مختارات من النصوص الثقافیة باللغة العربیة
5,000 تومان
النصوص الأدبیه لم تزل قسماً من النظام الثقافی و السیاسی و الإجتماعی و الإقتصادی.
هذه النصوص لابد لها إلا أن تتصل بإیدئولوجیه فترتها (زمنها) و أعصارها السابقه ضمن إتصالها بالتاریخ.
و بما أن إضاءهَ عملیه بناء الإیدئولوجیه و معرفه الثقافات فی العصور التاریخیه و المختلفه تحتاج قراءه النصوص الدینیه و السیاسیه و التاریخیه و الأدبیه، لهذا السبب بذلنا أن ندوِّن مختاراتٍ من أنواع النصوص الثقافیه نثراً و نظماً من بِدایه العصر الإسلامی إلی عصرنا المعاصر.
إضافه بما فیها من التدریبات المفیده فی هذا الکتاب لکی نُعرِّفَ الطلاب الجامعیه بالمضامین المتنوعه و الأسالیب الأدبیه فی العصور المختلفه.
فقط 2 عدد در انبار موجود است
مختارات من النصوص
نویسنده |
دکتر بهرام امانی چاکلی، دکتر سید اسماعیل حسینی
|
مترجم |
———-
|
نوبت چاپ | 3 |
تعداد صفحات | 176 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | ———— |
موضوع |
تاریخ و تمدن اسلامی
|
نوع کاغذ | ————— |
وزن | 255 گرم |
شابک |
9789645309228
|
وزن | 0.225 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
بیا با جغدها دربارهی دیابت تحقیق کنیم
فرهنگنامه تاريخي مفاهيم فلسفه
دستگاه گوارش
معرفی کتاب دستگاه گوارش
کتاب دستگاه گوارش رمانی کوتاه به قلم آیین نوروزی است که ماجرای عجیب سفر پدر و پسری به آلمان را بازگو میکند. آنها به قصد جراحی پیوند عضو پدر به این سفر رفتهاند.درباره کتاب دستگاه گوارش:
پسری به همراه پدرش مشغول رانندگی در اتوبان است که پیش چشمانشان تصادفی بسیار هولناک و بزرگ اتفاق میافتد. این اتفاق به شدت بر روحیه آنها تاثیر میگذارد، آن هم درست هنگامی که قرار است پدر را برای یک عمل پیوند خاص بر روی بخشی از لوله گوارشش به آلمان ببرند. آیین نوروزی که پیشتر به خاطر انتشار مجموعهای از داستانهای کوتاهش توانسته بود جوایز معتبری را کسب کند، این بار در کتاب دستگاه گوارش دست به انتخاب موضوعی بدیع برای رمان کوتاهش زده است. عملی به نام پیوند مدفوع که قرار است بر روی رودهی کوچک در کشور آلمان انجام شود و پسری که پس از تجربه یک تصادف وحشتناک قرار است پدرش را برای این عمل به آلمان ببرد؛ اما به شدت تحت تاثیر فضای تصادف است و دچار سردرگمی میشود و دید تازهای نسبت به جهان پیرامونش پیدا میکند. نویسنده این کتاب با بیانی روان و آمیخته با طنز پیچیدگیهای روان آدمی را توصیف میکند و به نوعی تنهایی را ستایش میکند، او در نهایت انسانها را به ماندن در جهانی که تحت سلطه ذهنشان است تشویق میکند.کتاب دستگاه گوارش مناسب چه کسانی است؟
مطالعه این کتاب به کسانی که به رمانهای کوتاه ایرانی با درونمایههای اجتماعی و طنز علاقه دارند، پیشنهاد میشود.با آیین نوروزی بیشتر آشنا شویم:
او در سال 1369 متولد شد. آیین نوروزی در رشتهی زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شده است و در حال حاضر دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد پژوهش هنر در دانشگاه هنر است. نوروزی در نوجوانی به نویسندگی علاقمند شد و در همان دوران چند ماهی در کلاسهای نویسندگی شرکت کرد. همچنین دورهای شش ماهه را در کارگاه داستاننویسی آقای کوروش اسدی سپری کرد. او در حوزه داستان کوتاه جوایز معتبری را در سالهای اخیر کسب کرده است.در بخشی از کتاب دستگاه گوارش میخوانیم:
من در همهچیز به نظام سلسلهمراتبی معتقدم، البته نه مدلِ هندیها که میگویند اگر با یکی از طبقهای دیگر بریزی روی هم باید کشته بشوی و از این چیزها. بهنظر من جایگاهِ نود درصد آدمها در تمام عمر ثابت میماند و آنهایی هم که پیشرفت میکنند، آنقدرها از این قضیه خیر نمیبرند. یکبار نشسته بودم توی پارک و به رفتار زن و مردی که روی نیمکت روبهرو بودند، نگاه میکردم. مرد حدوداً سیساله بود و صورت آفتابسوختهای داشت و وسط سرش کچل شده بود. یک تیشرت آدیداس مشکی پوشیده بود که از شدت قلابی بودن، آدم را غمگین میکرد و یک شلوار کتان سفید. تقریباً مطمئنم از بین تمام آدمهای توی پارک، هیچکس حاضر نبود نگاهش را بیشتر از دو ثانیه روی این آدم نگه دارد. مسئله اصلاً منحصر به بدسلیقگی یا کچلی نبود. اگر لباسهای دیوید بکام و آن یارو را هم باهم عوض میکردند، باز بکام بود که آدمحسابی بهنظر میرسید و این یکی، فقط اُمل تازهبهدورانرسیدهای بود که دست روزگار چندتا لباس خوب نصیبش کرده بود. بدبختی و میانمایگی آنقدر به خورد قیافهی بعضیها میرود که با هزار جور گریم هم از دور قابلتشخیص است.گود
در بخشی از کتاب گود میخوانیم
خلیل هر روز هفت صبح دوتا جعبه انار میذاشت دم خونهی سوریخانم و فخری کارش رو شروع میکرد. وقتهایی که انار میرسید، شیش و نیم صبح اونجا بود. تابستون و بهار که انار نبود دیرتر میاومد. جعبهها رو باید خودش تا طبقهی سوم و اتاق بغل خرپشته میکشید روی پاش و بالا میبرد. اون هم طوری که نه دخترها بیدار بشن و نه سوری داد بزنه «فخری نزنی به درودیوار.» جعبه رو مینداخت روی زانوی پای راستش و پلهپله تا بالا میرفت. دور آخر پلهها که میرسید هنهنکنان چهارتا لیچار بار همایون شوهرش میکرد. خلیل یهبار میخواست کمک کنه جعبهها رو تا اتاق فخری ببره، اما سوری که خلیل رو توی حیاط خونهش دید، چنان قشقرقی به پا کرد که صداش تا خود بازارچه رفت و همه توی بازار به خلیل طعنه میزدن که رفته بودی «خونهی سوریخانم». تا یکی دو هفته حالش خراب بود اما قول داده و طی کرده بود صبحبهصبح دوتا جعبه انار ببره دم اون خونه، و میبرد. فخری وقتهایی که خیلی خسته میشد، دهنش رو فرمی شبیه خندیدن بازوبسته میکرد و آب دهنش ولو میشد روی لباسش که با پشت آستین پیرهنِ همیشهسُرمهایش پاک میکرد. «باس قرص کمر بندازم، دیگه جون واستادن ندارم. کی دست داره اون رو تو هاون بکوبه؟» کار صبحش توی پاییز و زمستون تکهتکه کردن انارها بود. اوایل سوری گیر داده بود که «باس انارا رو دون کنی.» فخری که هیچوقت نفهمید کار سوری با انارها چیه. گفت «اینا رو تیکهتیکه کنم بعد له کنم، همون نمیشه؟» «آره. اما باس صاف بشه.»چگونه با پدرت آشنا شدم؟
معرفی کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم؟
درباره کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم
داستانهای کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم ابتدا بهصورت ستون هفتگی طنز در روزنامهٔ شهروند منتشر میشد که توانسته بود مخاطبان زیادی را با خود همراه کند. مونا زارع این داستانها را بازنویسی کرد و با یک پایانبندی متفاوت، کتاب را به اثری مستقل تبدیل کرده است که بازخوانی آن برای خوانندگان پیشین نیز همچنان جذاب خواهد بود. این اثر از آن دسته کتابهایی است که میشود با آن بلندبلند خندید. روایت یک دنیای زنانه برای پیداکردن شوهر که پر است از توصیفهای شیطنتآمیز و فانتزیهای بامزه: «ساعت ۷ صبح جمعه بود که تصمیم گرفتم شوهر داشته باشم. چشمهایم کاملاً باز نشده بود و قیِ بستهشده روی مژهها پلکهایم را سنگین کرده بود. سرم را توی بالش فرو بردم و روی شکمم خوابیدم و تا بیست شمردم. چشمهایم را باز کردم و تکهای از موهایم را دور بینیام چرخاندم و دوباره تمرکز کردم. فایدهای نداشت. هیچچیز دیگر نبود جز شوهر. دلم میخواست همان موقع، همان لحظه، یک نفر روی کرهٔ خاکی وجود میداشت که شوهر من میبود. از خواب که بیدار شدم، دیدم جایش خالی است. پدرت را میگویم. اولش مردد بودم نکند گیج خوابم و جای یک چیز دیگر خالی شده و من آن را با شوهرم اشتباه گرفتهام؟ خودم را از رختخواب بیرون کشیدم و روبهروی آینه ایستادم. موهایم از عروسی دیشب پف کرده بود و ریملِ دور چشمهایم قیافهام را شبیه پاندا کرده بود. زبانم را بیرون آوردم و ته حلقم را نگاه کردم. امکان نداشت، اما مشکلم واقعاً شوهر بود.»باستان شناسی و هنر اشکانی
فهرست:
مقدمه فصل اول: کلیات تاریخی و جغرافیایی فصل دوم: دین و تدفین فصل سوم: خط و زبان فصل چهارم: محوطهها، بناها و شهرها فصل پنجم: هنرها فصل ششم: سفال اشکانی تصاویر رنگی منابعمحصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتاب
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.