مبانی تغذیه ورزشی

26,000 تومان

این کتاب برای دانشجویان رشته تربیت‌بدنی گرایش‌های فیزیولوژی ورزشی در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «تغذیه و ورزش» به ارزش 3 واحد ترجمه شده است.

فهرست:

پیشگفتار مترجمان
فصل اول: مقدمه

بخش اول: جنبه‌های تغذیه‌ای درشت‌مغذیها در ورزش
فصل دوم: کربوهیدرات (CHO)
فصل سوم: چربی
فصل چهارم: پروتئین

بخش دوم: جنبه‌های کم‌آبی و تأمین آب یا مایعات در ورزش
فصل پنجم: مایعات و الکترولیتها

بخش سوم: جنبه‌های تغذیه‌ای ریزمغذیها در ورزش
فصل ششم: مواد معدنی
فصل هفتم: عناصر کمیاب
فصل هشتم: ویتامینها
فصل نهم: آنتی اکسیدانها و رادیکالهای آزاد ناشی از فعالیت ورزشی

بخش چهارم: مواد غذایی نیروزا و متابولیسم
فصل دهم: مواد غذایی نیروزا
فصل یازدهم: اختلالات غذایی در ورزشکاران
فصل دوازدهم: از تئوری تا عمل
فصل سیزدهم: چکیده‌ای از متابولیسم

منابع

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9789645300539 دسته: , برچسب: , ,
توضیحات

مبانی تغذیه ورزشی

نویسنده
فردبرونس سرستار، کارگیل
مترجم
دکتر حمید محبی، دکتر محمد فرامرزی
نوبت چاپ 13
تعداد صفحات 302
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1403
سال چاپ اول ——
موضوع
علوم ورزشی
نوع کاغذ ——
وزن 420 گرم
شابک
9789645300553
توضیحات تکمیلی
وزن 0.420 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مبانی تغذیه ورزشی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مرد سوم

135,000 تومان

معرفی کتاب مرد سوم اثر گراهام گرین

هالی مارتینز، نویسنده آمریکایی داستان های وسترن، به وین پس از جنگ جهانی دوم می رسد و به دنبال دوست دوران کودکی خود، هری لایم است که به او پیشنهاد کار داده است. به مارتینز گفته می‌شود که لیم هنگام عبور از خیابان توسط یک ماشین کشته شده است.
در مراسم خاکسپاری لایم، مارتینز با دو پلیس نظامی سلطنتی بریتانیا آشنا می‌شود: گروهبان پین، یکی از طرفداران کتاب‌های مارتینز، و سرگرد کالووی. پس از آن، آقای کرابین از مارتینز درخواست می کند تا چند روز بعد در یک باشگاه کتاب سخنرانی کند.
او سپس با یکی از دوستان لایم، "بارون" کورتز ملاقات می کند، که به مارتینز می گوید که او و یکی دیگر از دوستان رومانیایی به نام پوپسکو، لیم را پس از تصادف به کنار خیابان برده اند. قبل از مرگ، لایم از آنها خواست که از مارتینز و همچنین دوست دختر لایم، بازیگر آنا اشمیت مراقبت کنند. همانطور که مارتینز و آنا در مورد مرگ لایم جویا می شوند، متوجه می شوند که روایت ها در مورد اینکه دو یا سه مرد جسد را برده اند متفاوت است. باربر در آپارتمان لیم به آنها می گوید که مرد سومی را دید که کمک می کرد جسد را بردارد. بعدا، باربر پیشنهاد می کند که اطلاعات بیشتری به مارتینز بدهد، اما قبل از اینکه مارتینز بتواند با او صحبت کند، او به قتل می رسد. مارتینز با سرگرد کالووی روبرو می شود و تقاضا می کند که مرگ لایم بررسی شود. کالووی فاش می‌کند که لیم پنی‌سیلین را از بیمارستان‌های نظامی می‌دزدد... مارتینز در آن شب به دیدار آنا می رود. پس از خروج، او در خیابان ها راه می رود، تا اینکه متوجه گربه هری می شود و متوجه می شود که شخصی از دری تاریک در حال تماشای آن است. هری است. مارتینز فریاد می زند اما لایم می گریزد و ناپدید می شود. مارتینز کالووی را احضار می کند که متوجه می شود لیم از طریق فاضلاب های گسترده شهر فرار کرده است.
سفارش:0
باقی مانده:1

پاتوق‌ها

165,000 تومان

معرفی کتاب پاتوق‌ها

کتاب پاتوق‌ها رمانی از جومپا لاهیری با ترجمه‌ی امیرمهدی حقیقت است که در آن بر ارتباط انسان و پاتوق‌هایش می‌پردازد و این که بعضی مکان‌ها آدم‌های خاصی را طلب می‌کنند یا آن‌ها را همراهشان تغییر می‌دهند. این اثر توانسته عنوان «کتاب پرفروش نیویورک تایمز» را از آن خود سازد.

درباره‌ی کتاب پاتوق‌ها

مکان و وابستگی انسان به مکان‌هایش موضوع پژوهش‌های متعددی بوده است. زمانی که جابه‌جا می‌شویم یا از نقطه‌ای که در آن خاطره ساخته‌ایم خارج می‌شویم، چیزی از ما در مکان زنجیر می‌شود و جا می‌ماند. در هر مکانی ما نه‌تنها خاطراتی واقعی و شاید حتی تخیلی می‌سازیم، بلکه با دیگران ارتباط برقرار می‌کنیم و آن‌ها را به تماشا می‌نشینیم. حتی ممکن است پیوندی موقت و البته فراموش‌نشدنی با افرادی کاملاً غریبه بسازیم؛ غریبه‌های آشنایی که شاید تنها یک لبخند به هم زده باشیم اما سال‌ها بعد به آن‌ها فکر خواهیم کرد. کتاب پاتوق‌ها رمانی غیرتخیلی درباره‌ی همین تجربیات نویسنده و مواجهه‌ی او با مکان‌های مختلف است. رمان پاتوق‌ها (Dove mi trovo) جزو رمان‌هایی است که جومپا لاهوری (Jhumpa Lahiri) به زبان ایتالیایی نوشته است و معنای عنوان اصلی آن می‌شود: کجا هستم؟ این رمان بعدتر توسط خود نویسنده به انگلیسی بازگردانده شد و در برگردان انگلیسی اسم آن شد پاتوق‌ها (Whereabouts). ترجمه‌ی فارسی آن را امیرمهدی حقیقت انجام داده که پیش از این هم چندین اثر دیگر از لاهیری ترجمه کرده بود. این کتاب در سال 1400 توسط نشر چشمه به چاپ نخست رسید.
سفارش:0
باقی مانده:2

ساخت زبان فارسی

86,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته تربیت مترجم زبان انگلیسی، در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «ساخت زبان فارسی» به ارزش 2 واحد منظور شده است.
فهرست: پیشگفتار فصل اول: پیش‌زمینه فصل دوم: آشنایی با حوزه‌های آواشناسی و واج‌شناسی فصل سوم: آشنایی با خط واج‌نگار فارسی فصل چهارم: آشنایی با فرایندهای آوایی در زبان فارسی فصل پنجم: آشنایی با حوزه صرف فصل ششم: شمارش تکواژهای جمله فصل هفتم: واژه در زبان فارسی فصل هشتم: ترکیبهای نحوی واژگانی در زبان فارسی فصل نهم: آشنایی با حوزه نحو فصل دهم: ساختمان گروه در زبان فارسی فصل یازدهم: ساختمان جمله در زبان فارسی منابع و مآخذ چاپ چهارم با تجدید نظر و اصلاحات

ماهي بي قرار

22,000 تومان

درباره‌ی مجموعه‌ی داستان‌های زیر آب

داستان‌های زیر آب (Fidgety Fish and Friends Little Library) یک مجموعه‌ داستان چهار قسمتی برای کودکان و به قلم روت گالووی است که با زبانی شیرین و تصویرگری جذاب، ماجراهای موجودات زیر دریا را تعریف می‌کند. هر چهار جلد این مجموعه با نام‌های «خرچنگ دست‌وپا چلفتی»، «کوسه‌ی خندان»، «هشت‌پای گیگیلی» و «ماهی بی‌قرار» با همت واحد کودک و نوجوان نشر چشمه به فارسی ترجمه و چاپ شده است.

کتاب ماهی بی‌قرار برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب را به کودکان 3 تا 8 سال و علاقه‌مند به داستان‌های هیجان‌انگیز و عاشقان دنیای شگفت‌انگیز دریا پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب ماهی بی‌قرار می‌خوانیم

تیرلر با دماغش آرام ستاره‌ی دریایی را تکان داد و گفت: (سلام!) اما ستاره‌ی دریایی جوابش را نداد، هیچ حرکتی هم نکرد. خرچنگ چنگال‌های بزرگش را تق‌تق باز و بسته می‌کرد. تیرلر می‌خواست با او بازی کند، اما خرچنگ عقب عقب رفت و بین جلبک‌های دریایی ناپدید شد.

پرسه در حوالی زندگی

25,000 تومان
پرسه در حوالی زندگی، کتابی شامل 40 عکس از عکاسان ایرانی و خارجی (ترکیه، لهستان، کرواسی، ایسلند و...) است که با انتخاب کیارنگ علایی و روایت هایی از مصطفی مستور، پیوندی میان ادبیات و عکاسی از لحاظ مفهومی برقرار می نماید.
مستور در کنار هر عکس، متنی ادبی و اکثرا شعرگونه نگاشته است که به نوعی می توان آن را تعبیر و تفسیری از زبان او بر این تصاویر دانست. تصاویری که انتخاب آن ها اغلب تصاویری از انسان ها و گوشه ای از زندگی آن هاست که در چارچوب عکس، و همانطور که مستور می گوید، در یک زمان متوقف شده اند.
این تصاویر بخش هایی ثبت شده از کودکی، جوانی، میانسالی در لحظات و حالت هایی است که با تفسیرها و جملات مستور در قالب واژگان او می روند و درک می شوند.
دیدگاه مستور در این کتاب شباهت بسیاری به داستان های او دارد و خواننده ی این سطور در حین تماشای عکس ها و خواندن جملات مستور، بارها به فضای همیشگی داستان های او باز می گردد. داستان هایی که تلخی آن ها، تلخی ناگزیر زندگی اجتماعی انسان هاست، که فراموشی و نادانی و بی ایمانی و ندیدن آنچه که باید دید و... به این تلخی می افزاید.
در انتها، برای آشنایی با فضای نوشته های درون کتاب، تفسیر و نوشته ی مستور بر یکی از عکس های کتاب را می خوانیم؛ "و خوب نگاه کن به دورها به دقیقه های مرده ی دیروز به خاطرات آکنده از میل های نا تمام به خاکستر سرد آروزهای ناکام و بعد بنشین و لحظه های بیهودگی را شماره کن و آن قدر شماره کن تا تک تک سلول های هستی ات لبریز شود از هیچ و هیچ تو را در آغوش بگیرد و هیچ تو را لمس کند و هیچ تو را مسخ کند به دیوار به سنگی، به چوبی یا چیزی مثل پای پوشی از جنس هیچ که در مسیر بی نهایت افتاده است..."

مهماني تلخ

70,000 تومان

در بخشی از کتاب مهمانی تلخ می‌خوانیم

با انگشت جلو را نشان داد. خواستم راه بیفتم که دیدم دنده عقب گرفت و به سرعت آمد طرفم. جلوام که رسید، زد روی ترمز، طوری که لاستیک‌ها چند سانتی روی آسفالت کشیده شدند. سرم را خم کردم و کنار شیشه‌ی نیمه پایین گفتم: « پارک‌وی. » با انگشت شست، صندلی عقب را نشان داد.

وقتی در را باز کردم، زنی که عقب نشسته بود، رفت کنار شیشه. سوار شدم. راننده زد توی دنده. گفت: « حالا تا نیایش بریم. » « من پیاده می شم. » خواستم دستگیره را بکشم که گفت: « بشین، آقاجون. بالاخره یه کاریش می‌کنیم. » برگشته بود. گفتم: « نمی خوام وسط راه تاکسی عوض کنم. » پایش را گذاشت روی گاز و ماشین از جایش کنده شد.

شاید هنوز بیست متر نرفته بود که گفت: « خیلی زود جوش می آری،آقا. » « جوش نمی آرم. گفتم که نمی خوام تاکسی عوض کنم. » « اصلاً اون جا که شما وایساده بودی تا صبح هم کسی سوارت نمی‌کرد. » از توی آینه نگاهی به من انداخت.

بعد سرش را چرخاند طرف مردی که صندلی جلو نشسته بود. گفت: « شما دیدینش، آقا؟ » مرد بی آن که نگاهش کند، گفت: « من اصلاً حواسم به خیابون نبود.» زن گفت: « من دست شونو دیدم. » « آره، منم همون یه دستو دیدم که از لای درخت ها اومده بود بیرون. معلوم می شه شما هم مثل من حواس تون خیلی جَمعه. » گفتم: « می خواستین بیام وایسم وسط اتوبان؟ »

« دیگه آخه شما هم خیلی رفته بودی کنار. تا آدم می اومد بفهمه چی به چیه، پنجاه متر رفته بودجلو. » مردی که جلو نشسته بود، گفت: « اتفاقاً ایشون کار درستی کردن. تو این شهر تا بخوای جوون الکی خوش هست. می زنن به آدم و درمی رن. بعدش هم هیچی به هیچی. جنازه ت افتاده وسط اتوبان. » زن گفت: « آره، واقعاً. » کیفش را که گذاشته بود روی زانویش، باز کرد و دستمالی بیرون آورد

 گفت: « اگه تا پارک وی می رین، من هم می آم. » راننده از توی آینه نگاهش کرد. « تا تجریش هم بخواین می رم. می خوام برم اون جا بنزین بزنم.«من همون پارک وی پیاده می شم.» دوباره توی آینه نگاهش کرد. گفت: «رو چشمم، خانم.» لبخند زد.

کمی بعد، وقتی داشتیم به پل گیشا نزدیک می شدیم، راننده شیشه اش را تا آخر پایین کشید. آرنجش را گذاشت لب پنجره و به ماشین بغلی نگاه کرد که داشت نزدیک ما حرکت می کرد. از پنجره‌ی بازش صدای آهنگ ملایمی به گوش می‌رسید.

گفت: «لامسب، انگار نه انگار پاییز شده. هوا از تابستون هم گرم تره». دست راستش را گذاشت به صورتش. حدس زدم دارد با سبیلش ور می‌رود. باز توی آینه نگاهی به من انداخت. وقتی دید حواسم به اوست، نگاهش را دزدید. با این حال هنوز چشم‌های ریزش پیدا بود.