مسافران زمان 3/ ماجرای خانواده‌ی بالبوئنا در امپراتوری روم

99,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:2

معرفی کتاب مسافران زمان ۳

کتاب مسافران زمان ۳ داستانی نوشته روبرتو سانتیاگو است که با ترجمه آزاده رادکیان‌پور منتشر شده است. این داستان،ماجرای خانواده بالبوئنا در امپراتوری روم است.

درباره کتاب مسافران زمان ۳

یک طوفانی دیگر در سیاه‌چاله در پیش است و باز هم خانواده بالبوئنا وارد یک بخش دیگر از تاریخ می‌شوند. این بار سرزمینی عجیب و پر از گلادیاتورهای جنگجو منتظر آن‌ها است

 

این بار خانواده بالبوئنا به امپراتوری روم رفته‌اند و قرار است شاهد قدرت سزار بزرگ باشند. اما این‌بار هم دردسری عظیم سر راه است.

خب بهتر نیست خودتان کتاب مسافران زمان ۳ را بردارید و بخوانید؟ جواب همه سوال‌هایتان آنجا پیدا می‌شود.

کتاب مسافران زمان ۳ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر جلد اول این مجموعه را خوانده و دوست داشتید، حالا نوبت کتاب مسافران زمان ۳ است.

طوفانی دیگر و سیاه‌چاله‌ای دیگر و سفری دیگر در زمان.

این بار به سرزمینی پر از سرباز و گلادیاتور و برده و مبارزه‌های خونین. بله! درست حدس زده‌اید! مقصد جدید خانواده‌ی بالبوئنا امپراتوری روم است.

مثل اینکه سباس و سانتی و بقیه حالاحالاها خیال ندارند به موراتالاس برگردند و زندگی عادیشان را از سر بگیرند.

با این اوصاف، یک ماجراجویی دلهره‌آور و شگفت‌انگیز جدید در انتظارشان است.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

مسافران زمان 3/ ماجرای خانواده‌ی بالبوئنا در امپراتوری روم

نویسنده
 روبرتو سانتیاگو
مترجم
آزاده رادکیان‌پور
نوبت چاپ
تعداد صفحات 256
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786222043780
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مسافران زمان 3/ ماجرای خانواده‌ی بالبوئنا در امپراتوری روم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

سفال دوره نوسنگی در فلات مرکزی ایران

119,000 تومان
منطقه فلات مرکزی، در پژوهشها و مطالعات باستان شناسی دوره نوسنگی با سفال ایران جایگاه ویژه ای دارد. نمونه سفالهای این منطقه، از نظر رنگ و جنس تغییراتی را نشان می دهند که اگر این تغییرات به خوبی تمیز داده نشود، روند مربوط به تبیین و تعیین هویت فرهنگی منطقه را مشکل می سازد. در این کتاب نویسنده بر اساس مطالعات و تحقیقات خود سعی کرده است شاخص ترین نمونه های به دست آمده از بررسیها و کاوشهای علمی این منطقه را در این دوران عرضه کند تا پژوهشگران و علاقه مندان مطالعات باستان شناسی از آنها در تطبیق داده های خود با این نمونه ها، برای تبیین دقیق فرهنگهای رایج منطقه استفاده کنند.  

فوتبال عليه دشمن

225,000 تومان
در بخشی از کتاب فوتبال علیه دشمن می‌خوانیم: واقعه‌ی هامبورگ نه ‌تنها نهضت مقاومتی نبود که ما در پی‌اش بودیم، بلکه نبردی بود که هرگز در آن برنده نشدیم. این بازی به نوعی جنگ را دوباره برای همه تداعی کرد: به ‌طور خلاصه پس از بازی هامبورگ تمام هلندی‌ها، از کاپیتان تیم‌ ملی گرفته تا هوادارِ نخست‌ وزیر، همه برابر بودند. بازیکنان چنین فضایی را ایجاد کردند. پس از بازی، در هتل اینترکنتیننتال به رقص و پایکوبی پرداختند و آواز «ما راهی مونیخ می‌شویم» را خواندند که آواز هواداران است و «هنوز قرار نیست به خانه برویم» که آواز معروف مشروب‌ خواران است. در هتل، شاهزاده یوهان‌فریسو، پسر دوم ملکه‌ی هلند هم به جمع ملی‌ پوشان پیوست و آواز «آیا آواز آلمانی‌ها می‌شنوید؟» را خواند. گولیت گفت دوست داشت آن موقع در میدان لایدشپلاین آمستردام باشد: «به‌ هر حال در آلمان نمی‌شود جشن درست ‌و حسابی گرفت.» او واژه‌ی bobo را در توصیف یک مقام رسمی شیک اما بی‌مصرف اختراع کرد که این کلمه وارد زبان هلندی شد. حالا هلندی‌ها همدیگر را «بوبو» صدا می‌زنند. همان ‌طور که هلندی‌ها به رعایت مساوات معروف بودند، آلمانی‌ها کماکان مغرور به حساب می‌آمدند. هانس فن‌بروکلن دروازه‌بان هلند در این ‌باره می‌گوید: «نوع رفتار آلمانی‌ها با بازیکنان حریف غیر قابل قبول است. اگر آن‌ها در راهرویی به عرض یک متر هم با شما برخورد کنند، حتا آن‌قدر بانزاکت نیستند که سلام ‌و علیکی بکنند.» واقعیت این است که آلمانی‌ها کاملاً (واقعاً کاملاً) مسائل اخلاقی مسابقه را فراموش کردند. حتا بکن‌باوئر، آلمانی خوب، که پس از بازی سوار اتوبوس هلندی‌ها شد تا پیروزی را به حریف تبریک بگوید، شکست مقابل هلند را سزاوار تیمش ندانست.
سفارش:1
باقی مانده:1

دشمن

115,000 تومان

معرفی کتاب دشمن اثر دیوید کالی

داستانی کودکانه، جذاب و تامل برانگیز دشمن درباره ی دو سرباز دشمن است که تنها در گودال های مجزا گرفتار می شوند و برحسب توصیفات خشن و دروغی که دفترچه های راهنما در رابطه با دشمن ارائه داده اند، بی خبر از انسان بودن یکدیگر به نابودی حریف برای پایان دادن به جنگ فکر می کنند.
این کتاب با تصویرهای زیبا و دیدنی تصویرگری شده است. در بخشی از کتاب آمده است: " اینجا انگار بیابان است. بیابانی با دو گودال گودال‌هایی با دو سرباز سربازهایی با هم دشمن جنگ ادامه دارد..." کتاب دشمن، نوشته‌ی دیوید کالی کتابی است که شما را به فکر فرو می‌برد و در نهایت باعث می‌شود که درباره‌ی این موضوع فکر کنید:
چه کسی جنگ را شروع می‌کند؟ سرژ بلوک کتاب دشمن را تصویرگری کرده است و رضی هیرمندی آن را به فارسی ترجمه کرده است. این کتاب را نشر چشمه منتشر کرده است.
سفارش:0
باقی مانده:2

آذر شهدخت پرويز و ديگران

58,000 تومان
مرجان شیرمحمدی، بازیگر و نویسنده، پیش از آن‌که قصه‌نویسی را از ابتدای دهه‌ی هشتاد شمسی شروع کند، در سینما و تلویزیون ایران حضور فعالی داشت. اما انتشار نخستین مجموعه داستان‌اش، بعد از آن شب، و کسب جایزه‌ی هوشنگ گلشیری باعث شد نام‌اش به عنوان داستان‌نویس جوان و با استعداد بر سر زبان‌ها بیفتد. او از آن زمان تاکنون سه مجموعه داستان و یک رمان منتشر کرده است. تازه‌ترین اثر او رمان «آذر، شهدخت، پرويز و ديگران» قصه‌ی خانواده‌ای سینمایی است که گرفتار زندگی واقعی شده‌اند. روزی خانم شهدخت فیروزکوهی به محل فیلم‌برداری شوهرش، پرویز دیوان‌بیگی، می‌رود و از اتفاق با عوامل فیلم او آشنا می‌شود و همین آشنایی مسبب حضور او در سینما و درخشش و شهرتش می‌شود. اما این شهرت و موفقیت موجب ناراحتی همسرش می‌شود. پرویز دیوان‌بیگی، بازیگر سرشناس تئاتر و سینماست که سال‌ها پیش از این با شهدخت فیروزکوهی ازدواج کرده. این آغاز ماجرای خانواده‌ی ایشان است که با قهرها و شادی‌ها و خوشی‌های مختلف پی گرفته می‌شود. آذر، دختر خانواده، نیز از فرنگ بازمی‌گردد و این‌گونه داستان زن و شوهر با قصه‌ی فرزندان‌شان گره می‌خورد و هر کدام برای دیگری نگران می‌شود و همه می‌کوشند تا از فرصت در کنار هم بودن بیشترین لذت ممکن را ببرند و در نهایت باز هم زندگی به مدار سابق بازگردد و باز همان امور و همان کارها و همان دل‌نگرانی‌ها. اما همیشه عواملی بیگانه با احساسات ما در امور دنیوی دخالت می‌کنند. و نه فرشتگان یا شیاطین بلکه حتی برف زمستان، حتی محبت دیگری یا آرزوهای او.

شکوفه هاي عناب

130,000 تومان

معرفی کتاب شکوفه های عناب اثر رضا جولایی

کتاب شکوفه های عناب نوشته ی نویسنده ی ایرانی، رضا جولایی است. شکوفه های عناب ماجرای مرگ میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل را در دوران مشروطه روایت می کند. میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل روزنامه نگاری آزاد خواه است که داستان مرگ دلخراش او از زبان نزدیکانش گفته می شود. این افراد عبارتند از زرین تاج همسر او، داوود خان دستیارش، بوریس نیکولایف افسر لیاخوف و طیفور خان قزاقی ایرانی. از طریق این چهار راوی ما ماجرای مرگ را از زاویه دید های گوناگون دیده و گفته های متفاوت این افراد را در کنار هم قرار می دهیم تا به داستان درست و حقیقی دست بیابیم. داستان شکوفه های عناب که بر اساس واقعه ای حقیقی و تاریخی در برهه ای خاص از تاریخ است با وقایعی خیالی نویسنده اش نیز در هم آمیخته است تا بر جذابیت روایی آن افزوده شود. خواندن این روایت جذاب که در دل دورانی خاص مانند دوران مشروطه رخ می دهد خواننده را با وقایع تاریخی آن دوران آشنا کرده و به او بینشی صحیح جهت درک و قضاوت وقایع می بخشد. رضا جولایی در تمام آثار خود از تاریخ بهره می برد تا بتواند مفاهیمی انسانی را به تصویر کشد و مسائل سیاسی هر دوره را به خوبی بررسی کند. از دیگر کتاب های این نویسنده می توان به سوء قصد به ذات همایونی، قصه های سیماب و کیمیای جان، پاییز 32 و ... اشاره کرد که در همه ی آنها تاریخ نقش بسیار مهمی را بازی می کند.

علی عباسی تقدیم می‌کند: روایت یک کابوس سی ساله

22,000 تومان

در بخشی از کتاب علی عباسی تقدیم می‌کند: روایت یک کابوس سی ساله می‌خوانیم

آن زمان در کلاس هفتم دبیرستان هدف یک بودم؛ یعنی سیزده‌ چهارده‌ساله. با چند نفر از هم‌مدرسه‌ای‌های کلاس بالاتر دوست شدم که کار تئاتر می‌کردند. آن‌ها را قانع کردم هر کدام چند تومان برای چاپ کتابم سرمایه‌گذاری کنند و غروبی در یکی از ‌پس‌کوچه‌های نزدیک میدان فردوسی به چاپخانه‌ی زرتشتی‌ها رفتم. صاحب چاپخانه انسان نازنین و همراهی بود که با شرایطم موافقت کرد. چند تومانی که جمع کرده بودم بیعانه دادم و اولین جزوه‌ی پنجاه‌صفحه‌ای به سوی آزادی به حروف‌چینی رفت، با این قرار که خودم غلط‌گیری کنم؛ کاری که در همان یکی‌ دو روز در چاپخانه یاد گرفته بودم. جزوه را در پانصد نسخه چاپ و با کمک دو نفر از همشاگردی‌ها به شرکت سقا بردم و پیرمرد به حساب این‌که ما پادو یکی از انتشاراتی‌ها هستیم، قبول کرد. با این قرار که چهارشنبه‌ی آن هفته پخش شود. چهارشنبه صبح زود به دکه‌ی سید، روزنامه‌فروشیِ روبه‌روی سینما آسیا، رفتم و برای اولین‌بار نامم را روی میز روزنامه‌فروش دیدم. این بزرگ‌ترین مایه‌ی غرور آن سال‌هایم بود. اولین جزوه از کتابم دویست نسخه فروش رفت و با کسر حق توزیع، حتا نیمی از پول چاپ هم به دستم نرسید. با مرارت حساب چاپخانه را تسویه کردم و خوانندگان را تا امروز برای خواندن باقی قصه به انتظار نشاندم!   در آن سن‌وسال در کار چاپ کتاب شکست خورده بودم، ولی اولین آشنایی‌ام با حروف سربی و کار چاپ و نویسندگی اتفاق افتاده بود. پس از آن، بچه‌های مدرسه را تشویق کردم مجله‌ای چاپ کنیم. این تلاش یک سالی طول کشید و در کلاس هشتم طرح مجله به نتیجه رسید. اولین مجله‌ی دانش‌آموزی ما به نام شاهین به مدیریت یکی از کلاس‌ششمی‌ها و سردبیری من در همان چاپخانه‌ی راستی چاپ شد . هر شنبه صبح آقای مدن‌پور، رئیس مدرسه، برای بچه‌ها سخنرانی می‌کرد. یکی از همان روزها که معلوم بود اولین نسخه‌ی مجله را خوانده، سر صف چند متلک نثار «جوجه‌های فضول و پُررو» که منظورش من و سرمقاله‌ام بود کرد و در فاصله‌ی زنگ دوم کلاس در راهرو مدرسه یک سیلی جانانه توی گوشم خواباند. مثل این‌که تقصیر هم از من بود چون در سرمقاله خیلی بیش از حد یک دانش‌آموز فضولیِ بی‌جا کرده و از وضعیت مدرسه انتقاد کرده بودم! آقای مدن‌پور که یکی از برجسته‌ترین افراد فرهنگی ایران بود، بعدها عزیزترین مشوق و پشتیبانم شد، ولی سیلی جانانه‌ای را که پاداش پُررویی زیادی من بود هنوز به یاد دارم. این اولین مزه‌ی سانسور و شناسایی خط ‌قرمز در زندگی برایم بود.
سفارش:0
باقی مانده:2