



مدلیابی معادلات ساختاری با کاربرد نرم افزار لیزرل
8,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته روانشناسی در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری به عنوان منبع اصلی درس «روش تحقیق در روانشناسی» به ارزش 3 واحد تدوین شده است.
فهرست:
پیشگفتار
فصل یکم: مدلیابی معادلات ساختاری
فصل دوم: تدوین، آزمون و ارزشیابی مدلساختاری
فصل سوم: تحلیل مسیر
فصل چهارم: کاربرد مدلهای کامل ساختاری در پژوهش
فصل پنجم: زمینه تاریخی مدل LISREL
فصل ششم: مدل کامل و عمومی LISREL
فصل هفتم: راهنمای کاربرد LISREL8 و PRELIS2
فصل هشتم: مدیریت دادهها در LISREL
فصل نهم: اجرای دستورهای عملیاتی LISREL ، PRELIS و SIMPLIS
فصل دهم: مشخصههای آماری PRELIS
فصل یازدهم: ترسیم نمودارها در LISREL
فصل دوازدهم: اندازههای برازندگی در LISREL
فصل سیزدهم: تحلیل عاملی اکتشافی در LISREL
فصل چهاردهم: تحلیل عاملی تأییدی در LISREL
کتابنامه
واژهنامه
در انبار موجود نمی باشد
مدلیابی معادلات ساختاری با کاربرد نرم افزار لیزرل
نویسنده |
دکتر حیدرعلی هومن
|
مترجم |
——-
|
نوبت چاپ | 8 |
تعداد صفحات | 352 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1397 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
علوم رفتاری
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 482 گرم |
شابک |
9789644599620
|
وزن | 0.482 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
جنگولکبازیهای جناب تام 5/ جناب تام دوست پیدا میکند
برشی از متن کتاب
جناب تام ترجیح میداد بعد از ظهرها توی تختش دراز بکشد... تا یک نفر، که او را خیلی دوست داشت، برایش شام درست کند. می دانست اگر بعضی وقت ها بی ادبی کند، هیچ کس تنبیهش نمی کند و این را هم می دانست که همیشه یک نفر هست که بریز و بپاش هایش را جمع کند. آنجلا ثراگمودتون دوست داشت خانه اش تمیز و مرتب باشد. به همین خاطر وقتی به اتاق جناب تام می رفت، معمولاً از چیزی که می دید... وحشت زده میشد! اگر یک نفر کمی در کارهای خانه به آنجلا کمک میکرد، زندگی برای او آسان تر می شد. ولی بیشتر وقت ها موقع کمک کردن که می شد، دستیار کوچولوی آنجلا غیبش می زد. البته آنجلا دیگر به این چیزها عادت کرده بود. میدانست وقتی کارها تقریبا تمام شود، سر و کله جناب تام دوباره پیدا می شود... آن هم جایی که اصلاً فکرش را نمی کند. آنجلا سعی کرده بود در تربیت جناب تام سختگیر باشد، ولی خیلی زود فهمیده بود اصلا دلش نمی آید به جناب تام سخت بگیرد. خیلی وقت پیش، جناب تام نه اسمی داشت و نه خانه ای و نه تخت خواب گرم و نرمی که شب های سرد زمستان در آن بخوابد. تابستان از گرما می پخت و زمستان از سرما می لرزید پاییز نفس تنگی می گرفت و بهار عطسه و خس خس می کرد. جناب تام هیچ کس را نداشت که مراقبش باشد. از دراز کشیدن های قبل از شام خبری نبود، اصلا بیشتر وقت ها از شام هم خبری نبود! شاید بعضی وقت ها یک لقمه غذا پیدا میشد، ولی هیچ وقت سیرش نمیکرد. چیزی که جناب تام خیلی دلش می خواست یک آغوش گرم و مهربان بود. تام همهی تلاشش را می کرد تا خودش را خوشحال نشان دهد، اما انگار فایدهای نداشت...جادوهای آرژانتینی 2/ داستانهای دروغگو
سفال دوره نوسنگی در فلات مرکزی ایران
بئاتریس و ویرژیل
معرفی کتاب بئاتریس و ویرژیل اثر یان مارتل
تاریخ زبان شناسی
مرگ ايوان ايليچ
در بخشی از کتاب مرگ ایوان ایلیچ میخوانیم
زندگى را در خانهى جدید شروع کردند و وقتى خوب مستقر شدند و به جاى جدید خو گرفتند، چنانکه معمولاً چنین است، دیدند که فقط یک اتاق کم دارند و نیز درآمدشان، گرچه فوقالعاده زیاد شده بود، اگر اندکى فقط پانصد روبل بیشتر مىبود دیگر نقصى در زندگىشان نمىماند. در آغاز کار که هنوز خوب مستقر نشده بودند و چیزهایى مانده بود که بخرند یا سفارش دهند، و این یا آن مبل را جابهجا، یا فلان و بهمان را باهم جور کنند، احساس بسیار خوشایندى داشتند. گرچه اختلافنظرهایى میان زن و شوهر باقى بود ولى هر دو به قدرى خشنود بودند و کارهاى کردنى به قدرى زیاد بود که بىجدال زیاد باهم کنار مىآمدند. وقتى دیگر کارى باقى نماند که کرده شود زندگى اندکى رنگ ملال گرفت و احساس کمبود آشکار شد. اما رفتهرفته آشنایىهایى پیدا مىشد و عادتهایى پدید مىآمد و زندگىشان هر طور بود پر مىشد. ایوان ایلیچ صبح را در دادگاه مىگذرانید و براى ناهار به خانه مىآمد و ابتدا از این روال رضایت داشت و شادکام بود، هر چند که زندگى از اندکى دلآزارى خالى نبود، که تازه آن هم سرچشمهاش همین خانه بود. (کوچکترین لکه روى سفره یا پارچهى دیوارپوش، یا بریدن ریسمان پرده و از این نوع سخت به خشمش مىآورد. به قدرى براى آراستن خانه رنج برده بود که اندکى ضایع شدن صورت ظاهر آن برایش سخت دردناک بود.) اما بهطور کلى زندگىاش طورى مىگذشت که به عقیدهى او بایسته بود، یعنى باآسودگى و لذت و باآبرومندى. ساعت نه از خواب برمىخاست، قهوهاش را مىنوشید و روزنامهاش را مىخواند، بعد اونیفورم قضاوت به تن مىکرد و به دادگاه مىرفت و آنجا طوق اسب عصارى آماده بود و فورا بر گردنش مىافتاد.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-دوستی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمانوئل کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.