مدیریت دانش

3,750 تومان

 

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

 مدیریت دانش

نویسنده
دکتر بابک سهرابی، هادی دارمی
مترجم
——-
نوبت چاپ 7
تعداد صفحات 300
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1402
سال چاپ اول  —————
موضوع
مدیریت و حسابداری
نوع کاغذ  —————
وزن 420 گرم
شابک
9789645305343
توضیحات تکمیلی
وزن 0.420 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مدیریت دانش”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مومی ترول‌ها 1/ ترول‌های کوچک و سیل بزرگ

17,000 تومان

معرفی کتاب مومی ترول ها 1 اثر تووه یانسون

با مومی ترول ها آشنا شوید! جانورهای افسانه ای گرد و کوچک و بامزه که مثل اسب آبی پوزه های کشیده ای دارند. اما اسب آبی نیستند! مومی ترول ها روزگاران گذشته توی خانه ی آدم ها و کنار پریان خانگی، پشت بخاری زندگی می کردند.
اما الان زندگی شان عوض شده. ماجراهای جالب و هیجان انگیزشان را بخوانید. در این جلد ترولک و مادرش در جستجوی بابا ترول هستند. راهی ترسناک، طولانی و پر از خطر پشت سر می گذارند.
آیا دوباره خانواده ی مومی ترول ها دور هم جمع خواهند شد؟ مومی ترول ها دره ای کوچک و زیبا پیدا می کنند. زیباترین مکانی که هرگز مثل آن را ندیده اند ...
ماجراهای جالب و هیجان‌انگیزشان را بخوانید.
پدر «ترولک» یکدفعه ناپدید شده. ترولک و «ماماترول» می‌روند که پیدایش کنند. پا به راهی ترسناک، طولانی و پُر از خطر می‌گذارند. یعنی باباترول کجا رفته؟ «هاتیواتیها» از او خبری ندارند؟ آیا دوباره خانواده‌ی سه‌نفره‌ی ترولک دورِ هم جمع می‌شوند؟

زمستان بلاتکليف ما

5,500 تومان

«زمستان بلاتکلیف ما» به روایت محمدعلی سپانلو از راه رسید

«زمستان بلا تکلیف ما» عنوان آخرین مجموعه شعر محمدعلی سپانلوست که به تازگی از سوی نشر چشمه منتشر شده است. شاعر در این مجموعه نیز مانند «پاییز در بزرگراه» عنوانی را از لابه‌لای شعرهایش در شعری با عنوان «عبور از زمستان» انتخاب کرده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) محمدعلی سپانلو  پیش از این در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب درباره این اثر توضیح داده بود: «شعرهای این کتاب بازگوکننده حالات شخصی‌ام در زمان بیماری است، اما در عین حال مانند همه شعرهای دیگرم وجوه مشترکی هم برای مخاطبان و دیگران دارد. از سویی هر شعر تمثیلی است که می‌تواند حکایت شخص و انسان نیز باشد.» در شعرهای «زمستان بلا تکلیف ما» معشوق طلایی همان پاییز است و برف گرم و خاکستر بر بستر شاعر می‌ریزد. در واقع سپانلو با مهارتی سنجیده به توصیف روحیاتش در چند سال اخیر پرداخته و به قول خودش در صدد است تا بوسه سرخ را برگرداند. او در شعر «عبور از زمستان» می‌نویسد: «امشب اگر ببارد خاک روی میز و حافظه و قلم و بوسه سرخ را برگرداند از لبی که حضور ندارد دیگر بالکن نیست، و زن گم شده نمی‌دانم آن سوی چند سالی است!» سپانلو شاعری که رنگ‌بازی پاییز را به تصویر می‌کشد در این مجموعه صریح می‌گوید که معشوق طلایی او پاییز است: «گل کرده در اتاق کناری معشوقه طلایی، پاییز» و در بخش دوم همین شعر نیز می‌نویسد: «او عشق می‌دهد به خیال من در رختخواب‌های فرادست بی‌خواب مانده‌اند حریفان تا رمز ارتباط میان دو خوابگاه را بشناسند.» سپانلو پیشترها نیز در شعرهای دیگرش ثابت کرده که شیفته پاییز و رنگ‌هایش است: «پاییز در بزرگراه با رنگ‌های نقره عروسی کرد با پولک طلایی‌شان نارون‌ها داماد فصل می‌سازند از تو بالا بگیر سرت را هم سطح شعله‌ها تا هیچ کس نتواند به گیسوانت چنگ بزند.» و این شعری است که شاعر با شاملو تقدیم کرده است.

سینمای آزار (ویراست دوم)

350,000 تومان

معرفی کتاب سینمای آزار اثر سعید عقیقی

«برایتان شبی آزاردهنده آرزو می‌کنم.» میشاییل هانکه این جمله را پیش از نخستین اکران «پنهان» در جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم لندن خطاب به تماشاگران می‌گوید.
اما «آزاردهنده» بی‌گمان برای بینندگان هر فیلمی از او در سراسر جهان آشناترین کلیدواژه است. آنچه این کارگردان در برابر دوربین به نمایش در می‌آورد، غالبا بسیار ساده، عادی، و به‌دوراز تجمل و خودنمایی است؛ عادی بودنی معقول، اما نامعمول و حتی غیرطبیعی که به‌تدریج سبب آزار تماشاگر و شکل‌گیری احساسات منفی در او می‌شود.
به همین دلیل، او در نظر دوستداران و هنرجویان سینما میان عناوین یکی از «بهترین» و یکی از «تحمل‌ناپذیرترین» فیلم‌سازان معاصر در نوسان است.
استفاده‌ی ویژه و منحصربه‌فرد هانکه از فرم و تکنیک‌های سینمایی برای آزار تماشاگران، فیلم‌های او را تبدیل به آثاری پیچیده، دشوار و چندلایه می‌کند و به همین سبب، برای فهم و درک بهتر سینمای او نیاز است تا به نظر منتقدین و صاحب‌نظران حوزه‌ی فیلم رجوع شود. کتاب «سینمای آزار» به قلم سعید عقیقی، منتقد و فیلمنامه‌نویس ایرانی، دقیقا در همین راستا نوشته شده است.
کتاب حاضر، به بررسی گسترده سینمای هانکه می‌پردازد و توضیح می‌دهد که در مشرب فکری او، به چه شکل نشانه‌هایی از ایدئالیسم آلمانی در فلسفه (فیشته)، اگزیستانسیالیسم سارتری ریشه‌دار در فلسفه و اندیشه‌های ‌هگل، مارکسیسم غیر ارتدوکسی و انتقادی (بنیامین - آدورنو)، شاعران و نویسندگان رمانتیک‌ ادبی (گوته - شیلر)، مکتب رفتارگرایی در روان‌شناسی و عناصر پایه‌ی سینمای مدرن قابل‌تشخیص است و این مباحث، چه تأثیری سینمای او گذاشته‌اند. بر اساس ادعای این اثر، فیلم‌های هانکه در کار طرح و ساخت پرسش‌اند.
زمانی نه‌چندان دور، محتوای بیشترین اعتراض منتقدان به فیلم‌های او در این دو سوال خلاصه می‌شد: «چرا فیلم‌ساز به تمام پرسش‌های مطرح شده در درون اثر پاسخ نمی‌دهد؟» و «چرا فیلم‌ساز از طریق امتناع از پاسخ به این سوال‌ها ما را آزار می‌دهد؟» پاسخ او در اکثر مواقع این جمله است: «وظیفه‌ی هنر پاسخ‌دادن به پرسش‌ها نیست و پرسش‌کردن به معنای پاسخ‌دادن نیست...».
در ویراست تازه‌ی کتاب، علاوه بر بازنگری و افزودن بخش‌هایی تازه به فصل فیلم‌ها، مقاله‌ای درباره‌ی آخرین فیلمش، پایان خوش آمده، فصل مجزایی هم به اقتباس تلویزیونی هانکه از رمان عصیان نوشته‌ی یوزف روت اختصاص‌یافته است.

باران بمبئي

30,000 تومان
باران بمبئی چهارمین اثر داستانی پیام یزدانجو است. یزدانجو که سال‌هاست دغدغه‌های جدی در حوزه‌ی ساختار، روایت و بداعت داستانی دارد از نویسندگان تجربی ادبیاتِ ایران محسوب می‌شود. یزدانجو چندین کتاب نیز در حوزه‌های مختلف نظریه و فکرِ ادبی به فارسی برگردانده که بارها تجدیدچاپ شده‌اند. او برخی از مهم‌ترین آثار ریچارد براتیگان را هم به فارسی برگردانده است. باران بمبئی نُه داستان کوتاه است که حاصلِ درک و کشفِ نویسنده از چند سال زندگی و تحصیل در هند است. داستان‌ها درون‌مایه‌هایی نزدیک دارند و درشان می‌توان انسانی را دید که مدام با وجوهِ مختلفِ آگاهی، رازآلودگی و گم ‌شدن مواجه می‌شود. برای همین داستان‌ها پُر از ترکیب‌های غریب معنایی و تصویری هستند که در داستان‌نویسی ایران تجربه‌ای نو محسوب می‌شود. یزدانجو با احضار خود به متنِ روایت و نظم‌ بخشیدن به اتفاق‌‌های پیرامونی‌اش داستان‌هایی جذاب نوشته که در آن‌ها خواننده با ماجراها و آدم‌هایی بسیار خاص و عجیب روبه‌رو می‌شود. کشفِ هندِ شخصی شاید... پیام یزدانجو مدتی ا‌ست در پاریس زندگی می‌کند و این داستان‌ها حاصل چند سال کار روایی او هستند. باران بمبئی جهانِ نویافته‌ای ا‌ست که قرار است برای مخاطب معناهایی تازه بسازد.  

ماجراهای من و اژدهایم 2/ لباسی برای اژدها

17,000 تومان

لباسی برای اژدها _ ماجراهای من و اژدهایم 2

کتاب لباسی برای اژدها _ ماجراهای من و اژدهایم 2 اثر دیوید بیدزایکی با ترجمه شقایق یوسف‌زاده توسط انتشارات هوپا در 32 صفحه به چاپ رسیده است.

نویسنده و تصویرگر این داستان دیوید بیدزایکی است. او متولد پنسیلونیای آمریکاست. زمانی که چهارساله بود نقاشی را از برادرش یاد گرفت و از آن پس به نقاشی علاقه‌مند شد.

ابتدا کارش را با طراحی و تبلیغات مواد غذایی در مجله، روزنامه و بسته‌بندی محصولات غذایی شروع کرد. بیدزایکی بعد از فارغ‌التحصیل شدنش از دانشگاه به تصویرگری کتاب‌های کودک پرداخت. او تصویرگری سی عنوان کتاب را، با نویسندگی خودش، انجام داده است.

بیدزایکی هر سال به بیش از هفتاد مدرسه در سراسر دنیا می‌رود و تجربه‌های خود را در زمینه تصویرگری و نویسندگی با علاقه‌مندان و هنرآموزان این رشته‌ها به اشتراک می‌گذارد.

اژدهای بیچاره!

برایش گفته‌ام که مومیایی‌ها، زامبی‌ها و گرگ‌نماها واقعی نیستند.

ولی باز هم می‌ترسد.

ولی من یک فکری دارم.

شاید اگر برایش یک لباس هالووینی درست کنم، ترسش از هالووین بریزد.

قسمتی از متن کتاب:

سلیقه‌ی من و اژدهایم شبیه هم‌ است.

جفتمان از جشنِ ‌تولد خوشمان می‌آید.

جفتمان رژه را دوست داریم.

جفتمان از آتش‌بازی لذت می‌بریم.

سلیقه‌ی من و اژدهایم خیلی شبیه است، به‌جز درباره‌ی هالووین.

من عاشق هالووین هستم. ولی اژدها ... نه خیلی زیاد!

اژدهای بیچاره!
برایش گفته‌ام که مومیایی‌ها، زامبی‌ها و گرگ‌نماها واقعی نیستند. ولی باز هم می‌ترسد. ولی من یک فکری دارم. شاید اگر برایش یک لباس هالووینی درست کنم، ترسش از هالووین بریزد.
سفارش:0
باقی مانده:1

تن‌ها

4,000 تومان

صورت فرهاد را وسط جمعیت می بینم اما نمی فهمم دارد می خندد یا محو بازی بی کلام من شده.جاییکه باید مینشینم.

چشم ها را می بندم تا تحمل نگاه ها راحت تر شود.

اگر عمو جواد می رفت بازیگر می شد و زیر نگاه آدم ها راه می رفت و حرف می زد و می خندید و اشک می ریخت برای یک عده تماشاچی شاید هیچ وقت احساس تنهایی نمی کرد. این تنها فکری است که الان آمده توی سرم.

عمو جواد برای فرار از تنهایی هیچ کس را پیدا نکرد و درد کشید و کشت خودش را.توی ذهنم کفنی که پژمان تن من کرده میکنم تن عمو جواد.

پژمان راست میگفت این جا اصلا شبیه قبر نیست.