مبانی علوم و سیستمهای اطلاعات جغرافیایی

7,000 تومان

فهرست:

پیشگفتار

فصل اول: مقدمه‌ای بر علوم و سیستمهای اطلاعات جغرافیایی
فصل دوم: مدل‌سازی داده‌های جغرافیایی
فصل سوم: ذخیره‌سازی، نمایش و مدیریت داده‌ها در کامپیوتر
فصل چهارم: سیستمهای مختصات و زمین مرجع‌سازی در سامانه اطلاعات جغرافیایی
فصل پنجم: جمع‌آوری و ورود داده‌های جغرافیایی در سامانه اطلاعات جغرافیایی
فصل ششم: تحلیل مکانی با سامانه اطلاعات جغرافیایی
فصل هفتم: مدل‌سازی با سامانه اطلاعات جغرافیایی
فصل هشتم: طراحی و مدیریت سیستمهای اطلاعات جغرافیایی
فصل نهم: استانداردها و زیرساخت داده‌های فضایی
فصل دهم: مسائل تحقیقاتی و آینده سامانه اطلاعات جغرافیایی

منابع و مآخذ

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

مبانی علوم و سیستمهای اطلاعات جغرافیایی

نویسنده
دکتر عباس علی محمدی
مترجم
——-
نوبت چاپ 10
تعداد صفحات 300
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
مطالعات محیطی
نوع کاغذ ——
وزن 410 گرم
شابک
9789645303295
توضیحات تکمیلی
وزن 0.410 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مبانی علوم و سیستمهای اطلاعات جغرافیایی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

پرندگان می‌روند در پرو بمیرند

185,000 تومان
رومن کاتسف با نام مستعار رومن گاری، در سال ۱۹۱۴ در مسکو متولد شد. او را مادری بزرگ کرد که امید بسیاری به پسرش بسته بود، چنان‌چه نویسنده در وعده ی سپیده دم به تفصیل درباره‌اش سخن گفته است. فقیر، کمی قزاق، کمی تارتار با نژاد جهود، در چهارده سالگی پا به فرانسه گذاشت و با مادرش مقیمِ نیس شد. بعد از پایان تحصیلاتش در رشته‌ی حقوق، به خدمتِ نیروی هوایی درآمد و در سال ۱۹۴۰ به ژنرال دوگل پیوست. رمان اولش، تربیت اروپایی در سال ۱۹۴۵ با موفقیت بسیار روبه رو شد و نویدِ نویسنده‌ای را داد با سبکی شاعرانه و در عین‌حال پر فراز و نشیب. همان سال پا به وزارت امور‌خارجه‌ی فرانسه گذاشت و به لطف ورود به عرصه‌ی سیاست، در شهرهایی چون صوفیا، لاپاس، نیویورک و لوس‌آنجلس زندگی کرد. در ۱۹۴۸ رخت‌کن بزرگ را نوشت و در ۱۹۵۶ جایزه‌ی گنکور فرانسه به خاطر نوشتن ریشه‌های آسمان به او تعلق گرفت. او در مجموعه داستان «پرندگان می‌روند در پرو بمیرند» شانزده داستان کوتاه گردآوری کرده که یازده داستان به فارسی برگردانده شده. نخستین داستان این مجموعه «پرندگان می‌روند در پرو بمیرند» درباره‌ی مرد تنهایی است که در ساحلی قهوه‌خانه دارد؛ ساحلی که مرغان دریایی آن‌جا را برای مردن انتخاب می‌کنند. در بخشی از این مجموعه داستان می‌خوانیم: «رفت بیرون توی ایوان تا دوباره بر تنهایی‌اش مسلط شود؛ تل‌ماسه‌ها، اقیانوس، هزاران پرنده‌ی مرده لابه‌لای شن‌ها، کرجی، زنگارِ یک تور ماهی‌گیری و گاه چند نشانه‌ی تازه: اسکلتِ نهنگِ به گِل نشسته، ردّ پاها، ردیفِ قایق‌های ماهی‌گیری در دوردست، آن‌جا که سفیدی جزیره‌های گوانو با آسمان گلاویز می‌شد.»
سفارش:0
باقی مانده:1

داستان‌های محبوب من (جلد 6): دهه‌ی 40

60,000 تومان
داستان کوتاه ایران در نخستین سال‌های دهة چهل، نزدیک به یک دورة ده‌سالة اختناق را پس از کودتای 28 مرداد 1332 از سر گذرانده است.
دهة چهل، دهة حاکمیت سانسور و عدم آزادی اندیشه و بیان است؛ دوره‌ای که در آن رسانه‌های همگانی زیر کنترل شدید قرار دارند، هنرمندان به زندان می‌افتند، و نویسندگان، ممنوع‌القلم می‌شوند.
ترس و بدبینی بر همه‌جا حاکم است و این وضعیت، درونمایة بسیاری از نوشته‌های دهة چهل است؛ دوره‌ای که نویسندگان بازتاب‌دهنده و تصویرگر و بازآفرینندة واقعیت‌های روزگار خویشند. واقعیت‌هایی چون شکست، آرمان باختگی، از پای درآمدن، وحشت و یاس، بدعهدی و ریاکاری و بی‌اعتمادی بر فضای کلی این داستان‌ها بال گسترده است.
ششمین مجلد از مجموعة «داستان‌های محبوب من» پس از نگاهی به وضعیت داستان کوتاه در دهة چهل، تعدادی از داستان‌های این دهه، از نویسندگان مختلف را به همراه نقدی بر داستان‌ها از علی اشرف درویشیان و رضا خندان (مهابادی) دربر می‌گیرد.
برخی از داستان‌ها عبارت‌اند از: «جشن فرخنده/ جلال آل احمد»، «زیر باران/ احمد محمود»، «پناهگاه/ ناصر تقوایی»، «مرثیه/ اکبر رادی»، «مهرة مار/ م. ا. به‌آذین» و «قصه چهارم/ غلامحسین ساعدی».

از پشت میز عدلیه: خاطرات طنز یک قاضی دادگستری

18,000 تومان
هر شغلی خوشی‌ها و مصایب خودش را دارد. آن‌چه افراد تجربه می‌کنند یکسان است و تفاوتی نمی‌کند در بیمارستان باشد یا در دادگاه. بسیاری از این مسائل هم فقط برای خنداندن بشر آفریده شده است. با وجود این به نظر نمی‌رسد که در دادگاه و دادسرا و نزد قاضی چندان جایی برای این‌گونه ماجراها باشد. اما در آن‌جا نیز لحظات خوشی خواهیم یافت اگر به دنبال دیدن و تجربه کردن و آفریدن خنده باشیم. از پشت میز عدلیه خاطرات طنز یک قاضی دادگستری است. مشخص است که موضوع خنده هم جرم و مجرم و خواهان و خوانده است و خلاف‌کاری و دروغ، یا هر شر دیگری در این میان حرف اول و آخر را می‌زند. در لابه‌لای این خاطرات پرونده‌هایی مرور می‌شود که ما هر روز و در هر جایی می‌شنویم و به آن می‌خندیم اما باور نمی‌کنیم که راوی آن قاضی باشد. اما راوی قاضی این مجموعه‌داستان در میان همه‌ی مشکلات کاری‌اش لحظاتی یافته است که مضحک و کمیک و خنده‌آور است، خواه موضوع پرونده باشد و خواه رفتار دو طرف پرونده یا دفاعیات متهم. آن تصوری که ما از قاضی داریم بسیار متفاوت است با راوی این رمان که همه‌ی روز را بی‌قرار نشسته و در ماده‌های قانون و نامه‌های اداری غرق شده است تا سرانجام موضوعی خنده‌دار رخ بنماید و همه‌ی آن ملال‌ها را از بین ببرد

شاهنامه‌ی فردوسی 12: از پادشاهی بهمن تا پایان کار اسکندر

88,000 تومان

در بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 12: از پادشاهی بهمن تا پایان کار اسکندر می‌خوانیم

رها کردن بهمن زال را و بازگشتن به ایران پشوتنِ فرخنده در این هنگام وزیر بهمن بود. او که از بسیاریِ کُشتار به‌سختی ملول شده بود، نزد شاه بر پای خاست و گفت: «ای پادشاه دادگر و راست‌کردار، اگر در دل هوای کینه‌خواهی داشتی، برآورده شد. پس اکنون امر به کُشتار و غارت و جنگ مده و خروش و آشوب را مپسند. از خداوند بترس و از ما شرم کن و به این گردش چرخ گردون بنگر که یکی را از افتخار به ابر برمی‌آورد و دیگری را خوار و زبون می‌کند. نه پدرت، آن پادشاه جهانگیر و لشکرافروز، می‌دانست که عزم سرزمین نیمروز باعث مرگش می‌شود و نه رستم می‌دانست که رفتن به شکارگاه کابل او را در چاه آن سرزمین نابود می‌کند. حال تو سعی کن تا وقتی هستی، کسی را که دارای نژاد بزرگ است نرنجانی. اگر فرزند سام نریمان از بند و زندانی که برایش ساختی به درگاه پروردگار بلندمرتبه بنالد، تو از ناله‌ی او، هر‌چند بلنداختر باشی، به خود خواهی پیچید.   تو این تاج شاهی را از رستم، آن پاسدار تخت شاهی که بسیار رنج می‌برد و کمر به خدمت بسته بود، به‌ یادگار داری نه از گشتاسب‌شاه و اسفندیار. از زمان کیقیاد بگیر تا به کیخسروِ روشن‌رای، همگی بزرگی خود را از نیروی شمشیر او داشتند و دنیا را زیر پای او نثار می‌کردند. اگر خرمندی، بند از پای زال بردار و دلت را به راه راست بازگردان!»

فراسوي خواب

33,000 تومان

معرفی کتاب فراسوی خواب اثر ویلم فردریک هرمانس

مان فراسوی خواب (1966) یکی از شاهکارهای ادبیات هلند است در نیمه ی دوم قرن بیستم، ویلیم فردریک هرمانس، نویسنده ی این رمان را میتوان نماد نویسندگان اگزیستانسیالیست هلند دانست که در این رمان روایتی از امید را در عین تردید به گذشته و آینده نشان می دهد.
هرمانس در رمان فراسوی خواب از یک دانشمند مینویسد که در کوه ها آواره ی یافتن یک شهاب سنگ است.
او در این مسیر معرفتی و در این سفر نمادین آرام آرام عمیق تنهایی و عدم تعین جهان را درک میکند که انگار چیزی برای اتکا ندارد جز انسان.
ماجرای جذاب رمان با این تردیدها و تغییرها به یک نقطه ی تکان دهنده میرسد...

مثل خون در رگ‌های من: نامه‌های احمد شاملو به آیدا

320,000 تومان

احمد شاملو

در بخشی از کتاب مثل خون در رگ‌های من می‌خوانیم: نمی‌دانم. نمی‌دانم این «بدترین شب‌ها» را شروع کرده‌ام یا دارم شروع می‌کنم. اما، به هر تقدیر، این ساعات تاریک و بی‌امید، این روزهایی که دست کم، اگر هیچ موفقیت دیگری درش نبود، اینش بود که به امید دیدار تو شروع می‌شد و حتی اگر هم در آخرین ساعات شب با نومیدی کامل، مثل دفتری بر هم نهاده می‌شد، باز این امید که فردا بتوانم ببینمت زنده نگهم می‌داشت، می‌دانی؟ از فردا صبح، دیگر این امید را هم از دست خواهم داد. امید بزرگی بود که اقلاً روزی یک بار تو را ببینم. اقلاً این امید به من نیروی آن را می‌داد که صورتم را بتراشم و از قبر خودم خارج بشوم برای آن که آفتاب وجود تو به جسم رطوبت کشیده‌ی من بتابد. می‌دانستم که آیدای من امید و حرارت و آفتاب زندگی من با لبخندش در انتظار من است. می‌دانستم که آیدای من با چشم‌هایی که پر محبت‌ترین نگاهش را به من بخشیده نگاهم خواهد کرد. می‌دانستم که آیدای من از من شکایت خواهد کرد که چرا ریشم را نتراشیده‌ام، و این، نیرویی بود برای آن که ریشم را بتراشم. می‌دانستم که آیدای مهربان من از من گله می‌کند که چرا با وجود آن که در کنارش هستم افسرده و کسلم، چرا با او حرف نمی‌زنم و چرا او را نمی‌خندانم؛ و این، انگیزه‌یی بود که شاد و سرمست باشم، همه‌ی غم‌ها و ناراحتی‌هایم را فراموش کنم و دمی را که در کنار او هستم شاد و خندان باشم. اما از فردا این امید را ندارم. این امید را از خودم قیچی کرده‌ام و به دنبال آنچه کلید زندگی فردای ما باشد این شهر را ترک می‌کنم. آخرین باری که دیدمت، سه‌شنبه‌ی هفته‌ی پیش بود. چند دقیقه‌یی با تو بودم و بعد ترکت کردم که خودم را به دکتربرسانم. بدبختانه آن شب دکتر نیامد. تا نزدیکی‌های نیمه‌شب، تنها و بدبخت، در کوچه‌ها و پس‌کوچه‌ها پرسه زدم.
سفارش:7
باقی مانده:5