مراقبه‌

190,000 تومان

مراقبه‌ (meditation) از نوعی‌ که‌ موضوع‌ این‌ کتاب‌ است‌، یعنی‌ دستیابی‌ به‌ آگاهیِ ناب‌ و فارغ‌ از دغدغه‌های‌ فکری‌(بدون‌ فکر کردن‌). پرداختن‌ به‌ مراقبه‌ به‌ سبک‌ شرقی‌ (با ایجاد استراحت‌ جسمی‌ – روحی‌ و آرامش‌ عمیق‌ و به‌ یاری‌ نیروهای‌ طراوت‌ بخشی‌ که‌ از برخی‌ جهات‌ بر خواب‌ برتری‌ دارد) سلامت‌ جسم‌ و ذهن‌ را تأمین‌ می‌کند. در این‌ کتاب‌ فنون‌ ذهنی‌ ساده‌ای‌ تشریح‌ شده‌ است‌ که‌ با پرداختن‌ به‌ آن‌ها می‌توان‌ به‌ اهداف‌ مراقبه‌ دست‌ یافت‌.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

مراقبه‌

نویسنده
جیمز هویت‌
مترجم
منوچهر شادان‌
نوبت چاپ ١١
تعداد صفحات ٢٨٠
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٧٧
موضوع
مدیتیشن
نوع کاغذ بالکی
وزن ٢٥٦ گرم
شابک 9789643111298
توضیحات تکمیلی
وزن 0.256 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مراقبه‌”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

در اسارت جغرافیا

188,500 تومان
کتاب در اسارت جغرافیا ده نقشه که همه آموختنی ها درباره سیاست جهانی بیان می کند نوشته تیم مارشال با ترجمه مرجان رضایی, توسط انتشارات مرکز با موضوع علوم سیاسی، سیاست، ژئوپلیتیک به چاپ رسیده است. همه‌ی رهبران در حصار جغرافیا اسیرند. کوه‌ها، رودخانه‌ها، دریاها و شن و ماسه انتخاب‌هایشان را محدود می‌کند. بله، برای آن‌ که بتوانید رویدادهای جهانی را پیگیری کنید باید مردم، اندیشه‌ها، و حرکات را درک کنید. اما اگر با جغرافیا آشنا نباشید، هرگز تصویر کاملی نخواهید داشت. اگر با خود فکر کرده‌اید که چرا ذهن پوتین این‌قدر مشغول کریمه است، چرا تقدیر آن بود که ایالات متحده‌ی آمریکا یک ابرقدرت جهانی شود، یا چرا پایگاه‌های قدرت چین در حال گسترش است، پاسخ پرسش‌هایتان این‌جاست. در اسارت جغرافیا به گذشته، حال و آینده می‌نگرد تا تصویری روشن از یکی از عوامل تعیین‌کننده‌ی تاریخ ارائه دهد. معرفی مباحث کتاب در اسارت جغرافیا روسیه چین ایالات متحده ی آمریکا اروپای غربی آفریقا خاورمیانه هند و پاکستان کره و ژاپن آمریکای لاتین شمالگان

کتاب ستارخان (پناهی ماکویی)

35,000 تومان
معرفی کتاب ستارخان (پناهی ماکویی) رمان ستّارخان یکی از بزرگ ترین آثار هنری عباس پناهی ماکوئی است که درباره انقلاب مشروطیت ایران آگاهی های بس گرانبهایی را به دست می دهد. درباره رهبری توانای این جنبش، درباره سازمان رزمی و سرانجام درباره ستّارخان و همرزمان اش راستی هایی را بازگو می کند. پناهی در این رمان از جنبش های آزادیبخش ملّی، زندگی قشرها و طبقه های گوناگون ایرانیان، به ویژه آذربایجان و تبریزیان، و تاریخچه پیکارهای سیاسی و نظامی مردم سخن به میان می آورد و چهره های وابسته به ملیّت های گوناگون ایران (فارس و آذربایجانی و کرد و ارمنی) و نقش آن ها در روند جنبش مردمی مشروطه و نیز فعالیّت های نمایندگان دولت های امپریالیستی مقیم ایران را در آن زمان به خوبی نشان می دهد. در این رمان از ناجور بودن محیط اجتماعی ایران ضمن اوج گیری پیکارهای انقلابی به ویژه در زمان قیام تبریز زیر رهبری ستّارخان در بلوای تبریز، صحنه های به یادماندنی و حکایات شیرین و در عین حال دلگزایی به تصویر کشیده شده است.

موهبت روان درمانگری

160,000 تومان
این کار محصول کار یکی از متفکران بزرگ در زمینه روان درمانی است. مولف با سابقه ٤٥ سال کار روان درمانگری به عنوان روانپزشک و نویسنده به جوایزی در هر دو حوزه دست یافته است. "موهبت روان درمانگری" راهنمایی بی نظیر برای درمان موفقیت آمیز به شمار می رود. این کتاب در عین حال که برای بیماران و درمانگران مفید است برای همه آن های که در جستجوی بهبود روابط خود با دیگران و درک بهتر خود هستند نیز قابل استفاده است.

کتاب زن سی ساله

155,000 تومان
معرفی کتاب زن سی ساله اونوره دو بالزاک نویسنده کتاب زن سی ساله ، که به همراه فلوبر ، عموما به عنوان بنیانگذار رئالیسم در داستان های اروپایی قلمداد می شود. اثربزرگ او به نام کمدی انسانی شامل 95 اثر (داستان ، رمان و مقاله) و 48 اثر ناتمام است.صبح یکشنبه آوریل 1813 بود ، صبحگاهی که نوید یکی از آن روزهای روشن را داد که پاریسی ها ، برای اولین بار در سال ، سنگ فرش های خشک در زیر و یک آسمان بی ابر را می بینند. هنوز ظهر نگذشته بود که یک کابریولت لوکس ، کشیده شده توسط دو اسب ظاهر شد و در پشت یک ردیف از واگنهای ایستاده در مقابل سد تازه باز شده در نیمه راه ایستاد.دختری که موهای نازکش اکنون خاکستری شده بود ، چهره ای از سن زودرس به او می بخشد. بانوی کوچک ، که روی واگن ایستاده بود .هیچ عاشقی نمی توانست اینقدر مراقب باشد. این غریبه تنها می تواند پدر دختر جوان باشد که بدون کلمه تشکر ، بازوی او را به طور آشنا در دست گرفت.

کتاب پوست

125,000 تومان
معرفی کتاب پوست کتاب پوست، رمانی نوشته ی کورتزیو مالاپارته است که اولین بار در سال 1949 انتشار یافت. سروان کورتزیو مالاپارته، راوی داستان، افسری ایتالیایی است که در ناپل خدمت می کند. سرهنگ جک همیلتون، مردی آمریکایی و عضو ارتش ایالات متحده است و بسیار مورد احترام مالاپارته است. جیمی رن، سروانی دیگر در ارتش است و شخصیتی گرم و صمیمی دارد. این سه مرد، روزهای خود را در ایتالیای اشغال شده در کنار هم می گذرانند. آن ها یک روز کوچه ای را پیدا می کنند که با محیط دلگیر و بی روح پیرامون، متفاوت است. در این کوچه، شیرینی های تازه و داغ سرو می شود و یکی از زنانی که آنجا زندگی می کند، ترانه می خواند. مالاپارته همچنین از بازماندگانی سخن می گوید که مجبور به انجام کارهایی می شوند که هیچ وقت تصور نمی کردند برای افزایش احتمال زنده ماندن خود، مرتکب شوند.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت