مغلطه؛ راهنمای درست اندیشیدن

55,000 تومان

در مدرسه و دانشگاه ذهن افراد با اطلاعاتی ارزشمند پر می‌شود، ولی تشخیص خطاهای منطق آموخته نشده است. هدف این کتاب پر کردن خلائی است که نظام آموزشی ایجاد کرده است؛ ولی کتاب درسی نیست. خواندن این کتاب برای تمام کسانی است که هر روز با منطق و استدلال سروکار دارند، که این شامل همه می‌شود و خطاهای متداول در استدلال، به‌خصوص در هنگام بحث درباره موضوعات اختلاف‌برانگیز، را در بر می‌گیرد. این کتاب شامل ١٢ فصل است که هر فصل به بررسی یکی از مغلطه‌ها اختصاص یافته است.

درک این مغلطه‌ها بعد از روشن شدنشان ساده می‌شود. جمی وایت، نویسنده این کتاب، مدرس سابق فلسفه در دانشگاه کمبریج و برنده جایزه معتبر مجله تحلیل برای بهترین مقاله‌ای است که یک فیلسوف زیر سی سال نوشته است. او مقالات بسیاری را در مجلاتی مانند تحلیل و مجله انگلیسی فلسفه علم به چاپ رسانده است.

مریم تقدیسی، مترجم این کتاب، دانش‌آموخته مترجمی زبان است. از میان کتاب‌های ترجمه شده وی در انتشارات ققنوس می‌توان به تاریخچه کوتاهی از فلسفه، پرسش‌های اساسی فلسفه، بیندیشید و ثروتمند شوید، تفکر، چطور زندگی کنیم، خودیاری و … اشاره کرد.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786002780591 دسته: , برچسب: , ,
توضیحات
مغلطه؛ راهنمای درست اندیشیدن
نویسنده
جمی وایت
مترجم
مریم تقدیسی
نوبت چاپ ٧
تعداد صفحات ١٧٦
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠١
سال چاپ اول ١٣٩٥
موضوع
اندیشه و تفکر خلاق
نوع کاغذ بالکی
وزن 205 گرم
شابک
9786002780591
توضیحات تکمیلی
وزن 0.205 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مغلطه؛ راهنمای درست اندیشیدن”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

خدمتکارها

580,000 تومان
رمان خدمتکارها داستان سه زن آمریکایی است که دو نفرشان مستخدم سیاهپوستند . سومین زن می‌خواهد تبعیض‌های نژادی را درباره آنها روایت کند . کاترین استاکت با لحنی گیرا این سه زن را به تصویر کشیده است که اراده‌شان برای ایجاد حرکتی تحول‌ برانگیز وضعیت شهرشان و نظر زنان ، مادران ، دختران ، پرستاران و دوستان را نسبت به همدیگر تغییر می‌دهد . خدمتکارها داستانی جهانی و همیشگی درباره خط قرمزها و قوانینی است که رعایتشان می‌کنیم و قوانینی که رعایتشان نمی‌کنیم . این سه زن با تفاوت‌هایی که دارند برای کار کردن روی طرحی مخفیانه دور هم جمع می‌شوند و خودشان را به خطر می‌اندازند . چرا که می‌خواهند از خط قرمزهای حاکم بر جامعه‌شان عبور کنند : « درست قبل از اینکه خدمتکار خانم لیفولت شوم ، پسرم را از دست دادم . بیست و چهار ساله بود . بهترین دوره زندگی هر آدمی . وقت زیادی برای زندگی کردن توی این دنیا نداشت . » از رمان « خدمتکارها » چند سال پیش فیلمی ساخته شد ، که روح زنانه داستان را همراه خود داشت .

سحابی خرچنگ

12,000 تومان
كراب با یك زن نامرئی زندگی می كند.دریك كلام، شیرین ترین و نازنین ترین زن نامرئی كه خیلی دلرباتر از بقیه است.دروغ نگویم، بین همه زن هایی كه هیچ وقت ندیده ، همانی است كه نبودنش بی رحمانه تر از همه عذابش می دهد.كراب دلش نمیخواهد بختش را با بخت هیچ كس عوض كند. این عشق زندگی اش را نورانی می كند.او خوشبخت ترین مرد دنیاست.  

من و محمد فری

6,000 تومان
کتاب من و محمد فری از هفت داستان کوتاه تشکیل شده است. داستان‌هایی با پس زمینه اجتماعی که زندگی مردم را در برگرفته است: شاید دم دمای غروب بود، یا صبح زود، یا بعد از ظهری ابری. چه فرقی می‌کند؟ همین را بگویم که هوا برای نفس کشیدن بسیار سنگین بود. کف پیاده رو سنگفرش بود با ابعادی بزرگ تر از حد معمول و خیس. این‌ها را که می‌گویم مطمئن نیستم. همچنان که از دیدن پیرمردی که غریبانه سرش را به دیوار تکیه داده بود تعجب نکردم. اما چند قدم که دور شدم ناگهان چیزی در وجودم جوشید: پدر- پدرم! بازگشتم. پدر در عالم غمگنانه خودش بود. گویی از مسیری طولانی آمده باشد و اکنون خرد و خسته این جا نشسته باشد. به گونه‌ای روبرویش ایستادم که مجبور باشد نگاهم کند. و کرد. ناگهان آغوش باز کرد و ... . «امین فقیری» شیرازی است. متولد ٣٠ آذر ١٣٢٣. دبیر بازنشسته، اولین کتاب او «دهکده پر ملال» است و کارنامه پر باری در نوشتن دارد. من و محمد فری تجربه‌ای نو است در زمانه‌ای نو! «از این جا که می‌گذشتیم» ، «من و محمد فری» ، «در شهری کوچک» و چند داستان کوتاه دیگر کتاب حاضر را شکل داده‌اند.

چند داستان کوتاه ( همراه با تحلیل – 3 )

7,500 تومان
 می‌گویند دنیای امروزی با سرعتی عجیب به سمت کوتاه شدن و بلکه کوچک شدن پیش می‌رود. همه چیز کوچک می‌شود، خانه‌ها و اثاثیه آنها، تلفن‌ها، اتومبیل‌ها، کارخانه‌ها و البته شعرها و داستان‌ها. مترجم این کتاب در دو جلد قبلی این داستان‌ها همراه با تحلیل و نقد آنها توانست توجه مخاطبان بسیاری را به این نوع تحلیل و نقدها جلب نماید. استقبال خوب خوانندگان از دو جلد قبلی که نویسندگانی چون همینگوی، مارکز، چخوف، کافکا، سلینجر، گرین، برادبری و . . . را در بر می‌گرفت مترجم را بر آن داشت که این بار به سراغ نویسندگانی چون جان آپدایک، موراکامی، گاردنر، استفن کینگ و . . . برود. در جلد سوم شیوه تحلیل‌ها همانند جلدهای اول و دوم است. نکات به صورت بخش‌های به ظاهر منقطع با شماره‌گذاری ذکر شده‌اند که به خواننده فرصت می‌دهد از نکاتی که به آنها آگاه است یا تمایلی به تعقیبشان ندارد صرف نظر کند. همچنین مترجم و تحلیلگر داستان‌ها کوشیده به فراخور موقعیت به صورت چند وجهی و تا حدی سیال به ذکر نکاتی در مورد هر داستان بپردازد. ذکر این موضوع را نباید نقد و تحلیل به مفهوم کلاسیک آن دانست. بیشتر نوعی معرفی است و ذکر نکاتی که شاید در درک بهتر داستان‌ها مفید واقع شود. در ضمن حتماً سلیقه هم در این میان مهم است چرا که به طور طبیعی نمی‌شود همه چیز را گفت و به زبان دلخواه همه صحبت کرد. با توجه به حجم و حوصلۀ مخاطب، گزینش و رعایت اولویت اجتناب‌ناپذیر است.

بوی برف

8,000 تومان
بوی برف قصه زندگی آدم‌های همین جاست، کسانی که اینجا به دنیا آمده و زندگی کرده‌اند. قصه کاتبی که تاریخ به تحریف ننوشت و به امر والی، دست‌هایش را در ایالت خراسان جا گذاشت و به گیلان گریخت. بوی برف قصه سرباز میدان میدان شهرداری رشت است که تسلیم نشد و سلاح تحویل نداد و به امر «تاواریش» دو شقه شد. قصه اندوه بی‌پایان عزیزه‌جان است که مرد او به رضاخان شورید و یاغی شد و سر به کوه گذاشت و روز دیگری جنازه یخ زده و بدون سرش بازگشت. قصه دلدادگی راوی است. دختر جوانی که به جای خون سرخ عاشق، هراسی موروثی در رگهایش می‌گردد. بوی برف قصه آدم‌های همین جاست. «هوا بوی برف می‌دهد، بوی نفتالین یخ زده. بوی کمد لباس‌های زمستانی. بوی گلوله‌های سفیدی که  همیشه روزهای آخر سال، مادر و زن‌عمو طلا و عمه‌ها می‌گذاشتند توی جیب کت‌ها و پالتو‌های پشمی و آویزان می‌کردند توی کمد بزرگی که یک طرف انباری را پر کرده است.» یکی از داستان‌های شهلا شهابیان در سال ٨٧ برگزیده جایزه ادبی «صادق هدایت» شد.

بیراهه‌ای در آفتاب

2,500 تومان
به مرد نگاه کردم. دهانش تکان می خورد. گردنم را کج کردم. انگشتان لخت دخترک تکان می خورد. گل های قالی موج می خوردند و کش می آمدند. "یک، دو، سه،...." مگس سیاهی دور سرم می چرخید. من می خواندم: "خوبان پارسی گو. بخشندگان عمرند." کسی داشت نفس نفس می زد و عاطفه و عرفان نخودی می خندیدند. دهان مرد هنوز تکان می خورد. به دخترک نگاه کردم. او عاطفه بود که محکم به پدرش چسبیده بود.