدیکی م.ن.ا. مشکل بزرگی پیش آمده است. وروجک، اژدهای عزیز ویگلاف، را دزدیده اند! حالا، بچه ها به جای این که نابودکننده اژدها باشند، باید در نقش نجات دهنده اژدها وارد عمل شوند..

انسان و سمبولهایش

490,000 تومان
انسان و سمبول‌هایش، کتابی‌ است ساختارشکن که روان ِ آدمی و سمبول‌های عمیقِ جاگرفته در زوایای ِ آن را می‌کاوَد، نشانه‌هایی که جهانِ بیرونی را شکل و فُرم می‌بخشند. کارل یونگ، روانپزشک برجسته و پدرِ روانشناسیِ تحلیلی، نویسنده‌ی این کتاب است. او به ژرفای ِ ناخودآگاه ِ جمعی و کهن‌الگوهای جای‌گرفته در آن می‌نگرد، که افکار و عواطف و رفتارهای انسان را متأثر می‌سازند و اهمیتِ این نمادها را در زیست و زندگیِ جمعی ما در همه‌ی ادوار به بحث و فحص می‌گذارد. این کتاب به تاریخِ  ۱۹۶۱   نوشته شده، یعنی درست پیش از مرگِ یونگ، واپسینِ سالِ عمرش که تماماً وقفِ نوشتنِ این کتاب شد و تنها ۱۰ روز پیش از آنکه بیمار شود به پایانَش رسانْد. علی‌رغمِ اینکه همکاران ِ یونگ، او را به ترویجِ مفاهیمِ این کتاب ترغیب کردند، تمایلی به نشر و توسعه‌ی آن از خود نشان نداد. این کتاب رابطه‌ی انسان و ناخودآگاهش را بررسی می‌کند و بر اهمیتِ رویاها در زندگیِ فرد تأکید می‌ورزد؛ یونگ ایده‌های کلیدی و مهمی همچون نماد و رویا و کهن‌الگوهای برآمده از ناخودآگاه را به مخاطب معرفی می‌کند و زبانِ ناخودآگاهِ انسان را نماد و سمبول می‌داند که به واسطه‌ی رویا بر او ظهور می‌کنند. نماد یا سمبول‌های روان، ابژه‌های شناخته‌شده‌ی جهانِ واقعیتند که به چیزی ناشناخته و دور از ذهن اشاره دارند. و رویا ابزاری ا‌ست برای ابراز ِ ناخودآگاه که به سادگی خود را به انسان نشان نمی‌دهد. این کتاب پنج بخش دارد و یونگ هر بخش از آن را بر مبنای روانشناسیِ تحلیلی و توصیف و تفسیرِ ناخودآگاه از این منظر، نوشته ‌است. بخش نخست، پیش‌زمینه‌ی لازم برای طرحِ مفهومِ ناخودآگاه است و از مفاهیم کلی سخن می‌گوید. او در این بخش ناخودآگاه را ساحتی از روان معرفی می‌کند که با رساندنِ مفاهیمِ حیاتی، انسان را به سمت و سوی تعادل پیش می‌رانَد. موضوعِ بخشِ دوم، انسان ِ امروزی و اسطوره‌هاست که در ژرف‌ترین ساحتِ روان ِ انسان ریشه‌ دارند. سومین بخش به مفهومِ فردانیت یا individuation می‌پردازد، که به مثابه‌ی هم‌زیستیِ مسالمت‌آمیز خودآگاه و ناخودآگاه انسان و کانونِ اندیشه‌های فلسفیِ یونگ است. در بخش چهارم نمادهای مختلفی که پیش‌تر معرفی شده‌اند در هنرهای بصری و تجسمی به منزله‌ی بافت و زمینه‌ی نمایشِ آنها مطرح می‌شوند و درنهایت آخرین بخش از این کتاب، مفاهیمِ کلیدیِ بخش‌های پیش‌تر به شکلی عملی و نمونه‌وار در تجزیه و تحلیلِ بیمارانِ روان مورد استفاده قرار می‌گیرد. در نظر یونگ یگانه ماجراجوییِ انسانِ وامانده‌ی عصر مدرن، کنکاش و تفحص در ناخودآگاهِ خویش است تا به هارمونی و هماهنگی متناسبی با خودآگاه و خویشتنِ خود دست یابد.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

برادران کارامازوف

850,000 تومان
کتاب برادران کارامازوف نوشته فیودور داستایفسکی ترجمه احد علیقلیان توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی، رمان جنایی به چاپ رسیده است. برادران کارازوف رمانی از فیودور داستایفسکی نویسنده روس است که نخستین بار در سال‌های ۸۰–۱۸۷۹ در نشریه پیام‌آور روسی به‌صورت پاورقی منتشر شد. نوع نوشته‌های داستایوسفسکی نشان می‌داد که این کتاب قرار بود قسمت اول از مجموعه‌ای بزرگتر با نام زندگی یک گناهکار بزرگ باشد؛ ولی قسمت دوم کتاب به دلیل درگذشت نویسنده هیچگاه نوشته نشد. این کتاب در چهار جلد منتشر شد و مثل بیشتر آثار داستایفسکی، یک رمان جنایی است. برادران کارامازوف سرشار از روانشناختی و شخصیت پردازی و همچنین تحلیل‌های عمیق روانشناختی فردی می‌باشد. خودِ داستایفسکی، پرسش محوری کتاب را مسئلهٔ خیر و شر در عالم دانسته‌است. داستایفسکی در این کتاب، علاوه‌ بر روایت‌کردن داستان، سیری از تحول افکارش را نیز ارائه کرده‌است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم برادران، از گناه آدم‌ها نهراسيد، آدمی را در گناهش نيز دوست بداريد، چه اين شباهت به محبت خداوند اوج محبت در زمين است. همه‌ی خلقت خداوند را دوست بداريد، هم کل آن را و هم هر دانه‌ی ريگ را. هر برگ را دوست بداريد، هر پرتوی نور خدا را. حيوانات را دوست بداريد، گياهان را دوست بداريد، هرچيز را دوست بداريد. اگر هرچيز را دوست بداريد به راز خداوند در چيزها پی‌خواهيد برد. همين که آن را دريافتيد هر روز بی‌وقفه شروع خواهيد کرد به درک بيش‌تر و بيش‌تر آن. و سرانجام شيفته‌ی همه‌ی عالم خواهيد شد با عشقی تمام و همگانی. حيوانات را دوست بداريد: خداوند به آن‌ها مقدمات فکر و شادی نياشفته بخشيد. آن را آشفته نسازيد، آن‌ها را عذاب ندهيد، شادی‌شان را از آنان نگيريد... معرفی مباحث کتاب برادران کارامازوف خانواده کوچک نازنین جمع ناجور شهوت پرستان خراس دل موافق و مخالف راهب روس آلیوشا میتیا تحقیقات اولیه پسر بچه ها برادر ایوان فیودورویج اشتباه در قضاوت سرانجام