

- شما نمی توانید این مقدار را به سبد خرید خود بیافزایید — ما مجموعا 1 موجودی در انبار داریم و قبلا 1 در سبد خرید شما موجود می باشد مشاهده سبد خرید
متون روان شناسی به زبان انگلیسی
30,000 تومان
کتاب حاضر چکیده ای از اصول برگزیده روان شناسی عمومی نوشته وین ویتن است. این کتاب عمدتا برای دانشجویان رشته روان شناسی تدارک دیده شده که باید در دوره کارشناسی 6 واحد درسی را در متون روان شناسی به زبان های خارجه بگذرانند. کتاب حاضر از منبعی برگزیده شده که در چندین دانشگاه معتبر آمریکا تدوین می شود.اینجانب قبلا چکیده ای از این کتاب را با عنوان روان شناسی عمومی برای دانشجویان رشته های غیر روان شناسی ترجمه کرده ام که دانشجویان رشته روان شناسی نیز می توانند به عنوان خودآموز برای درس متون روان شناسی به زبان های خارجی بهره مند شوند.
این کتاب شامل 12 فصل به زبان انگلیسی می باشد
فقط 1 عدد در انبار موجود است
متون روان شناسی به زبان انگلیسی
نویسنده |
|
مترجم |
|
نوبت چاپ | 23 |
تعداد صفحات | 376 |
نوع جلد |
شوميز
|
قطع |
وزیری
|
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | 1402 |
موضوع |
روانشناسی
|
نوع کاغذ | ——- |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9789646389359
|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
حکایت های فلسفی برای با هم بودن
قصههای بترس برای بچههای نترس 1/ اسکلت خونآشام
توضیحات
کتاب قصه های بترس برای بچه های نترس 1 : کتاب حاضر دارای یک داستان تخیلی و ترسناک مناسب گروه سنی ب و ج می باشد. این کتاب با تصاویر و فونت نوشتاری اش جذابیت داستان را چند برابر کرده است. اگر فکر می کنی بچه نترسی هستی این کتاب رو شروع کن به خوندن و ….از این چیزها میترسی؟ میترسی و میلرزی؟ میلرزی و خیس میشی؟
اگه فکر میکنی بچهی نَترسی هستی، بیا وسط!
اگه دلت میخواد ترس رو توی داستان مزهمزه کنی، دلت رو بزن به دریا و بیا جلو!
اگه دلت میخواد با موجودات عجیبوغریب و ترسناک آشنا بشی، این کتاب رو از توی قفسه بکش بیرون و بخون!
به افتخار همهی بچههای نترس!
جیغ و داد و هیولای بلند
من و تو
در بخشی از کتاب من و تو میخوانیم
با بازوهایی حلقهزده دور چوباسکیها ساک کفشها در دست و کولهپشتی به دوش، مادر را دیدم که دور میزد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بیامو روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاهقدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم بهشدت میزد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آنهمه بار جلوِ حرکتم را میگرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشهی دیگر چرخاندم. آن انتها، روبهروی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسیبلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدانها را در صندوقعقب جا میدادند. یک ولوو با یک جفت چوباسکی روی سقفش کنار شاسیبلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، روبهروی دیوار. به چوباسکیها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوباسکیها را روی سقف مرسدس محکم میکردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف میزدند. سومرو میپرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمیآورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچههایی که کمک نمیکردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوباسکیها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوبها و کفشهای اسکی، فشرده میان کارمندان کتوشلواری، مادران و بچههایی که به مدرسه میرفتند، احساس حماقت میکردم. میشد چشمهایم را ببندم و خیال کنم در تلهکابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. میتوانستم بوی کرهی کاکائو را از میان کرمهای برنزکننده بشنوم. میخندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون میآمدیم.اسطوره های ایرانی
تام گیتس 14/ بیسکویتها، گروههای موسیقی و نقشههای خیلی حسابی
۱. باز هم ترانه بگویم، دربارهی چیزهایی خیلی مهم مثلِ... بیسکویت.
۲. مطمئن شوم کلی خوردنی دارم که بعداً میتوانم بروم سراغشان.
۳. هر جور شده با دِلیا رودررو نشوم. دِلیا فکر میکند من رفتهام توی اتاقش فضولی کردهام. (که رفتهام و کردهام.)
۴. هر قدر میتوانم نقاشی بکِشم، بهخصوص اگر مارکوس دارد سرک میکشد
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.