


منسیوس
38,000 تومان
منسیوس از شخصیتهای صاحبنام مکتب کنفوسیوس، فیلسوف چینی، است. مکتب کنفوسیوس حتی امروزه یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین مکاتب به شمار میرود، مکتبی که خاستگاه آن خاور دور است.
منسیوس همانند کنفوسیوس چهل سال در سراسر چین سفر کرد و از این طریق به پند و اندرز پادشاهان مختلف پرداخت. کتاب منسیوس، یکی از آثار مهم کلاسیک مکتب کنفوسیوس است و در چهارده باب به بیان اندیشهها و آموزههای مکتب کنفوسیوس و شخص منسیوس میپردازد. آرای منسیوس در باب مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نیز مسائل مربوط به زندگی فردی انسانها در خور توجه و تأمل است.
گفتنی است این کتاب از زبان چینی ترجمه شده و از بهترین کتابهای گروه ادبیات تعلیمی چین دوران باستان است.
در انبار موجود نمی باشد
نویسنده |
—————
|
مترجم |
احسان دوستمحمدی
|
نوبت چاپ | ١ |
تعداد صفحات | ١٨٢ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٤٠٠ |
سال چاپ اول | ————— |
موضوع |
فلسفه
|
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٢٥ گرم |
شابک |
9786220403784
|
وزن | 0.125 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Samaneh Fathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
گفتگو با “آندری تارکوفسکی”
دیدن هر فیلمی از این کارگردان، در چشم هوادارانش یک انتقال زیبا شناختی به مخاطب سینماست که ممکن است درونی ترین حیطههای روح را به حرکت در آورد. هرچند در نظر خردهگیران، همین فیلمها ممکن است احساس شدید هراس، ملال و انزجاری تماموکمال را برانگیزاند.
کتاب حاضر مهم ترین مصاحبههای " آندری تارکوفسکی " با نشریات بزرگ سینمایی جهان است. چند فیلم مهم و معتبر از او که در ایران هم به نمایش در آمدند عبارتند از: سولاریس ، استاکر ، کودکی ایوان و ایثار . فیلمهای او همیشه در زمان اکران بویژه در ایام برگزاری جشنواره فیلم فجر محل اعتنا و بحث و جدل در بین اهالی سینمای ایران بوده است.
این کارگردان شهیر سینما در ٢٨ دسامبر ١٩٨٦ در سن پنجاه و چهار سالگی دارفانی را وداع گفت.
از این مترجم، کتاب " در جسنجوی اصالت " نیز در انتشارات ققنوس چاپ شده است.
قلعه مرغی؛ روزگار هرمی
شبکههای هرمی و حکایت پولدار شدن. اگه پول داشته باشی همه چیز داری. زن، بچه، همهچی. « قلعه مرغی؛ روزگار هرمی » داستان پسر نوجوانی را روایت میکند که بر اثر حوادثی به سمت شبکههای هرمی کشیده میشود و با اتفاقات غیر قابل پیشبینی روبرو میشود . داستان یک تم اجتماعی دارد و در محلهای از محلههای جنوب شهر ( قلعهمرغی ) میگذرد : « پول خوشبختی نمیآره. همه میدونن. برو از هر کسی میخواهی بپرس. مگه همین اصغر نبود. اون همه پول پیدا کرد، آخرشم اون جور شد. » اصغر مقنی را همه میشناختند.
چند سال پیش سمت قزلقلعه، موقع چاه کنی خورده بود به یک زیر خاکی. توی یک چشم به هم زدن زندگیاش زیر و رو شد. زبان بسته از بس ذوق زده شده بود، چنان ریخت و پاشی کرد که سال نشده به خودش آمد، دید همان یک زنی هم که داشت از چنگش درآمده و خداحافظ.
- برندهی جایزهی بهترین رمان اول بنیاد هوشنگ گلشیری ۱۳۹۱
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.