

مفهوم اضطراب (تعمقی ساده با گرایش روانشناختی درباره مسئله گناه موروثی در علم اصول دین)
210,000 تومان
کيرکگور در ديباچهي مفهوم اضطراب ادعا ميکند قصد دارد اين کتاب را به همان سرراستي بنويسد که مرغان هوا آواز سرميدهند. او ميگويد، گناه اول هر فردي از ابناي بشر شبيه گناه اول آدم ابوالبشر است. سپس به سراغ اضطراب ميرود و فرق ميگذارد ميان اضطراب عيني (برونذاتي) و اضطراب ذهني (درونذاتي) و رابطهي آن را با آزادي برجسته ميسازد: امکانِ آزادي در اضطراب عرض اندام ميکند. کيرکگور اضطراب را ترس يا دلهرهاي نامشخص ميداند که پيششرط آزادي (و به همين سبب، پيششرط گناه) است زيرا اضطراب همانا تصديق وضع کنوني ما و بازشناخت ماهيت امکان است. در اينجا کيرکگور در مقام متفکري مسيحي بحث ميکند و تا بخواهيد از متن کتاب مقدس نقل ميکند و خيلي وقتها از عبارتهايي استفاده ميکند از زبانهاي ديگر متني که براي فيلسوفان و کيرکگورپژوهان جذاب خواهد بود اما خوانندگاني را که علايق عامتر دارند دچار اضطراب خواهد ساخت.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
مفهوم اضطراب (تعمقی ساده با گرایش روانشناختی درباره مسئله گناه موروثی در علم اصول دین)
نویسنده | سورن کیرکگور |
مترجم | صالح نجفی |
نوبت چاپ | 2 |
تعداد صفحات | 284 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1402 |
شابک | 9789642135219 |
وزن | 0.328 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
من و تو
در بخشی از کتاب من و تو میخوانیم
با بازوهایی حلقهزده دور چوباسکیها ساک کفشها در دست و کولهپشتی به دوش، مادر را دیدم که دور میزد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بیامو روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاهقدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم بهشدت میزد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آنهمه بار جلوِ حرکتم را میگرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشهی دیگر چرخاندم. آن انتها، روبهروی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسیبلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدانها را در صندوقعقب جا میدادند. یک ولوو با یک جفت چوباسکی روی سقفش کنار شاسیبلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، روبهروی دیوار. به چوباسکیها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوباسکیها را روی سقف مرسدس محکم میکردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف میزدند. سومرو میپرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمیآورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچههایی که کمک نمیکردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوباسکیها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوبها و کفشهای اسکی، فشرده میان کارمندان کتوشلواری، مادران و بچههایی که به مدرسه میرفتند، احساس حماقت میکردم. میشد چشمهایم را ببندم و خیال کنم در تلهکابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. میتوانستم بوی کرهی کاکائو را از میان کرمهای برنزکننده بشنوم. میخندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون میآمدیم.پس از آدورنو (بازاندیشی در پژوهش جامعهشناختی موسیقی)
معرفی کتاب پس از آدورنو
ملل 10 … سوریه
شش متفکر اگزیستانسیالیست
قدرت اراده
طرحوارههای شناختی و باورهای بنیادین
رویکردهای شناختی نوین، آسیبشناسی روانی را فراتر از شناختهای سطحی و افکار خودآیند بررسی کرده و به ریشههای عمیقتر شناختی یا همان طرحوارههای شناختی و باورهای بنیادین میپردازند. اگر درمانگری بخواهد از تسکین علایم حاد بیماری روانی پا را فراتر بگذارد باید به عملکرد فرد پیش از آغاز اختلال و پس از فروکشی مرحلۀ حاد توجه کند. یافتههای پژوهشی نشان میدهد طرحوارههای شناختی نقش مهمی در ایجاد و تداوم اختلالهای روانشناختی و نیز در عود یا بازگشت دورههای بعدی اختلال بازی میکنند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.