


مبانی تغذیه ورزشی
26,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته تربیتبدنی گرایشهای فیزیولوژی ورزشی در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «تغذیه و ورزش» به ارزش 3 واحد ترجمه شده است.
فهرست:
پیشگفتار مترجمان
فصل اول: مقدمه
بخش اول: جنبههای تغذیهای درشتمغذیها در ورزش
فصل دوم: کربوهیدرات (CHO)
فصل سوم: چربی
فصل چهارم: پروتئین
بخش دوم: جنبههای کمآبی و تأمین آب یا مایعات در ورزش
فصل پنجم: مایعات و الکترولیتها
بخش سوم: جنبههای تغذیهای ریزمغذیها در ورزش
فصل ششم: مواد معدنی
فصل هفتم: عناصر کمیاب
فصل هشتم: ویتامینها
فصل نهم: آنتی اکسیدانها و رادیکالهای آزاد ناشی از فعالیت ورزشی
بخش چهارم: مواد غذایی نیروزا و متابولیسم
فصل دهم: مواد غذایی نیروزا
فصل یازدهم: اختلالات غذایی در ورزشکاران
فصل دوازدهم: از تئوری تا عمل
فصل سیزدهم: چکیدهای از متابولیسم
منابع
در انبار موجود نمی باشد
مبانی تغذیه ورزشی
نویسنده |
فردبرونس سرستار، کارگیل
|
مترجم |
دکتر حمید محبی، دکتر محمد فرامرزی
|
نوبت چاپ | 13 |
تعداد صفحات | 302 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1403 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
علوم ورزشی
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 420 گرم |
شابک |
9789645300553
|
وزن | 0.420 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
بیچارگان
معرفی کتاب بیچارگان
کتاب بیچارگان، شاهکار مسلم فئودور داستایوفسکی و اولین رمان اوست که نامش را در محافل ادبی بزرگ روسیه بر سر زبانها انداخت؛ تا آنجا که به زعم برخی انقلابی در رمان اجتماعی ادبیات روسیه پدید آورد. این کتاب، رمان نامهنگارانهی درخشانی است که زندگی یک مرد میانسال دونپایه و دختری جوان و فقیر را از خلال نامههای پرمهر و لطیفشان روایت میکند.دربارهی کتاب بیچارگان
سالهای زیادی از قیام تاریخی دسامبریستها در روسیهی تزاری نمیگذشت و خاطرهی این قیام هنوز در اذهان جان داشت. شهرها پر از مردمان فرودست و بیچیز بود و مبارزهای بیامان برای بقا در جریان. فئودور داستایوفسکی (Fyodor Dostoevsky) در اتاقی محقر، زیر نور شمع به خواندن و نوشتن میپرداخت. جوانی بود که روزگارش را در فقر میگذراند و کارامزین و پوشکین میخواند. در سال 1846 بود که داستایوفسکیِ جوان، اولین اثرش را آفرید. این اثر که شور و حرارتی تازه در میان نویسندگان و منتقدان ادبی روسیه دمید و ظهور گوگول دیگری را به ساحت ادبیات روسیه نوید داد، کتاب بیچارگان (Poor Folk) بود. داستایوفسکی در این رمانِ نامهنگارانه با سنت رئالیستی نویسندگان پیش از خود، به ویژه الکساندر پوشکین و نیکلای گوگول آغاز میکند. گفته میشود که داستایوفسکی پس از نوشتن این کتاب به حلقهی انقلابیون میپیوندد و همین امر سرنوشت او و چهبسا سرنوشت ادبیات روسیه را تغییر میدهد.لاشه لطيف
خلاصه داستان
رمان لاشهی لطیف با صحنهای ناآشنا و غریب آغاز میشود؛ «لاشه. شقهشده. بیهوش. صف سلاخی. آبکشی. کلمههایی که به ذهنش میرسند و متأثرش میکنند، نابودش میکنند و فقط هم این کلمهها نیستند. خون، بوی تند، دستگاههای خودکار، فقدان تفکر. شبهنگام ظاهر میشوند و غافلگیرش میکنند. بیدار که میشود، بدنش خیس و عرق کرده است، چون میداند روز دیگری از سلاخی انسانها در انتظارش است.» اگر حیوانات نباشند هنوز چیزهای زیادی برای خوردن وجود دارد، میوهها، گیاهان، نانها، اما گویا هستند کسانی که بدون گوشت نمیتوانند زندگی کنند. دولتها هم نمیتوانند در برابر تعطیلشدن صنعت پرسود گوشت مقاومت کنند، این است که بعد از پدیدآمدن ویروسی که حیوانات را آلوده کرده، همه چیز عوض میشود. گوشت حیوانات دیگر قابلخوردن نیست و مصرفش انسانها را میکشد. راهحلی که جامعه برای کمبود و فقدان گوشت در پیش میگیرد سلاخی انسانها برای تولید غذاست. این یعنی خوردن گوشت انسان قانونی میشود!قصه گو
در بخشی از کتاب قصهگو میخوانیم
غالباً در فرصت بین دو کلاس، عادت داشتیم باهم به سالن بیلیاردی که زیر پلهها قرار داشت، برویم. بعد باهم در خیابان قدم میزدیم و من حس میکردم که برای او زندگی میان این مردم موهن و نفرتانگیز، چهقدر مصیبتبار است. مردم رویشان را برمیگرداندند یا سرِ راهش سبز میشدند تا خوب نگاهش کنند. خیرهخیره، زل میزدند به او و به خودشان زحمت نمیدادند که نفرت یا تحقیری را که توی نگاهشان موج میزد، پنهان کنند. این مسئله زیاد اتفاق میافتاد. بزرگترها و بهخصوص بچهها، به او اشارههای توهینآمیز میکردند. بهنظر نمیرسید که برای او خیلی اهمیت داشته باشد و بیشتر اوقات به حرکات زشت آنها با شوخی پاسخ میداد. آن روز هم، حادثهی سالن بیلیارد، خیلی باعث تحریک او نشد، اما روی من خیلی تأثیر گذاشت، چون طبیعت من فاصلهی زیادی از طبیعت یک فرشتهی واقعی دارد. یک مست، آرنج خود را روی پیشخان گذاشته بود. لحظهای که چشمش به ما افتاد، تلوتلوخوران جلو آمد و روبهروی شائول ایستاد، دستها را به کمر زد و داد زد: «حرامزاده، عجب هیولای غریبی! از کدام باغ وحش فرار کردهای؟» شائول جواب داد: «کدام را پیشنهاد میکنی رفیق؟ دوروبر اینجا یکی بیشتر نیست، که آن هم البته در همین بارانکو است. اگر جرئت کنی و بپری جلو، آن وقت قفس مرا پیدا میکنی، هنوز درش باز است.» شائول خودش را کنار کشید تا او بتواند عبور کند. اما مرد مست دستش را دراز و با انگشتانش اشارهای کرد. همان واکنشی که معمولاً بچهها وقت فحش دادن از خودشان نشان میدهند.ساختار انقلابهای علمی
پروفسور شُخُلی و دستیارش خُلخُلی 2/ داستانهایی فلسفی دربارهی زمان
وقتی به یک آکادمی فکر میکنید، احتمالاً تصویر ساختمانی خیلی بزرگ با یکعالمه استاد و دانشجو میآید توی ذهنتان، اما «آکادمی کپلی» اینشکلی نیست! بیشتر وقتها توی این آکادمی فقط دو نفر هستند: پروفسورشخلی و خلخلی.
پروفسورشخلی استاد آکادمی کپلی است و خلخلی هم دستیارش. خلخلی سعی میکند تا میتواند از استادشخلی فلسفه یاد بگیرد، اما خب چون بیتجربه است، دستهگلهایی هم به آب میدهد!
آنها هر بار در مورد چیزهای مختلفی حرف میزنند. موضوع بحث آنها در این کتاب «زمان» است.
البته... اگر فکر کردهاید که زمان یعنی ساعتها و روزها و سالهای مختلف که یکییکی پشتسرهم میآیند و میروند، یادتان باشد اصلاً نظرتان را به پروفسورشخلی و دستیارش نگویید، چون بعدش پروفسورشخلی کامپلیتلی سرتان را با توضیحاتش میخورد! حالا اگر این سؤال برایتان پیش میآید که اگر «زمان» همینها نیست، پس چیست، این کتاب را بخوانید، شاید چیزی دستگیرتان شد.
در بخشی از کتاب پروفسور شخلی و دستیارش خل خلی 2: داستانهایی فلسفی دربارهی زمان می خوانیم:
پروفسور شخلی توی آکادمی کپلیاش نشسته بود و طبق معمول، سر دستیار خلخلی غُرغُر میکرد: «چند دفعه بهت بگم دستوری که بهت میدم سر ساعت انجامش بده؟» «وای باز چی شده پروفسور؟!» «زبونت هم که درازه! الان دفترچهی یادداشتهای روزانهی من رو ببین. خالی مونده! کامپلیتلی خالی! من دیروز چی کار کردم؟ کسی نمیدونه. محققان درموندن که من دیروز چی کار کردم. ولی نمیدونن. چرا؟ چون دستیارم یادش رفته یادداشت روزانهی من رو بنویسه.» بعد مکث کرد و آب دهانش را قورت داد و گفت: «برای تاریخ این کشور متأسفم!»روابط بین الملل
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.