



مدیریت بحران و رسانه ها
1,850 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته مدیریت دولتی در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی دروس «ارتباطات اغنایی» و «مدیریت بحران» و «ارتباطات و افکار عمومی» هر کدام به ارزش 3 واحد تدوین شده است.
فهرست
پیشگفتار
مقدمه
فصل اول: رفتار و روندهای ارتباطی آن
فصل دوم: هستیشناسی و معرفتشناسی بحران
فصل سوم: مدیریت بحران
فصل چهارم: مدیریت ارتباطات بحران
فصل پنجم: رسانه و بحران
در انبار موجود نمی باشد
مدیریت بحران و رسانه ها
نویسنده |
دکترفریدون وردی نژاد، دکتر شهلا بهرامی رشتیانی
|
مترجم |
—–
|
نوبت چاپ | 5 |
تعداد صفحات | 176 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1396 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
مدیریت و حسابداری
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 241 گرم |
شابک |
9789645303943
|
وزن | 0.241 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
پرسه در حوالی زندگی
سینمای آزار (ویراست دوم)
معرفی کتاب سینمای آزار اثر سعید عقیقی
درختستان توس
معرفی کتاب درختستان توس
کتاب درختستان توس، زندگی دو برادر و شیوهی مواجههی آنها با مرگ و زندگی را روایت میکند. یاروسواف ایواشکیه ویچ سعی دارد با استفاده از نثری فصیح و گیرا، جدال و همدلی دو برادر داستان را در جایی که زیبایی و عریانی طبیعت با احساسات انسانی درهم آمیخته است، نشان دهد. این اثر ذیل مجموعهی «برج بابل» به انتشار رسیده است.دربارهی کتاب درختستان توس
کتاب درختستان توس (The Birch Grove)، نوشتهی یاروسواف ایواشکیهویچ (Jarosław Iwaszkiewicz)، از آنجایی شروع میشود که بولِسواف، برادر بزرگتر استانیسواف که به دلیل مرگ همسرش، دچار ناراحتی و افسردگی شده، خود را در خانهای جنگلی زندانی کرده و میخواهد در تنهایی بمیرد. اما بهصورت کاملاً اتفاقی با برادر کوچکترش، ملاقات میکند. استانیسواف اگرچه سرزنده و پر از شور زندگی به نظر میرسد، اما دچار بیماری شده و به خانه پدری بازگشته تا بتواند در آنجا بمیرد. این کتاب در پی آن است که احساسات و دیدگاههای بولسواف و استانیسواف، دو برادری که در شرایط روحی و جسمی متفاوت هستند را با مسئله مرگ و زندگی نشان دهد؛ یکی میتواند زنده بماند و به زندگی ادامه دهد اما در آرزوی مرگ است و دیگری خواهان زندگی است، اما باید بمیرد. محور اصلی کتاب درختستان توس، تقابل یا همراهی انسانها در برابر موضوعاتی مانند طبیعت، احساسات انسانی، مرگ، زندگی و... است. یاروسواف ایواشکیهویچ، توانایی زیادی در برانگیختن احساسات و همذاتپنداری خواننده با داستان را دارد. او از طریق نثر شیوا و غنی خود، مضامین عشق، گذر زمان، از دست دادن و... را بررسی کرده و داستانی عمیق و دروننگری را روایت میکند که شخصیتها اگرچه در برخی از موضوعات با یکدیگر اختلاف نظر دارند، اما در مسائل دیگر، میتوانند همدل باشند؛ بنابراین شاید بتوان گفت انتخاب طبیعت وحشی و درختان توس توسط نویسنده، به عواطف و احساسات دوپهلو و مبهم شخصیتهای داستان افزوده است؛ درخت توس، نمادی از مرگ و زندگی است، چراکه به دلیل سفیدپوش بودنشان، امید و سرزندگی را تداعی میکنند، اما ظرافت و شکنندگی آنها، مرگ و نابودی را میرساند.تاول
معرفی کتاب تاول
کتاب تاول اولین اثر مهدی افروزمنش که با بیانی ساده و داستانی قوی، جایزهی رمان اول هفت اقلیم را از آن خود کرده، روایتی از محلهای نزدیک میدان راه آهن به نام «فلاح» در دههی 70 است که در آن روز شب نمیشود مگر اینکه دعوا و درگیری اتفاق بیفتد. این رمان داستان یکی از بچههای همین محل به نام «جعفر» است که روزی قهرمان کشتی و مورد احترام ساکنین محل بوده، تا هنگامی که تعادل روانیاش را از دست میدهد و معتاد و لات میشود و سرانجام در گیر و دار یک خصومت، سرهنگ سرشناسی را به قتل میرساند. افروزمنش در کنار داستان جعفر، قصهی آدمهای دیگری را هم روایت میکند؛ خانم ژاپنی که زن برادر جعفر است، اشرف شلغم، سرهنگ آرنولد، مجید سریش، یوسف آتاری، قاسم سلمونی، حسن جگرکی و خود راوی. در حقیقت، تاول داستان محلهی فلاح را روایت میکند. آدمهای داستان یک ویژگی مشترک دارند و آن فقر و سرنوشت نه چندان درخشان است. گویی آنها شخصیتی مستقل ندارند و تنها در محلهشان معنا مییابند. آنها در ایستادن در برابر نظم و قانون متفاهم و سرسخت هستند و دنیایی جدا از تمامیت شهر را شکل میدهند. راوی داستان نوجوانی است که با هیجان و کنجکاوی خاصی ماجراها را تعریف میکند و هر از گاهی که از چیزی باخبر نیست، به نقل قول از زبان زنان همسایه و خاله زنکهای قدیمی محل متوسل میگردد. تاول روایت آدمهایی است که هر روز در اطراف خود میبینید؛ همان قدر لمس کردنی و باور کردنی. روایتی واقعگرایانه که افروزمنش میکوشد وقایع را همان گونه که هست، بازسازی کند. او در این اثر از اجتماعی آشنا حرف زده و کوشیده است بخشی از ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعهی شهری را نشان دهد، با شخصیتهایی ملموس که شما را درگیر خود میکنند و به فضای داستان میبرند. انگار در آن محله سالها با جعفر، قاسم سلمونی، اشرف شلغم و بقیهی آدمهای آن زندگی کردهاید و هر روز شاهد ماجراهای محله بودهاید. از مهمترین نقاط ضعف این رمان میتوان به عدم تسلط نویسنده به راوی و هرج و مرجی اشاره کرد که به دلیل همین عدم شناخت بر قصه غالب شده است. در نیمهی اول داستان، شما با یک راوی خردسال و نونهال روبرو میشوید که لابلای آدمها میچرخد و روایت میکند اما در نیمهی دوم آن، بدون هیچ رویداد و پرش زمانی خاصی، راوی کودک به یک جوان تبدیل میگردد و در بعضی جاها هم حضورش فعل میشود! این نابسامانی روایت تا پایان داستان ادامه مییابد. در بخشی از کتاب تاول میخوانیم: جعفر هر جا مینشست دم از انتقام میزد. شب که شد، پنجشنبه، همه توی فوتبال دستی میدانستند جعفر آزاد شده و میخواهد انتقام بگیرد، اما کسی باور نکرده بود. تا قبل از اینکه آقاحیدر بیاید داخل و بعدش خود جعفر، تعریف میکردند جعفر چی گفته و میخندیدند. یکی گفت جعفر گفته «به روح ننهم دهنش رو صاف میکنم.» بعدش هم اضافه کرد «زرشک.» آن یکی تعریف کرد جعفر در حالی که با تیزی دسته چوبیاش به نیمکت توی دخمه میزده، گفته «کاری میکنم بدونه جعفر کیه.» نادر بود که از آنطرف شیشکی کشید تا همه بترکند از خنده. عباس دختر هم خلاص شده بود. خندید که به من گفته «کاری میکنم تا قیوم قیومت اسم جعفر از این محله پاک نشه. فکر نکنی چون سرهنگه بیخیالش میشم! زده باید تاوون بده.» بعد هم صداش را جور خاصی کلفت کرد، گفت «من که گرخیدم، وای به حال سرهنگ.» همه خندیدند. گفتم، پنجشنبه بود و یک کلاغ چهل کلاغهای کار جعفر هنوز توی محل جمع نشده بود که خودش آفتابی شد. موضوع انتقام را هم از صبح به کس و ناکس گفته بود. سرهنگ، همانطور که توی فوتبال دستی به آق حیدر قول داده بود، جعفر را به دادسرا نفرستاده بود و با استفاده ا اختیاراتش او را آزاد کرده بود. این طور میگفتند. نمیدانستیم دقیقاً کی آزاد شده و اصلاً آیا این دو روز توی کلانتری بوده یا سرهنگ همان دیشب آزادش کرده بود. اولین ساعتی که یکی گفته بود او را دیده نزدیکهای ظهر بودهستارهی شرق
معرفی کتاب ستارهی شرق: زندگی و زمانهی ام کلثوم، حنجرهی عشق و انقلاب
در کتاب ستارهی شرق اثر محسن بوالحسنی روایتی جذاب و پرجزئیات از زندگی خوانندهی مشهور مصر، ام کلثوم خواهیم خواند. ام کلثوم که به ستارهی شرق شهرت دارد، از سرشناسترین خوانندگان مشرقزمین به شمار میرود. او با فعالیتهای هنری خویش تأثیر گستردهای بر نسلهای جوان خوانندگان مصری گذاشت.دربارهی کتاب ستارهی شرق
کتاب ستارهی شرق نوشتهی محسن بوالحسنی، زندگینامهی بانوی خوانندهی مشهور مصری، فاطمه البلتاجی یا همان ام کلثوم (Umm Kulthum) است. فاطمه البلتاجی با نام هنری ام کلثوم، دختری روستایی و مصری بود که در طی سالهای پرشکوه فعالیتش به نمادی در تلویزیون مصر بدل شد. «بانوی آواز عرب»، «ستارهی شرق» و «هرم چهارم مصر» از القاب این بانوی هنرمند هستند. ام کلثوم در در حدود سال 1898 در شهر سنبلاوین مصر و در نزدیکی دلتای نیل متولد شد. خانوادهاش مذهبی بودند و پدرش شیخ مسجد روستا بود. او زمانی با آواز آشنا شد و آن را فرا گرفت که پدرش به برادرش درس آوازهخوانی میداد. پدر نمیدانست دختری که تنها از دور به درس آواز او گوش میدهد و خود حق آواز خواندن ندارد، استعداد بینظیری در این کار دارد. زمانی که توانایی بالای دختر در آواز خواندن برای پدر نمایان شد، تصمیم گرفت تا به او اجازهی خواندن بدهد؛ ولی به شرطی که مانند پسرها لباس بپوشد تا کسی متوجه نشود این صدای جادویی متعلق به یک دختر است. ام کلثوم آواز میخواند و در تأمین معاش به خانواده کمک میکرد. این دختر سادهی روستایی در ۱۶ سالگی مورد توجه ابوالعلا محمد قرار گرفت که از مشهورترین خوانندگان آن زمان بود. ابوالعلا محمد به ام کلثوم رپرتوارهای عربی کلاسیک را یاد داد. ام کلثوم سپس توسط زکریا احمد عودنواز مشهور، به قاهره دعوت شد.منشور شعر حکمت
در بخشی از کتاب منشور شعر حکمت میخوانیم
شعر حکمت یک پروسه است، غیرممکن است شاعری پیش از رسیدن به درک رَمزیتِ درونی این راز، به شعر حکمت برسد. شعر حکمت ارمغانی عظیم برای همه است، درحالیکه خود مولودِ توافق با تنهایی است. رسیدن به این عطیهی ابدی... چه میخواهد؟! هیچ! تنها مراقبت از ارتباطِ عمیقِ خویش با روحِ هستی، وگرنه ضمیر ناخودآگاه تو را از دعوت به شهود شعلهور محروم میکند، و بسا همهی عمر! تنها تمرکز بر لذتِ کشف... موجب یکی شدن و یگانه شدنِ آن تثلیت عهدشده شود، یعنی شعر بهعلاوهی شاعر، بهعلاوهی مخاطب. مزمورِ موحد و وحدتِ حضور همین است. شعر پارسی سرشار از پیشنهادات خارقالعاده است. «کاشفانِ فروتنِ شوکران» باید بیایند و خبر باران بیاورند. جامعه و ملتی که کاشفانِ خود را دیر کشف کند، محکوم است به حداقلها قناعت کند. خامزاییهای سردستی و شِبهفلسفی که خود سرریزِ خودشیفتگی عوامانه است، عنصر و اتفاقِ فریبکار و کاهل و خوشظاهری است (در وهلهی نخست دیدن و شنیدن) اما با مرور چندبارهی آن متوجه میشویم هیچ ربطی به «شعر حکمت» نداشته است. مراقب این معناهای موذی باشید، خلطِ مبحث نشود. مواجههی عوامانه با شعر حکمت، عین انحراف است. فلسفه ایجاد سؤال میکند، اما حکمت همان ظرفیتِ پاسخ است. کار فلسفه نشان دادنِ ظرفیتهای موجود است، اما دستاورد حکمت ظرفیتسازی است.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هنر مفهومی و دستساخته
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-دوستی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.