متون روانشناسی به زبان انگلیسی

200,000 تومان

موجود در انبار

شناسه محصول: 9789646184220 دسته: , برچسب:
توضیحات

متون روانشناسی به زبان انگلیسی

نویسنده یاسمین مندی
مترجم
نوبت چاپ سیزدهم
تعداد صفحات 248
قطع و نوع جلد وزیری شومیز
سال انتشار 1402
شابک 9789646184220
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “متون روانشناسی به زبان انگلیسی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

رازهای مانولیتو

38,000 تومان
اسم من مانولیتست، معروف به عینکی، بالاخره تصمیم گرفتم رازهایی که تا به حال جرئت نکرده‌ام به کسی بگویم، برایت فاش کنم. مثلا این که به طور وحشتناکی به برادر کوچکم، جونور، حسادت میکنم، از ییهاد قلدر می‌ترسم، یک روز پدرم باعث شرمندگی من شد، آرزو دارم یک سگ داشته باشم و ملودی مارتینز عاشق من است. ولی، با این حال، خواهی دید که در خانواده‌ام و در کلاسم، همه، چیزهایی برای پنهان کردن دارند.

انتقام بانو اژدها-2

5,500 تومان
مجموعه جدید ٦ جلدی « مدرسه نابودکنندگان اژدها » ماجراهای جالب « ویگلاف » پسربچه‌ای را روایت می‌کند که از دست برادرانش کتک می‌خورد و توسط پدر و مادرش استثمار می‌شود . یک روز ، خواننده دوره‌گردی به او می‌گوید که یک قهرمان به دنیا آمده است ولی ویگلاف در زندگی‌اش کاری به جز سابیدن ظرف‌ها و غذا دادن به خوک‌ها بلد نیست. ویگلاف اعلامیه‌ای را که بر روی درخت اعلانات زده شده می‌بیند و به ناگاه زندگی‌اش تغییر می‌کند چرا که او تصمیم گرفته وارد مدرسه نابودکنندگان اژدها بشود و راه و رسم کشتن اژدها را یاد بگیرد . اما مشکل بزرگی که سر راه اوست این است که او حتی نمی‌تواند به یک عنکبوت آسیب برساند چه برسد به یک اژدهای غول‌پیکر ! خوشبختانه او که در مدرسه دوستان خوبی پیدا کرده حالا یک سلاح مخفی نیز دارد . او بلد است که از مغز خود استفاده کند . مجموعه « نابودکنندگان اژدها » داستان‌های جالبی هستند که همه چیز را به شوخی می‌گیرند و هیچ‌چیز در این داستان‌ها از شوخی در امان نیست : خانواده ویگلاف ، برادران کودن و تنبلش که مدام کتک‌کاری می‌کنند ، پدر خانواده و معلم‌ها و . . . داستانهایی پر از خنده و شوخی که حتی سخت‌گیرترین خوانندگان را علاقه‌مند می‌کند . « فرزانه مهری » مترجم این کتاب‌ها در کارنامه کاری خود ترجمه ٧ جلدی مانولیتوها را دارد که از ترجمه آنها در شورای کتاب کودک ( بهمن ٨٦ ) تقدیر به عمل آمد . همچنین کتاب « مامی جون کم حافظه » نوشته هروه ژوان در چهارمین دوره جشنواره کتاب‌های برتر انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان به عنوان کتاب برگزیده انتخاب شد.

کتاب دیوان وحشی بافقی (بابائی)

375,000 تومان
معرفی کتاب دیوان وحشی بافقی (بابائی) وحشی بافقی، نام یکی از شاعران مشهور ادبیات فارسی در دوره‌ی ساسانیان است. او به عنوان یکی از شاعران بزرگ و پیشرو در زمینه‌ی شعر و ادبیات فارسی شناخته می‌شود. اطلاعات کامل درباره‌ی زندگی وحشی بافقی محدود و غیرقطعی است، اما شعرهای او در منابع ادبی مختلف از جمله “شاهنامه” به چشم می‌خورد. وحشی بافقی به عنوان یکی از شاعران ساسانی شهرت دارد و زبان‌شناسی که از شعر وی بهره برده‌اند نشان می‌دهد که شعرهای او با اصول تخلص و فنون ساختاری زبان فارسی مطابقت دارد. اشعار وی عمدتا به زبان پهلوی نوشته شده‌اند که نشان‌دهنده‌ی فرهنگ و ادبیات آن دوره است. وحشی بافقی در شعرهای خود، به موضوعات مختلفی از جمله عشق، طبیعت، حکومت، و مذهب اشاره می‌کند. شعرهای او به سبک‌ها و قالب‌های مختلف نوشته شده‌اند و از اصطلاحات فارسی و پهلوی استفاده می‌کند. موضوعات انسانی و اخلاقی نیز در شعرهای وحشی بافقی به چشم می‌خورد و او با استفاده از زبان شاعری، احساسات و ارزش‌های انسانی را به تصویر می‌کشد. شعرهای وحشی بافقی به عنوان یکی از گوهرهای ادبیات فارسی و نماد تاریخی و فرهنگی ایران تا به امروز ادامه دارد و مورد مطالعه و بررسی علاقه‌مندان به ادبیات و شعر فارسی قرار دارد. اثر و تأثیر وحشی بافقی در ادبیات فارسی به‌عنوان یکی از شعرای برجسته و مرموز این دوره بی‌قید و شرط است.

آشنایی با خطوط و زبانهای باستانی

82,000 تومان
خط چیست؟ منشأ خط کدام است؟ اسطوره ها، روایتها و باورهای دینی ابتدا و ابداع خط را از کجا آغاز می کنند؟ مستندات موجود پیش از تاریخ همچون نقوش، علائم و نشانه های خطی در نقاط مختلف جهان با چه ترتیب و زنجیره ای منجر به ایجاد خط در جهان شده اند؟ خط چه نقشی در ایجاد و باروری زبان مدنی انسانِ تمدّن ساز داشته است؟ اینها نکات و مباحثی هستند که نگارنده به عنوان آغاز و زمینه آشنایی با خطوط و زبانهای باستانی مطرح کرده است.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها

40,000 تومان

معرفی کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها

کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها نوشته‌ی آرمان آرین دومین مجلد از مجموعه‌ای به همین نام (پتش خوآرگر) است که بر مبنای اوستا نوشته شده و داستان حول محور نبرد تاریکی و روشنایی می‌چرخد. این مجموعه برای رده‌ی سنی نوجوان نوشته شده و از پرمخاطب‌ترین و پرافتخارترین مجموعه‌ کتاب‌های ایرانی است.

درباره‌ی کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها داستان کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها چنین آغاز می‌گردد: در شبی که آسمان به رنگ قیر سیاه بود، سی پاره روشنایی -کمتر یا بیشتر- بر دشتی تیره فرود آمدند. ذرات نور در میانه‌ی آسمان چنان در هم آمیختند که هنگام فرود بر زمین، تنها سه پاره شدند. این سه پاره نور به هیبتی همچون انسان، همراه با دست و پا و سر و تن و البته بال‌هایی شگفت‌‍انگیز از جنس فلز در آمدند. جنس بال‌هاشان چنان بود که با آن‌ها می‌توانستند مهیب‌ترینِ صخره‌ها را بشکافند و از دل آن‌ها عبور کنند. آن سه پاره‌ی نور، که به شکل سه مرد زیباروی در آمده بودند، در مقابل صف‌های آغازین لشکر دیوها ایستادند. حضور نورها همهمه‌ای در قلب سپاهیان تاریکی انداخت و سکوت ظاهری آن شب را در هم شکست. طولی نکشید که دیوها و همه‌ی هم‌قطاران‌شان آن سه نور فرودآمده را در بر گرفتند و در میان انبوهی از یاران خود محاصره کردند. لحظه‌به‌لحظه حلقه‌ی محاصره تنگ‌تر می‌شد و تاریکی بیش از پیش سه مرد جوان را در بر می‌گرفت. بوی تعفن نفس دیوها هر دم بیش از پیش می‌شد..