مبانی منطق

15,000 تومان

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9786000201937 دسته: , , برچسب: , ,
توضیحات
نویسنده دکتر محمدعلی اژه‌ای
مترجم ————
نوبت چاپ 15
تعداد صفحات 224
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1396
سال چاپ اول ————
موضوع الهیات و فلسفه
نوع کاغذ —————
وزن —————-
شابک 9786000201937
حمل و نقل
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مبانی منطق”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

شخصیت رنسانس … الیزابت اول

5,500 تومان
« رنسانس » جنبشی فرهنگی بود که در اوایل قرن چهاردهم در ایتالیا شروع شد . واژه رنسانس از واژه‌ای لاتین به معنی « تولد دوباره » اقتباس شده است . طی این دوران ، توجه به هنر و ادبیات و علوم و اکتشافات جهانی و پیشرفت در آنها در اروپا دوباره جان گرفت . مردم با واکنش علیه فرهنگ کلیسایی قرون وسطا ، ارزش‌های تازه‌تری را در جهان انسانی یافتند . حدود قرن هفدهم که دوران رنسانس به پایان رسید ، تصور مردم از جهان کاملاً عوض شده بود . الیزابت اول در اوج دوره رنسانس در قرن شانزدهم ملکه انگلستان بود . دوره سلطنت ٤٥ ساله او که اغلب « دوران طلایی » خوانده می‌شود ، دورانی همراه با دستاوردهای بزرگ و شکوهی خیره‌کننده بود . او در دوران سلطنتش نزاع‌های مذهبی را از میان برد و نیروی دریایی انگلستان را تقویت کرد تا ناوگان قدرتمند اسپانیا را شکست دهد . دربار او کانونی برای دانشمندان ، نویسندگان و موسیقیدانان بود . الیزابت اول تجسم دوره رنسانس بود و تحولی برگشت‌ناپذیر در انگلستان پدید آورد .

کتاب دیوان صائب تبریزی 2 جلدی

875,000 تومان
معرفی کتاب دیوان صائب تبریزی 2 جلدی میرزا محمّدعلی صائب تبریزی حدود سال ۱۰۰۰ هجری یا یکی دو سال بعد از آن در تبریز زاده شد. پدر او تاجری معتبر بود و خانوادهٔ صائب جزو هزار خانواری بودند که به دستور شاه عباس اول صفوی از تبریز کوچ کرده و در محله عباس آباد اصفهان ساکن شدند؛ این مردم را تبارزه ( تبریزی های ) اصفهان می نامیدند. صائب در اصفهان به آموختن علوم عصر پرداخت. در جوانی به حج رفت و در بازگشت به مشهد سفر کرد. صائب در سال ۱۰۳۴ هـ. ق از اصفهان عازم هندوستان شد و بعد به هرات و کابل رفت. حکمران کابل، خواجه احسن الله مشهور به ظفرخان، که خود شاعر و ادیب بود، مقدم صائب را گرامی داشت. ظفرخان پس از مدتی به خاطر جلوس شاه جهان، عازم دکن شد و صائب را نیز با خود همراه برد. در سال ۱۰۴۲ ه‍. ق صائب به ایران بازگشت و در اصفهان اقامت گزید. شاه عباس دوم صفوی به او مقام ملک الشعرایی داد. صائب هشتاد سال زندگی کرد و هم در اصفهان دیده از جهان فروبست. درگذشت او در سال ۱۰۸۶ یا ۱۰۸۷ ه. ق بوده است. آرامگاه او در اصفهان، در محلهٔ لنبان، در محلی است که در زمان حیات او معروف به تکیه میرزا صائب بود. مقبرهٔ صائب در باغچه ای در اصفهان در خیابانی که به نام او نامگذاری شده است قرار دارد. صائب تبریزی شاعری کثیرالشعر بود، تعداد اشعار صائب را از شصت هزار تا صد و بیست هزار بیت گفته اند. آثار صائب جز سه چهار هزار بیت قصیده و یک مثنوی کوتاه و ناقص به نام قندهارنامه و دو سه قطعه، همگی غزل است. دیوان حاضر شامل کلیات غزل های صائب تبریزی است.

استالین جوان

250,000 تومان

معرفی کتاب استالین جوان

کتاب حاضر روایت دوران کودکی، نوجوانی و جوانی مردی است که تاریخ معاصر چهره‌ای پلید و مخوف از او به یاد دارد. استالین که به خواست مادرش تحصیلات مذهبی را آغاز کرد و قرار بود مرد خدا باشد، به ناگاه بنیان‌های عقیدتی دیگری را پذیرا شد؛ در عدل الهی تردید کرد و حتی منکر وجود خدا شد. همچنین تحت تأثیر عقاید انقلابی، مبارزه‌ای بی‌امان را برای سرنگونی نظام تزاری آغاز کرد. او که پدرخواندهٔ گروهی تبهکار بود با سازماندهی سرقت از بانک، دزدی دریایی، و اخاذی و آدم‌کشی، منابع مالی لازم را در اختیار لنین، رهبر انقلاب روسیه، می‌گذاشت. او در بحث و نویسندگی به همان اندازه ماهر و زبردست بود که در قتل و سرقت و راه‌اندازی شورش‌های خیابانی. استالین در گرماگرم مبارزات، ماجراها و تنش‌های بسیار شکوفا شد. او در راه دستیابی به اهدافش برای زندگی انسان‌ها ارزشی قائل نبود. خشونت را داس مقدس تاریخ می‌دانست و میلیون‌ها نفر را با بی‌رحمی به کام نیستی و مرگ فرستاد. او که یک گرجی بود فقط به‌دلیل خصیصه جهان‌گرایانهٔ مارکسیسم توانست استالین شود و به قلهٔ قدرت صعود کند و در زمرهٔ پایه‌گذاران اولین نظام مارکسیستی جهان به‌شمار آید. استالین اعتقاد راسخ داشت که با رهبری سفاکانه‌اش کشور بحران‌زده‌اش را به سوی مدینهٔ فاضله خواهد برد. این کتاب حاوی ناگفته‌های بسیاری است دربارهٔ استالین جوان و دیگر بازیگرانی که در جریان توفندهٔ انقلاب روسیه در کنارش بودند.

استالین جوان - انتشارات نی 

دیباچه‌ای بر هنر جهان باستان

5,000 تومان
نگارنده در این کتاب با استفاده از زبانی ساده روند تحوّل آثار هنری را در دو ناحیه «بین‌النهرین» و «ایران باستان» با معرّفی برجسته‌ترین و شاخص‌ترین آثار هنری در هر ناحیه به اجمال بیان کرده است. این مطالعه از سه بخش پیش از تاریخ (دوره پارینه سنگی، میان سنگی، نوسنگی، فلزات و آهن)، بین‌النهرین (سومر، اکد، بابل و آشور) و ایران باستان (عیلام، هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان) تشکیل شده است.

کتاب هفتاد سنگ قبر

295,000 تومان
معرفی کتاب هفتاد سنگ قبر هفتاد سنگ قبر، سروده یدالله رویایی، عموما به عنوان یک مجموعه شعر یا یک فرم شعری مختص رویایی در نظر گرفته می‌شود و هر گونه تلاشی برای سنگ قبر سرایی به تقلید از این مجموعه متهم‌می شود. اما به گمان من این مجموعه، نه صرفا یک مجموعه شعر، که پررنگ کردن بخشی از تاریخ شعر و مساله شعر در ایران است: پیش کشیدن حیاتی که شعر بر سنگ دارد. .

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت