منشا عالم حيات انسان زبان

قیمت اصلی: 40,000 تومان بود.قیمت فعلی: 36,000 تومان.

درباره کتاب منشا عالم حيات انسان زبان اثر هوبرت ريوز با ترجمه ی جلال‌الدين رفيع‌فر:

در روز سى‏ام نوامبر 1986، به مناسبت روز جهانىِ محيط‏شناسى انسانى، گردهم‏آيىِ علمى‏اى در شهر بوردوِ فرانسه برگزار شد. هدف اصلىِ اين گردهم‏آيىِ باشكوه دست‏يابى به آخرين دست‌آوردهاى علمىِ قرن بيستم درباره‏ى موضوعات بنيادىِ منشأ عالم، حيات، انسان و زبان و معرفىِ آن به جهانيان بود. در اين هم‏آيش چهار تن از صاحب‏نظران مشهور جهان چهار سخن‌رانىِ مهم درباره‏ى چهار موضوع فوق ايراد كردند. كتاب حاضر متن سخن‌رانىِ اين چهار تن است.

این اثر توسط انتشارات  آگه منتشر شده است و می توانید اين كتاب و ساير كتاب‌هاي فلسفه را از طریق خرید آنلاین از سایت فروش اینترنتی انتشارات آگاه سفارش دهید.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

بورژوا در ميانه‌ي تاريخ و ادبيات

نویسنده
هوبرت ريوز
جلال‌الدين رفيع‌فر
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 168
نوع جلد شوميز
قطع رقعی
سال نشر 1400
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن 180 گرم
شابک
9789643290214

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.180 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “منشا عالم حيات انسان زبان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

فاکتور فروش

400,000 تومان
این محصول برای خرید از طریق اینستاگرام و سایر شبکه های اجتماعی است .

تراژدی کمدی

39,500 تومان
مجموعه مكتب‌ها، سبك‌ها و اصطلاح‌هاي ادبي و هنري كه اين كتاب يكي از آن‌هاست دربر گيرنده حدود سي كتاب مستقل از هم است كه از ميان كتاب‌هاي مجموعه The Critical Idiom برگزيده شده‌اند. اين كتاب‌ها به مقوله‌هاي گوناگوني مي‌پردازند: برخي به نهضت‌ها و جنبش‌ها و مكتب‌هاي ادبي، برخي به انواع ادبي و برخي به ويژگي‌هاي سكبي و مانند اين‌ها. تراژدي كمدي در قرن بيستم شكل غالب نمايش شده است. ما اكنون ژانرهايي از قبيل كمدي سياه، كمدي تهديد، و لوده‌بازي وحشيانه را هنجارهايي نمايشي مي‌شناسيم. هرچه در تاريخ تئاتر عقب‌تر مي‌رويم مرز بين تراژدي و كمدي پررنگ‌تر مي‌شود. با اين حال آن‌ها هميشه دو وجه مكمل يكديگر بوده‌اند كه تئاتر را مي‌آفريند. تراژدي با احساسات ما بازي مي‌كند ما را درگير مي‌كند و همدلي ما را با قهرمان اقتضا مي‌كند. كمدي به عقل ما متوسل مي‌شود انتقادي نگاه مي‌كنيم و به قرباني مي‌خنديم. از اين رو كمدي را مي‌توان جدي‌تر از تراژدي پنداشت، زيرا با نيروي بيشتري مي‌تواند نگاه متعارف مخاطب را مختل كند، حال آنكاه تراژدي ـ تراژدي‌اي كه ارسطو قبولش دارد ـ پالايش مي‌كند و به ما به گفته ميلتون (پس از آنكه همه احساساتمان را خرج كرديم آرامش فكري مي‌بخشد).

معسومیت

155,000 تومان
کتاب معسومیت نوشته مصطفی مستور توسط انتشارات مرکز با موضوع رمان, ادبیات, ادبیات فارسی به چاپ رسیده است. از حیاط خونه که زدم بیرون،پیاده رفتم طرف خونه.چند قدم که برداشتم باز اون فکر همیشگی اومد سراغم.درست نمیدونم چرا اما از دو سال پیش که بابا و مامان از هم جدا شده بودند،هروقت مامان رو تو خیاط خونه می دیدم اون فکر مسخره می اومد سراغم.منظورم اینه تا چند روز دلم می خاست رییس جمهوری شهرداری وزیری وکیلی چیزی بودم و می تونستم دستور بدم یه روز رو به اسم روز عروس اسم گذاری کنند و تو اون روز همه ی زن های شهر از پیر و جوون گرفته تا مجرد و متاهل تا بچه و بزرگ و سالم و مریض و آزاد و زندونی ،همه لباس عروس بپوشند و بریزند تو خیابون های شهر و همه جا رو قرق نور کنند....

کتاب بحران های هویت

220,000 تومان
معرفی کتاب بحران های هویت هرچند امروز مقوله پست مدرن در فضای فرهنگی جهان حضوری مستمر یافته است، اما کمتر توجهی به شرایط اجتماعی برآمدن آن شده است. رابرت دان، نویسنده کتاب بر این نظر است که تبیین نظریه پست مدرن به واسطه نقد مدرنیته، یعنی به واسطه نقد فاعل شناسایی قدر قدرت، نه فقط کفاف درک وضعیت پست مدرنیته را نمی دهد بلکهفضای مخدوشی را به وجود می آورد

جستاری در باب اصول اخلاقی

165,000 تومان
جستاری در باب اصول اخلاقی نویسنده دیوید هیوم مترجم مجید داودی نوبت چاپ 4 تعداد صفحات 240 قطع و نوع

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت