معسومیت

155,000 تومان

کتاب معسومیت نوشته مصطفی مستور توسط انتشارات مرکز با موضوع رمان, ادبیات, ادبیات فارسی به چاپ رسیده است.
از حیاط خونه که زدم بیرون،پیاده رفتم طرف خونه.چند قدم که برداشتم باز اون فکر همیشگی اومد سراغم.درست نمیدونم چرا اما از دو سال پیش که بابا و مامان از هم جدا شده بودند،هروقت مامان رو تو خیاط خونه می دیدم اون فکر مسخره می اومد سراغم.منظورم اینه تا چند روز دلم می خاست رییس جمهوری شهرداری وزیری وکیلی چیزی بودم و می تونستم دستور بدم یه روز رو به اسم روز عروس اسم گذاری کنند و تو اون روز همه ی زن های شهر از پیر و جوون گرفته تا مجرد و متاهل تا بچه و بزرگ و سالم و مریض و آزاد و زندونی ،همه لباس عروس بپوشند و بریزند تو خیابون های شهر و همه جا رو قرق نور کنند….

فقط 2 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789642134403 دسته: , ,
توضیحات

معسومیت

نویسنده مصطفی مستور
مترجم
نوبت چاپ پانزدهم
تعداد صفحات 192
قطع و نوع جلد پالتویی شومیز
سال انتشار 1403
شابک 9789642134403
توضیحات تکمیلی
وزن 0.134 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “معسومیت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کارنامه مصدق

195,000 تومان
کتابی که در دست دارید موانع حضور زنان در رأس یا بدنۀ حکومت‌ها را از جنبه‌های گوناگون و با نگاهی به حکومت‌های سرتاسر جهان بررسی می‌کند، از جمله موقعیت فعلی زنان در مقایسه با مردان، دلایل فقدانِ تنوع جنسیتی در ساختار دولت‌ها، وضعیت جهان در صورت قدرت‌گیریِ زنان و نقش جنسیت‌گرایی در دور نگه‌داشتن زنان از موقعیت‌های رهبری. البته که در همه جای دنیا اتفاق‌های مثبتی در حال وقوع است، اما، همان‌طور که مندرجات این کتاب نشان می‌دهد، زنان راهی طولانی در پیش دارند تا اجازه یابند بار خدمت به مردم را در تناسب سیاسی به طور مساوی تقسیم کنند. این کتاب اولین جلد از مجموعۀ دیدگاه‌های جهانی است که در نظر دارد اطلاعاتی کامل در اختیار دانشجویان و دیگر خوانندگانی قرار دهد که نیاز به بررسی و کشف ارتباطات بین‌المللی دارند؛ نیز قصد دارد با تفکری انتقادی، مفاهیم و دغدغه‌های ملل مختلف را بررسی کند.

آفرینش و آزادی

275,000 تومان
از آن هنگام كه هرمنوتيك توانست از حد روش تفسير و شرح متون، يا در بهترين شكل از حد نظريه‌اي در تبيين نيروي فهم انساني فراتر رود، چندان نمي‌گذرد. تاريخ هرمنوتيك ادبي و هنري از اين هم كوتاه‌تر است، اما دستاوردهاي آن در همين مهلت كوتاه درخشان بوده است. هدف جستارهاي اين كتاب روشن كردن نسبت و همبستگي هرمنوتيك مدرن با زيبايي‌شناسي است. بخش نخست ‹‹گستره و مرزهاي معناگذاري در سخن هرمنوتيك›› از چهار جستار فراهم آمده كه به مسائل فلسفي بنيادين هرمنوتيك امروز همچون حقيقت، تجربه، افق تاويل، آفرينش معناها، مرزهاي نسبي‌نگري و شك‌آوري مي‌پردازند. در بخش دوم ‹‹سنجش امكانات تاويل هنري›› نيز چهار جستار آمده‌اند كه به مسائل كليدي فلسفه هنر امروز همچون تعريف هنر، واقعيت، تقليد و روايت از زاويه هرمنوتيكي توجه دارند. بخش نهايي دربردارنده شش جستار مستقل است كه مي‌توانند همچون نمونه‌هايي، يا به گفته نويسنده، آزمون‌هايي در بررسي هرمنوتيكي مرزهاي سخن هنري به كار آيند. اين كتاب نشان مي‌دهد كه امر مشترك ميان هنر و فلسفه، افق آزادي انساني است.

کاغذ A4 پاپکو

قیمت اصلی: 250,000 تومان بود.قیمت فعلی: 245,000 تومان.
تعداد برگ : 500
نوع خط کشی : بدون خط
رنگ کاغذ : سفید با 164 CIEکاغذ 80 گرمی
سایز : A4

حکایت های فلسفی برای با هم بودن

55,000 تومان
نویسنده در جلد اول این کتاب شصت حکایت و داستان کوتاه از شرق و غرب را برای نوجوانان روایت کرده بود . او که خود روزگاری معلم مدرسه بوده است می‌کوشد به کمک این حکایت‌ها خواننده خود را با اندیشه‌ها و پرسش‌های اساسی فلسفه آشنا سازد . خطای بزرگی است که اگر فلسفه را برای بچه‌ها غیرقابل فهم بدانیم و از آن تصویری هولناک برای آنها بسازیم . کتاب دوم از این مجموعه بر موضوع « زندگی با همدیگر » تأکید می‌کند که به نظر می‌رسد امروزه ما از این بابت بسیار آسیب‌پذیریم . ما نمی‌توانیم فرزندانمان را بدون سلاح فکری در برابر طمع کسانی بگذاریم که می‌خواهند از آنها تنها مصرف‌کننده‌های منقطع از مغز بسازند . همچنین نمی‌توانیم آنها را به کسانی واگذاریم که به آنها به چشم سربازهای آتی جنگ‌های فکری خود می‌نگرند . باید به آنها کمک کنیم که با هم فکر کنند ، آنها را در مورد همگانی بودن مشکلات انسانی قانع کنیم و بدانیم که همگی ما در یک قایق نشسته‌ایم .

از گوشه و کنار ترجمه

150,000 تومان
کتاب از گوشه و کنار ترجمه نوشته علی صلح جو توسط انتشارات مرکز با موضوع علوم اجتماعی, زبان شناسی، نقد و نظریه ادبی، زبان و ادبیات فارسی به چاپ رسیده است. چرا باید ترجمه کنیم؟ آیا ترجمه جای تألیف را می‌گیرد؟ ترجمه خود اثر یا ترجمه آثاری درباره اثر؟ ترجمه دوباره و چندباره، ترجمه و تغییر ذائقه ادبی، ترجمه اسم خاص، ترجمه عنوان، گرایش‌های گوناگون در ترجمه، ترجمه به زبان مادری، ترجمه از زبان مادری، مسیر نادرست نقد ترجمه، نگاه متفاوت شرق و غرب به ترجمه، و بسیاری از مسائل و وقایع ترجمه در این کتاب جمع آمده است. خواندن مطالب این مجموعه برای دانشجویان رشته ترجمه خالی از فایده، و برای مترجمان حرفه‌ای و علاقه‌مندان مسائل ترجمه خالی از لطف نیست. زبان ساده، پرهیز از پیچیده‌نمایی، و عرضه مطالب در طرح‌های گیرا و تا جای ممکن مصداقی از ویژگی‌های این اثر است. معرفی مباحث کتاب از گوشه و کنار ترجمه ادامه نیافتن نهضت ترجمه و موانع رشد علم فلسفه زبان تالیف یا ترجمه خود اثر یا درباره اثر ترجمه و تفسیر ترجمه در جهان عرب کم اهمیتی ترجمه در امریکا نسبت ادبیات بومی به آثار ترجمه شده ترجمه پیش رس تاثیر ترجمه بر تالیف تاثیر ترجمه بر شعر فارسی تغییردهندگان ذائقه ادبی تاثیر منفی ترجمه مخالفت مطلق با اندیشه بیگانه تهاجم فرهنگی پیامد ترجمه بومی سازی کتابهای آموزش زبان انگلیسی آیا انقلاب ما همان روولوسیون غربی است؟

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت