مردي به نام اوه
320,000 تومان
قسمتی از متن کتاب مردی به نام اوه
اوه چند ساعت همان جا نشست و دست زنش را توی دستش نگه داشت تا اینکه کارمند بیمارستان آمد و با لحنی آرام و حرکاتی محتاط بهش فهماند که باید جسد سونیا را ببرند
اُوه بلند شد، با سر حرف پرستار را تأیید کرد و به دفتر خاکسپاری رفت تا کارهای مربوطه را انجام دهد. مراسم خاکسپاری روز یکشنبه بود.
اوه روز دوشنبه سرکار رفت؛ ولی اگر کسی ازش میپرسید زندگی اش چگونه است، پاسخ می داد تا قبل از اینکه زنش پا به زندگی اش بگذارد، اصلاً زندگی نمی کرده و از وقتی تنهایش گذاشت هم دیگر زندگی نمیکند.
اوه تمام چیزهایی را درک میکرد که بتواند ببیند و توی دست بگیرد.
چیزهایی مانند بتون و سیمان، شیشه و استیل، ابزار کار، چیزهایی که آدم میتواند با آن حساب و کتاب کند، زاویه نود درجه و دستورالعملهای واضح را میفهمید، نقشه و طرح خانه را، چیزهایی را که آدم بتواند روی کاغذ پیاده کند. او یک مرد سیاه و سفید بود و همه چیز را از نزدیک باید لمس میکرد.
درست بعد از پایان مراسم خاکسپاری پدر اوه کشیش می خواست دربارهی کمکهای یتیم خانه با اوه صحبت کند، ولی اوه جوری رفتار کرد که کشیش بلافاصله فهمید آن پسر صدقه قبول نمیکند.
همان موقع، اوه به کشیش گفت دیگر از این به بعد برایش جای خالی در کلیسا نگه ندارد. به کشیش توضیح داد درست است که به خدا اعتقاد دارد ولی به این نتیجه رسیده که خدا به او نظر لطفی ندارد!
موجود در انبار
مردي به نام اوه
نویسنده |
فردریک بکمن
|
مترجم |
حسین تهرانی
|
نوبت چاپ | 50 |
تعداد صفحات | 354 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786002296979
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
چهار چهارشنبه و یک کلاهگیس
معرفی کتاب چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس
مجموعهای از 11 داستان کوتاه به قلم بهاره رهنما، بازیگر سینما و تلویزیون! داستانهای کتاب چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس عمدتاً فضایی زنانه دارند و بین سالهای دههی هفتاد و هشتاد شمسی تألیف شدهاند و در این مجموعه گرد آمدهاند.دربارهی کتاب چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس:
زنی که فال میگیرد در موقعیت هولناکی قرار دارد، دختری از مادرش میگوید و از خانوادهای که اخلاقی خاص دارند، پسری از احساساتش نسبت به پدر و مادرش پرده برمیدارد، پیشخدمت رستورانی از دختری میگوید که هر روز به رستورانش میرود، و اینها و بیشتر از اینها داستانهای کتاب چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس را تشکیل میدهند. بهاره رهنما در 11 داستان این مجموعه که عموماً حالوهوایی زنانه دارند و راوی آنها اولشخص است، از انسانهایی میگوید که هر کدام در جهان کوچک خود دغدغهای دارند و درگیر دلمشغولیهای بیپایان خود هستند. داستانهای کوتاه کتاب چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس با اینکه هر یک در فضایی متفاوت میگذرند، نقطهی اشتراکی دارند که آنها را تبدیل به مجموعهای خواندنی میکند که مخاطب را با خود همراه میکند و احساساتی مشابه هر یک از شخصیتها را در او برمیانگیزد.کتاب چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس برای چه کسانی مناسب است؟
اگر علاقه دارید مجموعهای از داستانهای کوتاه را به قلم یکی از بازیگران ایرانی بخوانید، کتاب حاضر مناسب شماست.با بهاره رهنما بیشتر آشنا شویم:
نویسندهی کتاب حاضر شهرتش را مرهون کار در عرصهی سینما و تلویزیون است. بهاره رهنما که بیشتر بهخاطر بازیگری شناخته میشود، چندین کتاب شعر و داستان نیز منتشر کرده که از جملهی آنها میتوان به «زن باران»، «مالیخولیای محبوب من» و «پای به جاده زدن» اشاره کرد.در بخشی از کتاب چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس میخوانیم:
چشمهایت برق میزند، اما به روی خودت نمیآوری، وسایلت را جمع میکنی و مانتویت را به تن میکشی، خودت را از تکوتا نمیاندازی و میگویی: «آره، برم بچهم الان میآد خونه، تا من نباشم غذای درست و حسابی نمیخوره.» طبق معمول وسط زمین و هوا میگویی: «خداحافظ»، و توی راهپله داد میزنی: «بهت زنگ میزنم.» به دویدنت که هنوز دخترانه است سمت ماشینِ سعید نگاه میکنم. جملهی سعید هنوز توی گوشم است: «تا آخر دنیا عاشقتم، بگو خانومکوچولوی دیوونهی من بیاد پایین.» سرم گیج میرود و میخواهم همهی وجودم را عُق بزنم. سعید دارد در ماشین را برای تو باز میکند. با موهای کوتاهش شبیه سعید سالهای دبیرستان شده. تو به او لبخند میزنی، یاد خوابم میافتم؛ من و تو و سعید و یک بیبی گشنیز گندهی مقوایی بدقواره... ترشی مایع معده دهانم را پر میکند. میدوم سمت دستشویی. پشت صدای شیر آب و عق زدنم، صدای صاحبخانهام را میشنوم که غر میزند باز اجارهی خانهام عقب افتاده!فهرست مطالب کتاب
تو خفه میشی یا من؟ گروه اکثریت تصمیم مثل همیشه ماما عاشق لاک قرمز بود اسب شمسالعماره بَزَک زانتیای سیاه روبهرو چهار چهارشنبه و یک کلاهگیسمیلیسنت مین، دختر نابغه
قسمتی از متن کتاب
من کلوچه خودم را تف کردم. ولی امیلی کلوچه اش را خورد. هر طور شده به لبخند زدن ادامه داد. واقعا آدم جالبی است. البته امیلی عیب هایی دارد. همه ما عیب هایی داریم. مثلا خود من. همیشه در تمیز کردن پانچ سه سوراخه ام سهل انگاری می کنم. امیلی هم همینطور. رفتارهایی دارد که من را دیوانه می کند. مثلا اینکه همیشه وانمود می کند. به بازی های جدید پدرم علاقه مند است. یا این که اصرار دارد به مادرم در کار خانه کمک کند. که خیلی مسخره است. چون در خانه شان دست به سیاه و سپید نمی زند. و بدتر از همه. رفتار او با پسرهاست. امیلی جلوی پسرها به کلی عقلش را از دست می دهد. از نظر من حرف زدن با پسرها وقت تلغ کردن است. اما امیلی اصرار دارد. پسرها مهمترین بخش زندگی اند. هر موقع یک سر با نمک ببیند. با انگشت نشانش می دهد. و آبرو ریزی راه می اندازد. بیشتر علاقه دارم . به فکر گرفتن مدرک های درسی ام باشم. تا اینکه به موجوداتی مثل پسرها اظهار علاقه کنم. نمی توانم این را به او بگویممردگان جزيره موريس
منطق کاربردی
آشنایی با علوم قرآنی
پنی قشقرق 1/ پنی قشقرق، آهنربای دردسر
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتاب
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.