محاکمه، تقدیم به فرانتس کافکا

125,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

در بخشی از کتاب محاکمه می‌خوانیم:

روزهاى بعد را در این انتظار به سر برد که دوباره براى بازجویى فراخوانده شود. از آن‌جا که گمان مى‌کرد امتناع او را از پذیرش بازجویى جدى نگرفته‌اند، حدس مى‌زد که خودبه‌خود بار دیگر در همان ساعت فراخوانده شده است. از این رو دوباره عازم محل شد.

ولى چون آن روز جلسه‌اى تشکیل نمى‌شد، در صحن تالار کسى را ندید. فقط دوباره در محوطه‌ى بیرونى تالار چشم‌اش به همان زن رخت‌شور افتاد و چون آن زن عشوه‌گرى کرد، کمابیش برخلاف میل خود با او باب گفت‌وگو را باز کرد و در پى شنیدن سخنانى تملق‌آمیز از سوى او، کماکان برخلاف میل خود، از وى تقاضاى کمک کرد.

مقصود ک. این بود که با شخص مورد اعتمادى مشورت کند. در طى گفت‌وگو معلوم شد که آن زن همْ‌سر مستخدم محکمه است و به واسطه‌ى روابطى که در محکمه دارد احتمالاً مى‌تواند براى ک. مفید واقع شود، به‌ویژه از آن رو که خود مدعى بود قاضى تحقیقات یکى از دوست‌داران اوست.

با این‌همه آن زن فرد مورد اعتمادى نبود که ک. مى‌جست. هرچند که براى اثبات علاقه‌ى خود به ک. به گفته‌ى او عمل کرد و دفاتر قاضى تحقیق را، که پُر بود از تصاویر زشت و شرم‌آور، در اختیارش گذاشت. آن تصاویر سرشت ناهنجار اهالى محکمه را بار دیگر در نظر ک. آشکار کرد. سرانجام، درست در لحظه‌اى که چیزى نمانده بود ک.

به اصرار زن با او راه گریز پیش بگیرد، دوباره سروکله‌ى آن مردى پیدا شد که در صحن دادگاه با زن در آمیخته بود. مرد دست پیش برد و زن را از چنگ ک. بیرون کشید. سپس او را روى شانه انداخت و با خود برد، درحالى‌که زن، برخلاف ادعاى خود که گفته بود به آن مرد میلى ندارد، مقاومت چندانى نشان نداد.

ک. بیش‌تر از سر کنج‌کاوى تا میل باطنى آن‌ها را تا انتهاى راه‌رو تعقیب کرد و آن‌جا پس از آن‌که از آن ‌دو چشم برداشت، از دست‌خط کج‌ومعوجى که به دیوار آویخته بود دریافت که ادامه‌ى آن راه به دفتر محکمه مى‌انجامد.

ک. به این نتیجه رسید که سوءاستفاده و بى‌بندوبارى اخلاقى محکمه را به زوال کشانده است و از این رو دیگر تعجبى ندارد که بخش ادارى محکمه در اتاق‌هاى زیر شیروانى قرار دارند.

سپس پیش از آن‌که بتواند در مورد اقدام بعدى خود تصمیم بگیرد، با مردى روبه‌رو شد و آن مرد خود را مستخدم محکمه معرفى کرد و ک. پیشنهاد او را مبنى بر هم‌راهى‌اش به بخش ادارى پذیرفت.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

محاکمه، تقدیم به فرانتس کافکا

نویسنده
 پتر هاندکه
مترجم
آرزو اقبالی
نوبت چاپ 5
تعداد صفحات 168
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9789645571403
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “محاکمه، تقدیم به فرانتس کافکا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ستاره ي سينما

قیمت اصلی: 10,000 تومان بود.قیمت فعلی: 7,000 تومان.

معرفی کتاب ستاره سینما اثر ناهید طباطبایی

مشهورترین اثر ناهید طباطبایی رمان کوتاه «چهل سالگی» است که فیلمی سینمایی هم از آن اقتباس شده است. از ناهید طباطبایی تاکنون رمان‌ها و مجموعه داستان‌های متعددی چاپ شده است که هرکدام حال و هوایی خاص دارند. او نویسنده‌ای باتجربه محسوب می‌شود که در کنار نویسندگی به کار آموزش داستان‌نویسی هم می‌پردازد.
«ستاره سینما» متشکل از ۱۲ داستان کوتاه است. داستان‌هایی ساده، خوش‌خوان و متکی به قصه‌گویی. اغلب داستان‌های این مجموعه رئال هستند. روایت داستان‌ها خطی، ساده و به دور از پیچیدگی است.
بیشتر داستان‌ها فضایی تصویری و سینمایی دارند. از این رو خواننده به خوبی می‌تواند مکان و فضای داستان را در ذهنش مجسم و بازسازی کند. به عنوان مثال، در داستان «اشرف افغان» مکان تبدیل به عنصری مهم در داستان می‌شود و می‌توان گفت قهرمان اصلی داستان مکان است و نه آدم‌ها. در این مکان مجموعه‌ای از آدم‌ها که با ناکامی روبرو شده‌اند با هم درگیری ذهنی دارند.
سوژۀ داستان‌ها، سوژه‌هایی معاصر هستند و بنابراین زبان داستان‌ها، زبان آدم‌های عادی معاصر است و دیالوگ‌ها نیز روان و فارغ از تکلف و پیچیدگی است که با فضای معاصر داستان‌ها همخوانی دارد.
مضمون اصلی بسیاری از داستان‌های این مجموعه مشکلات و دغدغه‌های زنان است. علیرغم این امر نویسنده معتقد است این داستان‌ها فمینیستی نیستند و او با فمینیسمی که در ایران تعریف شده مخالف است.
برخی از منتقدان معتقدند ناهید طباطبایی زن را در همان چارچوب کلیشه‌ای نشان می‌دهد؛ همان نقش‌های همیشگی معشوق، مادر، موجودی که به او خیانت می‌شود و او این نقش‌ها را در داستان‌هایش تثبیت می‌کند. مثلا زن در داستان «آپارتمان بغلی» از بی‌شوهری کارش به جنون رسیده است.
زن‌های دیگر این داستان هم در حال فضولی، غیبت، چشم و هم‌چشمی هستند. ویژگی‌هایی که جهان مردسالار به عنوان خصوصیتی منفی به زنان نسبت می‌دهد. اما ناهید طباطبایی می‌گوید شخصیت‌های ادبی آثارش را یک انسان می‌بیند فارغ از زن یا مرد بودن آن‌ها.
طنزی پنهان و گاه آشکار یکی از نکات مثبت مجموعۀ «ستاره سینما» است. نویسنده در برخی داستان‌ها موضوعی تلخ را با چاشنی طنز همراه می‌کند تا از تلخی آن کاسته شود. کلاغ، همکلاسی سابق، ستارۀ سینما، داستان آدم نشدن آقای صاد، خاله شوکت، اشرف افغان، آپارتمان بغلی، تاج خروس، خبرنگار، گامبو، دوستان برقی و آبشار دوقلو عناوین داستان‌های «ستاره سینما» هستند. می‌توان گفت «ستاره سینما» گامی دیگری از ناهید طباطبایی در عرصۀ داستان کوتاه است.

هارپر و ارکستر دیوانه 3/ جنگل شب

19,000 تومان
«سیرک رویاها» دومین جلد از مجموعه‌ی «هارپر و ارکستر دیوانه» داستانی جذاب در ژانر فانتزی برای کودکان است. هارپر و گربه‌ی دوست‌داشتنی‌اش «نصفه‌شب» روی پشت‌بام بودند. هارپر مشغول نواختن موسیقی بود که صدای زوزه‌ی بلندی به گوشش رسید. این صدا متعلق به گرگ دست‌آموز نیت ناتانیلسون، صمیمی‌ترین دوست هارپر، است. بعد کم‌کم دوستان دیگر هارپر نیز روی پشت‌بام ظاهر شدند… تا اینجای ماجرا همه چیز به اندازه‌ی کافی عجیب است. اما ماجرا زمانی عجیب‌تر می‌شود که دختری بندباز هارپر و دوستانش را به «سیرک رویاها» می‌برد؛ سیرکی که اصلاً‌ شبیه سیرک‌های دیگر نیست! چون افراد عجیب‌و‌غریبی در این سیرک حضور دارند؛ از آقای شیرینی‌پز گرفته تا خانم آوازه‌خوان دریا، یک طالع‌بین مرموز و بچه‌هایی که در سیرک بندبازی می‌کنند. تازه در این میان، مهم‌ترین راز زندگی هایپر نیز آشکار می‌شود. آیا دوست داری هارپر و دوستانش را در این سیرک همراهی کنی؟
سه نت بلند، علامت رمزی هارپر و بچه‌ها، نواخته می‌شود. هارپر و دوستانش دور هم جمع می‌شوند و سمت جنگل شب راه می‌افتند.

با هارپر، دوستانش و رهبر ارکستر دیوانه به جایی که قصه‌های شاه پریان از آنجا شروع می‌شود، سفر کنید تا ببینید راز پرنده‌ی یخی چیست.

آشنایی با ادیان بزرگ

241,000 تومان
دین به عنوان پدیده ای که هیچ گاه از انسان جدا نشده و به دلیل تأثیر شگفت آور آن در زندگی بشر و نقش آن در رشد و شکوفایی علم و هنر، برای پژوهشگران اهمیت فراوانی دارد. فایده دیگر مطالعه تاریخ ادیان، بهره بردن از آن در برقراری ارتباط با افراد و جوامع گوناگون است. از این رو، دولتهای بزرگ برای تحمیل سیطره خود بر دولتهای کوچک، به سراغ خاورشناسان می روند و از آگاهیهای آنان در باب روحیات و باورهای ملتها استفاده می کنند. تحقیق در تاریخ ادیان برای دینداران سود معنوی دارد و به باورهای دینی ایشان عمق می بخشد. آنان در بحث خود، کژیها و ناهنجاریهای ادیان رقیب را جستجو می کنند و درصددند درستی دین مورورثی و مقبول خویش را ثابت کنند. نویسنده سعی کرده در بررسی هر یک از ادیان، به تناسب اهمیت آنها، نکات مهم و برجسته آن دین را بیان کند و از ذکر موارد غیر مهم و غیر ضروری بپرهیزد. اشتراک ما مسلمانان در پیشینه و زمینه های فرهنگی با دو دین یهود و مسحیت، موجب شده شناخت دقیق تر آن دو دین برای ما اهمیت بیشتری پیدا کند. از طرفی سیطره فرهنگ غرب مسیحی، و ضرورت مواجهه صحیح و از سر آگاهی با آن، شناخت بیشتری را از مسیحیت اقتضا می کند. افزایش ارتباطات و بیشتر شدن ضرورت گفتگوی ادیان، به ویژه ادیان ابراهیمی، بر اهمیت آشنایی با یهودیت و مسیحیت می افزاید. به همین دلیل حجم بیشتری از این کتاب به این دو دین به ویژه مسیحیت اختصاص یافته است.  

روزخرگوش

4,000 تومان

معرفی کتاب روز خرگوش

بلقیس سلیمانی در کتاب روز خرگوش، با رویکردی نو و نگاهی واقع گرایانه، داستان دو زن متفاوت را در جامعه ایران به تصویر می‌کشد. آذین زنی میانسال است که بعد از ترک همسرش، خودش چرخ زندگی را می‌چرخاند و همه‌ی اتفاقات زندگی‌اش را به عنوان بخشی از سرنوشتش پذیرفته است. در مقابل آزیتا تلاش می‌کند تا ماجراهای سرنوشتش را خود رقم بزند. این رمان روایتگر یک روز از زندگی این دو زن است.

درباره‌ی کتاب روز خرگوش:

کتاب حاضر را می‌توان اثری متفاوت از داستان‌نویس خوش قریحه، بلقیس سلیمانی به شمار آورد. رمان روز خرگوش برخلاف دیگر داستان‌های او، فضایی شهری در دل پایتخت دارد و همین موجب شده تا این کتاب با دیگر آثارش متمایز باشد. سلیمانی با قلمی واقع‌گرا داستانی گزارش‌گونه را در فضای امروزی شهر تهران به تصویر کشیده است. عنصر اصلی کتاب روز خرگوش وجود تفاوت‌های شخصیتی در قهرمانان زنان کتاب است. آذین و آزیتا دو زن متفاوت از هم هستند که عمکردشان در طول داستان نشان داده می‌شود. شخصیت‌پردازی‌های آن دو به شدت ملموس هستند، به طوری که می‌توان گفت هر کدام از آن‌ها یادآور یکی از اطرافیان ما در زندگی واقعی هستند. تضادهای شخصیتی این دو زن، ما را با دو طیف از زنان اجتماع روبه‌رو می‌کند. آذین بعد از ترک همسرش به تنهایی پسرش را بزرگ کرده و خودش مخارج زندگی را تامین می‌کند. دلیل جدایی آذین از همسرش ایرج، در داستان مطرح نمی‌شود و تنها همین را می‌دانیم که ایرج همسر و پسرش هومن را رها کرده و به آمریکا مهاجرت کرده و ظاهراً در آنجا با زنی به نام مینو رابطه دارد. آذین که مادری مریض دارد برای مراقبت از او وطن را ترک نمی‌کند. زندگی آذین از چند جهت متفاوت توسط نویسنده روایت می‌شود؛ زنی به عنوان همسر، دختر خانواده، مترجم، راننده تاکسی و دست آخر هم نامزد مردی 57 ساله. آذین در رمان روز خرگوش به عنوان زنی منفعل، سخت‌کوش و درونگرا معرفی می‌شود که تمام اتفاقات زندگی‌اش را تقدیر می‌داند و با خوب و بد آن کنار می‌آید. او هر آنچه تا به حال برایش رخ داده را پذیرفته و به دیگران نیز همین نصیحت را می‌کند که تقدیر را باید پذیرفت. او زنی دلسوز است که مانند بسیاری از زنان کشور، جوانی و عمر خود را وقف خانواده‌اش کرده است. آذین بسیار در حق اطرافیانش فداکاری و ایثار می‌کند تا جایی که دیگر خودش را فراموش می‌کند. آزیتا شخصیت دیگر رمان، نقطه مقابل آذین قرار دارد که شخصیت او هم برای ما باورپذیر و واقعی ترسیم شده است. او زیر بار سرنوشت و آنچه که برایش مقدر شده است نمی‌رود. او خودش را نقش اصلی زندگی‌اش قلمداد می‌کند و حتی اگر نتواند همه‌ی مشکلات را حل کند با این حال باز هم حداکثر تلاشش را می‌کند. رمان روز خرگوش به جهت کوتاه بودن و فرم روایت، حالتی گزارش‌گونه دارد و می‌توان آن را گزارشی یک روزه از زندگی زنانی دانست که با معضلات و مسائل بسیاری در جامعه مواجه هستند. بلقیس سلیمانی با بیانی روان و ساده، راوی پدیده‌های اجتماعی اطرافش است و نگاهی جامعه‌شناسانه در داستان‌هایش دارد تا ما را با مسائل اجتماعی روز به ویژه برای زنان درگیر کند. او شخصیت‌های کتاب روز خرگوش را کنکاش کرده و با استفاده از روایت اول شخص و با محوریت قرار دادن شخصیت زن، به واکاری رویدادهای سیاسی و اجتماعی کشور می‌پردازد. او نگاهی تازه به موضوعات و احوالات اجتماعی پایتخت دارد؛ به همین جهت شخصیت‌هایی را برای روایت انتخاب کرده که برای اکثر ما ملموس و باورپذیر است.
سفارش:0
باقی مانده:1

قلب نارنجي فرشته

52,000 تومان

در بخشی از کتاب قلب نارنجی فرشته می‌خوانیم

بگم غلط کردم خوبه؟ بیفتم به دست و پات راضی میشی؟ جان جاوید برو اون سوزن و دواتت رو بیار نوکرتم. حالا شنبه ای داغ بودم یه حرفی زدم.

تو هم بد زدی توپرم. به زبون خوش می‌گفتی کمی شه، نه این که های وهوی راه بندازی تو این اوضاع قاراشمیش. نگاه کن، هنوز جای پنج تا انگشتت رو صورتمه.

خدا هیچ بنده ای رو ناامید نکنه. تو این یه هفته، هر غلطی که فکرش رو بکنی کردم. یکی گفت بسوزونش و خلاص. دوشنبه بود انگار. رفتم سنگکی سر چهارراه سوسکی، پشت همون جا که بساط می‌کردم. تازه تنور ظهرش رو روشن کرده بود و داشت خمیر می‌زد.

سر حرف رو با شاطر وا کردم که آره، من چنین خبطی کردم و حالا این دختره بونه کرده قبل بعله باید پاکش کنی وگرنه عیسی به دین خود، موسی به دین خود. نونواهه هم بعض خودت نباشه، آدم اهل دليه، فقط تخم نداره. فکر می کنه همه دزدن. اون روز نشست به حرف زدن.

هی چایی ریخت و از عشق و عاشقی هاش گفت. می گفت این رو ول کرده یکی بهتر پیدا شده، اون یکی رو ول کرده یکی از اون بهتر.

می‌گفت همه‌ی زندگیش عاشق بوده، ولی عاشق آدم‌های جورواجور. به من هم گفت ولش کن بابا، چیزی که زیاده زن.

زرشک! انگار حرف دیروز و امروزه. آدم به یه مرغ عشق مفنگی دل می‌بنده، اکرم که دیگه اکرمه. مرغ عشقه هم مُرد ها. این آخری‌ها خیلی خماری کشید.

چه قدر باید تریاک می‌مالیدم سرانگشت هام تا به فال از توی جعبه بکشه بیرون، بدم دست مشتری. یه طورهایی هم خل وضع شده بود. دیده بود خاطر اکرم رو می‌خوام، حسودی می‌کرد. غصه‌ی اون هم داشتم شنبه‌ای که اون حرف رو بهت زدم.

شبش رفته بودم خونه، دیدم کف قفس افتاده، پاهاش هوا. هرچی نچ نچ و سوت سوت کردم براش، انگارنه انگار. تا اون شب من واسه هیچ احدالناسی گریه نکرده بودم، حتا ننه و آقام.

ولی مرغ عشقه مونسم بود. به حرف‌هایی به ش زده بودم که به سنگ می‌گفتی، آب می‌شد. نشستم و یه دل سیر زار زدم.

سفارش:0
باقی مانده:1