مفاهیم اساسی جامعه شناسی
150,000 تومان
کتاب مفاهیم اساسی جامعه شناسی نوشته ماکس وبر با ترجمه احمد صدارتی, توسط انتشارات مرکز با موضوع علوم اجتماعی، جامعه شناسی، جنبه های اجتماعی به چاپ رسیده است.
مفاهیم اساسی جامعهشناسی بخشی از مجموعهی بزرگ اقتصاد و جامعه اثر ماکس وبر است که سِچِر آن را به خاطر اهمیت ویژهاش جداگانه به زبان انگلیسی برگرداند و ترجمهی فارسی نیز از روی همان صورت گرفته است. کتاب حاضر در واقع مقدمهای .است بر مجموعه آثار وبر و کلید افکار و آرای او به شمار میرود.
معرفی مباحث کتاب مفاهیم اساسی جامعه شناسی
تذکرات مقدماتی
درباره مفهومجامعه شناسی و معنی رفتار اجتماعی
صور ویژه رفتار اجتماعی
مفهوم رابطه اجتماعی
انواع رفتار اجتماعی عرف رسم
ممفهوم اقتدار مشروع
انواع اقتدار مشروع قرارداد حقوق
انواع اقتدار مشروع سنت عقیده حقوق
مفهوم مبارزه
فرایند جماعتی و جامعه ای شدن روابط
روابط اجتماعی باز و بسته
تبیین رفتار اجتماعی نمایندگی
فقط 1 عدد در انبار موجود است
مفاهیم اساسی جامعه شناسی
نویسنده | ماکس وبر |
مترجم | احمد صدارتی |
نوبت چاپ | پانزدهم |
تعداد صفحات | 160 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1402 |
شابک | 9789643051808 |
وزن | 0.186 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
کتاب مجموعه اشعار نصرت رحمانی
کتاب بچه های جینگیلی 4 (کلاغه بال و پر داره خبرهای خوش می آره)
کتاب دختر برفی
من و تو
در بخشی از کتاب من و تو میخوانیم
با بازوهایی حلقهزده دور چوباسکیها ساک کفشها در دست و کولهپشتی به دوش، مادر را دیدم که دور میزد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بیامو روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاهقدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم بهشدت میزد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آنهمه بار جلوِ حرکتم را میگرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشهی دیگر چرخاندم. آن انتها، روبهروی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسیبلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدانها را در صندوقعقب جا میدادند. یک ولوو با یک جفت چوباسکی روی سقفش کنار شاسیبلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، روبهروی دیوار. به چوباسکیها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوباسکیها را روی سقف مرسدس محکم میکردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف میزدند. سومرو میپرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمیآورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچههایی که کمک نمیکردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوباسکیها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوبها و کفشهای اسکی، فشرده میان کارمندان کتوشلواری، مادران و بچههایی که به مدرسه میرفتند، احساس حماقت میکردم. میشد چشمهایم را ببندم و خیال کنم در تلهکابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. میتوانستم بوی کرهی کاکائو را از میان کرمهای برنزکننده بشنوم. میخندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون میآمدیم.آرش کمانگیر (جای خالی داستان آرش در شاهنامه)
محصولات مشابه
پرسش از انحطاط ایران (اندیشه های ایرانی2)
جلال آل احمد و گذر از سنت به تجدد
جامعه شناسی جنگ و نیروهای نظامی
مبانی جامعه شناسی
توضیحات:
فهرست:
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.