مرد سوم

135,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

معرفی کتاب مرد سوم اثر گراهام گرین

هالی مارتینز، نویسنده آمریکایی داستان های وسترن، به وین پس از جنگ جهانی دوم می رسد و به دنبال دوست دوران کودکی خود، هری لایم است که به او پیشنهاد کار داده است. به مارتینز گفته می‌شود که لیم هنگام عبور از خیابان توسط یک ماشین کشته شده است.
در مراسم خاکسپاری لایم، مارتینز با دو پلیس نظامی سلطنتی بریتانیا آشنا می‌شود: گروهبان پین، یکی از طرفداران کتاب‌های مارتینز، و سرگرد کالووی. پس از آن، آقای کرابین از مارتینز درخواست می کند تا چند روز بعد در یک باشگاه کتاب سخنرانی کند.
او سپس با یکی از دوستان لایم، “بارون” کورتز ملاقات می کند، که به مارتینز می گوید که او و یکی دیگر از دوستان رومانیایی به نام پوپسکو، لیم را پس از تصادف به کنار خیابان برده اند. قبل از مرگ، لایم از آنها خواست که از مارتینز و همچنین دوست دختر لایم، بازیگر آنا اشمیت مراقبت کنند.

همانطور که مارتینز و آنا در مورد مرگ لایم جویا می شوند، متوجه می شوند که روایت ها در مورد اینکه دو یا سه مرد جسد را برده اند متفاوت است. باربر در آپارتمان لیم به آنها می گوید که مرد سومی را دید که کمک می کرد جسد را بردارد. بعدا، باربر پیشنهاد می کند که اطلاعات بیشتری به مارتینز بدهد، اما قبل از اینکه مارتینز بتواند با او صحبت کند، او به قتل می رسد. مارتینز با سرگرد کالووی روبرو می شود و تقاضا می کند که مرگ لایم بررسی شود. کالووی فاش می‌کند که لیم پنی‌سیلین را از بیمارستان‌های نظامی می‌دزدد…

مارتینز در آن شب به دیدار آنا می رود. پس از خروج، او در خیابان ها راه می رود، تا اینکه متوجه گربه هری می شود و متوجه می شود که شخصی از دری تاریک در حال تماشای آن است. هری است. مارتینز فریاد می زند اما لایم می گریزد و ناپدید می شود. مارتینز کالووی را احضار می کند که متوجه می شود لیم از طریق فاضلاب های گسترده شهر فرار کرده است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

مرد سوم

نویسنده
گراهام گرین
مترجم
محسن آزرم
نوبت چاپ 4
تعداد صفحات 159
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786002290175
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مرد سوم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

گل صحرا

25,000 تومان
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب گل صحرا آمده است:
واریس دیری زنی فوق‌العاده است. روح او مانند زیبایی‌اش نفس را در سینه جبس می‌کند. او به شکلی مضاعف زندگی می‌کند. روزها مدل بین‌المللی معروف و سخنگوی حقوق زنان در آفریقاست و شب‌ها رؤیای بازگشت به خانه، به وطنش سومالی را در سر می‌پروراند. وقتی واریس دوازده سال بیش‌تر نداشت، از زندگی کوچ‌نشینی صحرانشینی فرار کرد. چون پدرش در مقابل پنج شتر ترتیب ازدواجش را با مرد غریبه‌ای شصت ساله داده بود. او از صحرای سخت سومالی می‌گذرد و به لندن جایی که به وسیله‌ی عکاسی کشف می‌شود، سفر می‌کند اما با خود خاطرات ناگوار و درد و رتج واقعی سنتی کهن را به همراه می‌برد؛ ختنه، وقتی که او پنج سال داشت، ختنه شد.

رساله درباره نادر فارابي

32,000 تومان

معرفی کتاب رساله درباره ی نادر فارابی اثر مصطفی مستور

مستور بعد از انتشار آخرین اثر داستانی اش با نام «سه گزارش کوتاه درباره ی نوید و نگار» که در سال ۱۳۹۰ منتشر شده بود، رمان کوتاه «رساله درباره ی نادر فارابی» را تحویل نشرچشمه داده است.
آدم های مصطفی مستور در یک مرزبندی قاطع و مطلق تقسیم میشوند به: آدمهای “کاملا تاریک” و آدمهای “کاملا روشن”. تاریک های او در جایگاهی سمبلیک - ناظم مدرسه- بر مسند قدرت اند، و روشن های او در کنشی جالب، در دو سوی بردار آگاهی قرار دارند؛ یا از فرط ناآگاهی معصوم اند - مستور آنها را ساده، خوب، بی پرسش از هستی- قلمداد میکند یا از فرط آگاهی و تفکر درباره جهان در مرز پوچی اند. جهان داستانی او جدال این دو نیرو است.
نادر فارابی شخصیت کتاب جدید مصطفی مستور یک از نفس افتاده دیگر است، یک به پایان خط رسیده که در یاس های فلسفی درباره چیستی اتفاقات هستی، با آدم های کتاب های قبلی نویسنده اشتراک دارد، نادر فارابی با مجموعه ای از برداشتهای کمابیش اگزیستانسیالیستی که از شرایط موجود به نفع یک آرمان و ایده آل گم شده گلایه مند است، از دست خود نیز خسته است و نمیداند تکلیفش چیست و با وجود خود در هستی چه باید بکند؟
رمان بر پایه سه تم اصلی بنا شده است؛ “تبعیض”، “غیبت”، “عدالت”. راس این مثلث یعنی “عدالت” بغض فروخورده مستور است که زمانی در یک بیمارستان روانی ظهور میکند و اینجا در مدرسه درختی.
این که همه کامیابی و ناکامی بشر وابسته است به چند گرم فسفر و مغز بیشتر یا کمتر داشتن که یکی را کودن میکند و رفوزه و روزمره و دیگری را نابغه و رفاهمند و موفق. شواهد این تبعیض و پرسش جدی درباره عدالت جهان در جای جای آثار مستور باقیست.
با خشم هم باقیست. نوک پیکان این خشم سوی انسان است حتی وقتی مکررا دنبال “صاحاب این دنیا” میگردد و میگوید هر جا یک صاحابی دارد، رستوران، پمپ بنزین… هر یک صاحابی دارند، صاحاب این دنیا کیست؟ در واقع انسان را متولی بی لیاقتی برای آنچه در جهان به او سپرده شده، میداند.
به این دلیل او بهترین متن ادبی سال را انشای ساده یک دانش آموز میداند نه جوایز ادبی که خود نیز در چرخه آن قرار دارد.
سفارش:0
باقی مانده:1

مزرعه حيوانات

110,000 تومان

در بخشی از کتاب مزرعه‌ حیوانات می‌خوانیم

تا اواخر تابستان، خبرِ آن‌چه در «مزرعه‌ی حیوانات» اتفاق افتاده بود در نیمی از ولایت پیچیده بود. اسنوبال و ناپلئون هر روز دسته‌های کبوتر را به بیرون اعزام می‌کردند که مأموریت داشتند قاتیِ حیوان‌های مزارع مجاور بشوند، ماجرای شورش را برای‌شان تعریف کنند و آهنگِ جانوران انگلستان را یادشان بدهند. بیش‌ترِ این مدت، آقای جونز وقتش را توی میکده‌ی رِد لاین در ویلینگدون گذرانده بود و نزد هر کس که گوشِ شنوا داشت از بخت بدش نالیده بود. شرح داده بود چه ظلم وحشتناکی در حقش شده و چه‌طور یک مشت حیوانِ تن‌لش و مفت‌خور تمام داروندارش را ازش دزدیده‌اند. سایر مزرعه‌داران ظاهراً ابراز هم‌دردی می‌کردند اما اولش چندان رغبت نداشتند به کمکش بیایند. هر کدام‌شان از ته دل در این فکر بود که چه‌طور می‌تواند از بداقبالی جونز یک جوری بهره ببرد. خوشبختانه صاحبان دو مزرعه‌ی مجاورِ «مزرعه‌ی حیوانات» مدام با هم اختلاف داشتند و رابطه‌شان شکرآب بود. یکی‌شان، به اسم فاکس‌وود، مزرعه‌ای بود پهناور و رهاشده به امان خدا که به روش قدیمی کشت می‌شد، قسمت‌های زیادی از آن را زمین‌های جنگلی بلعیده بود، همه‌ی چراگاه‌هایش فرسوده بودند و پرچین‌هایش وضعی اسفناک داشتند. مالکش، آقای پیلکینگتون، اشراف‌زاده‌ای تن‌پرور بود که بیش‌تر وقتش را، بر حسب فصل، به ماهی‌گیری یا شکار می‌گذراند. مزرعه‌ی دیگر، که پینچ‌فیلد نامیده می‌شد، کوچک‌تر بود و بسامان‌تر. مالکش آقای فردریک مردی بود خشن و زبل، همواره درگیرِ دعاوی قضایی و در معامله بدقلق و کارکشته. آن دو چشم دیدن هم را نداشتند و به‌قدری از یکدیگر بیزار بودند که برای حفظ منافع‌شان هم نمی‌توانستند به توافق برسند.
سفارش:0
باقی مانده:2

داستان‌های خانه‌درختی 9/ خانه‌درختی 117طبقه

275,000 تومان
خانه‌درختیِ معرکه‌ی اندی و تری حالا ۱۳طبقه‌ی جدید دارد:
طبقه‌ی اسب‌های ریزه‌میزه،
طبقه‌ای برای مهمانیِ لباس‌خوابی،
موزه‌ی زیرشلواری،
باجه‌ی عکاسی،
اتاق انتظار،
درِ بدبختی،
سیرک،
میدان مبارزه برای روبات‌های غول‌پیکر،
مدرسه‌ی رانندگی،
پارک اسکی روی آب با ماهی‌های گوشت‌خوار و یک دفترِ گردشگری مخصوص خانه‌درختی با میز اطلاعات ۲۴ساعته،
اتوبوس گردشی که پنگوئن‌ها جابه‌جایش می‌کنند و یک مغازه‌ی سوغاتی.
خب، معطل چی هستید؟!
بپرید بالا!
سفارش:1
باقی مانده:2

پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم

قیمت اصلی: 45,000 تومان بود.قیمت فعلی: 22,000 تومان.

معرفی کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم

جوردی سییرا‌ ای فابرا در کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم داستان پسر نوجوانی به نام فلیپه را به تصویر می‌کشد که مامان و بابای او دست به اعتصاب زده‌اند. به این معنا که دیگر هیچ‌کدام از وظایف پدری و مادری‌شان را انجام نمی‌دهند. متعجب شده‌اید، مگر نه؟! با فلیپه همراه شوید و ببینید چرا و چگونه چنین چیزی رخ داده است...

درباره‌ی کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم

کتابی که پیش روی شماست، به نام پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم (Querido Hijo: Estamos En Huelga) نوشته‌ی جوردی سییرا‌ ای فابرا (Jordi Sierra I Fabra) رمانی برای نوجوانان است. این اثر ذیل مجموعه‌ای به نام پسر عزیزم منتشر شده که در آن، داستان پسری نوجوان به نام فلیپه و چالش‌های او با خانواده، دوستان و مدرسه‌اش روایت می‌شود. پیش از آن که به شما بگوییم ماجرای کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم چیست، اجازه دهید ابتدا شما را با فلیپه آشنا کنیم. فلیپه پسر نوجوانی است که پدر و مادرش از دست کارهای او ذلّه شده‌اند! راستش را بخواهید، فلیپه نه در کارهای خانه کمک می‌کند، نه حتی به امور شخصی خودش رسیدگی می‌کند. هر سال در درس‌هایش تجدید می‌آورد و با همه‌ی این‌ها سربه‌هوا و بی‌مسئولیت هم هست! داستان کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم (We Are on Strike) از آن جا آغاز می‌شود که پدر و مادر فلیپه تصمیم می‌گیرند اعتصاب کنند و کاری به کار پسرشان نداشته باشند. با توجه به این اعتصاب، فلیپه و پدر و مادرش دیگر حقی نسبت به یکدیگر نداشتند؛ فلیپه فقط حق غذا، تخت‌خواب و گاهی یک بوس داشت (چون به هر حال پسرشان بود!)، اما نه هیچ چیز بیشتر... راستش را بخواهید، داستان از چند روز قبل شروع شده بود. درست از همان روزی که پدر و مادر فلیپه با او چنان دعوایی کردند که بیا و ببین. ماجرا همان باید و نبایدهای همیشگی بود. این‌که چرا فلیپه از فرصت‌هایش استفاده نمی‌کند، چرا نمی‌فهمد که اگر همین‌طوری پیش برود، به هیچ جا نخواهد رسید، چرا با بال زدن یک مگس هم حواسش پرت می‌شود. که باید درس بخواند، که فرصت‌ها را از دست ندهد، که همه‌ی کارها را نگذارد برای لحظه‌ی آخر، که تابستان در یک چشم به‌ هم زدن تمام می‌شود و از این‌جور حرف‌ها. حرف‌هایی که هر سال می‌زدند، اما امسال به خاطر دو‌تا تجدید شدَّتَش بیش‌تر بود. اما همان‌طور که احتمالاً خودتان حدس می‌زنید، گوش فلیپه به این حرف‌ها بدهکار نبود که نبود. سه ماه تا امتحانات سپتامبر مانده بود. نمی‌خواست از همین الآن بنشیند سرِ درس و مشق، آخر تازه مدرسه‌اش تمام شده بود. به استراحت نیاز داشت!!... به‌ هر ‌روی، مامان و بابای فلیپه که متوجه شدند او قرار نیست از کارهای بدش دست بردارد، تصمیم گرفتند اعتصاب کنند. می‌پرسید اعتصاب پدر و مادرها دیگر به چه شکل است؟ خب، ما به شما می‌گوییم. اعتصاب یعنی این ‌که دیگر مامان رأس ساعت نُه صبح، فیلیپه را با این بهانه که «اگر زیاد بخوابی، همه‌ی ساعت‌های روزت را از دست می‌دهی» از خواب بیدار نکرد. بعد هم که فلیپه تصمیم گرفت برود فوتبال بازی کند، هیچ مخالفتی با او نداشت. وقتی هم که دید تیشرت فلیپه کثیف، چروک و پُر از لکه است و بوی وحشتناکی هم می‌دهد، خم به ابرو نیاورد. در واقع، قرار بود که مامان تیشرت ورزشی فلیپه را بشوید، اما از آن جا که در اعتصاب به سر می‌برد، این کار را انجام نداده بود و به نظر نمی‌رسید اهمیتی به این موضوع بدهد. البته باید به شما بگوییم که فلیپه هنوز نفهمیده بود چه اتفاقی افتاده. گمان می‌کرد مادرش دچار زوال عقل شده که این چنین نسبت به کارهای فلیپه بی‌تفاوت رفتار می‌کند! فلیپه آنجایی متوجه شد اتفاقی عجیب در حال رخ دادن است که موقع بیرون آمدن از خانه، مادرش هیچ صحبتی با او انجام نداد. در حالت عادی باید با مادرش بحث می‌کرد، تعهد می‌داد که سر‌وقت برمی‌گردد، قسم می‌خورد که خوب رفتار می‌کند، که خودش را توی دردسر نمی‌اندازد، که اگر چراغ راهنمایی برای عابران سبز بود، از خیابان رد می‌شود و یک عالم چیز دیگر. اما این بار زمانی که فلیپه جلوی در و خطاب به مادرش گفت «من رفتم!» مادرش با یک «بسیار خُبِ» ساده و مختصر جوابش را داد. نه هیچ ممانعتی، نه هیچ درس اخلاقی، هیچیِ هیچی. خلاصه این که پدر و مادر فلیپه داشتند در حد المپیک به او بی‌محلی می‌کردند. فلیپه که در ابتدا از شرایط تازه راضی بود، ‌کم‌کم متوجه شد که قضیه‌ی پیش‌آمده چندان هم مطلوب نیست. همین شد که سعی کرد راهی برای شکستن اعتصاب پدر و مادرش بیابد. دوست فلیپه، آنجل، به او گفته بود آن‌هایی که اعتصاب می‌کنند، اول تحت فشار قرار می‌دهند تا بتوانند حقوق‌شان را مطالبه کنند، ولی در نهایت مذاکره می‌کنند،‌ اما به نظر نمی‌رسید که پدر و مادر فلیپه قصد مذاکره داشته باشند... پس آن روز کی می‌رسید؟ طاقت فلیپه طاق شده بود... بد نیست اشاره کنیم که زیمنا مایر تصویرگری کتاب پسر عزیزم، ما اعتصاب کردیم را بر عهده داشته است. مجموعه‌ی پسر عزیزم به چندین زبان ترجمه شده؛ این کتاب را در ایران، زهرا سادات جد‌غریب به فارسی برگردانده و نشر کتاب چ (واحد کودک و نوجوان نشر چشمه) آن را ذیل مجموعه‌ی داستان‌های ونوشه به انتشار رسانده است. گفتنی‌ست چاپ نخست این کتاب در زمستان 1398 صورت گرفته است.

دفترچه خاطرات جغد 6/ خفاش نازنازی‌ام گم شده

140,000 تومان

کتاب خفاش نازنازیم گم شده

در کتاب دفترچه خاطرات جغد 6 (خفاش نازنازیم گم شده) میخوانیم که: توی مدرسه معلم از یک مسابقه بال بال انگیز کلاسی برای ما گفت یک مسابقه داستان نویسی. همان موقع چندتایی موضوع داستانشان را پیدا کردن اما من … وااای دفترچه! بدبخت شدم! آنقدر سرم گرم داستان نویسی بود که باکستر را گم کردم. این بار اوا خفاش نازنازی اش را گم کرده یعنی چه بلایی سر خفاش کوچولو آمده؟! اگر می خواهید بدانید اوا جغدش را پیدا می کند یا من؟ یا آیا او این بار هم در مسابقه برنده می شود یا نه. می توانید این جلد کتاب دفترچه خاطرات جغد 6 (خفاش نازنازیم گم شده) از داستان زیبای اوا که دارای خاطره ای شگفت انگیز است را از سایت عمو کتابی خریداری کنید و این بار هم مثل همیشه دفترچه خاطرات اوا را بخوانید. این کتاب که به چاپ پنجم خود رسیده است در رده کتاب کودک های ۵ تا ۷ سال و ۷ و ۹ سال قرار می گیرد. و در آخر کتاب نیز اوا از شما می خواهد تا اسم گروه جغد ها را بگویید و یا برای او توضیح دهید که باکستر کجا بود ؟
در این داستان خفاشِ اِوا (حیوان خانگی‌اش) گم می‌شود. اِوا با همکاری همه‌ی دوستانش می‌تواند خفاشش را پیدا کند. در این میان داستانش را هم برای مسابقه‌ی داستان‌نویسی مدرسه می‌نویسد و به اهمیت همکاری پی می‌برد.
سفارش:0
باقی مانده:4