من ببر نیستم …

45,000 تومان

..به همان نشان دادن که شاخه های مواول، شاید یک سالی بیشتر، ازپس وپیش وپهلوهای اسب پیچیده وگره‌دار شده بودند که از روبرو نمی شد گفت این اسب است و می‌شد گفت این تاک است پیچیده به بالای خود و اسب نیست می‌نماید که اسب است یا روزگاری اسبی درسایۀ این شاخه‌های همیشه سرگردان و توی خود پیچیده را از استخوان‌ها جدا می‌کرد وشاخه‌های از پایین به بالا خمیده اندکی سر راست کرده با آن خیزش ببروار ایستاده رودروی آن‌ها باز هم نمی‌شد گفت که آن ببر است و بی چون و چرا تاک بود پیچیده درخود وبه بالای خود…(رمان برگزیده سال ٨١ منتقدان ونویسندگان مطبوعات وجایزۀ ادبی اصفهان)

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

من ببر نیستم …

پیچیده به بالای خود تاکم رمان برگزیده سال 81 منتقدان و نویسندگان مطبوعات و جایزه ادبی اصفهان
نویسنده
محمدرضا صفدری‌
مترجم
——-
نوبت چاپ ٥
تعداد صفحات ٤١٢
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٨٢
موضوع

جایزه

داستان‌های فارسی
رمان برگزیده‌ی سال ٨١ منتقدان و نویسندگان مطبوعات و جایزه‌ی ادبی اصفهان
نوع کاغذ تحریر
وزن ٣٨٥ گرم
شابک
9789643114763
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.385 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “من ببر نیستم …”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

قلعۀ کارپات‌ها

210,000 تومان

در وِرست، یکی از روستاهای ترانسیلوانی در کشور رومانی، ماجراهای مرموزی در حال وقوع است و منشأ همۀ این ماجراها قلعۀ متروکه و مخوفی معروف به قلعۀ کارپات‌هاست. اهالی ورست بر این باورند که این قلعه در تسخیر ارواح و اشباح است، از این رو احدی جرئت نمی‌کند حتی به آن‌جا نزدیک شود. همچنین باور دارند که افتادن آخرین شاخۀ درخت راشِ نزدیک قلعه مصادف خواهد شد با نابودی و ویرانی قلعه. تا این‌که یک روز فریکِ چوپان، به لطفِ دوربینی دوچشمی، می‌بیند که دود از دودکش قلعه برمی‌خیزد و این اتفاق به شایعاتی دامن می‌زند حول این‌که آیا موجوداتی انسانی آن‌جا ساکن شده‌اند یا موجوداتی ماورای‌طبیعی. اهالی روستا به قدری کنجکاو می‌شوند که تصمیم می‌گیرند دل را به دریا بزنند و راهی آن قلعۀ مرموز شوند، بلکه از راز آن سردربیاورند. اما چه کسی جرئت می‌کند؟ فقط نیک دک، جنگلبان شجاع، و دکتر پاتاک، البته دومی به‌اجبار. اما...

در این داستان با شخصیت‌های جذابی آشنا می‌شویم از جمله بارون رودولف دوگورتز، آخرین بازماندۀ خاندان دوگورتز و مالک قلعۀ کارپات‌ها، و فرانس دوتِلِک، نجیب‌زده‌ای عاشق‌پیشه، که اگر نبود جسارت و نیز شیفتگیِ او نسبت به داستان‌های اسرارآمیز، راز ساکنانِ قلعه هرگز فاش نمی‌شد.

ممکن است حین خواندن این داستان فکر کنید ژول ورن، برخلاف اغلب کتاب‌هایش، از عناصر علمیِ چندانی بهره نبرده است. اما این‌طور نیست، چراکه او از طریق اورفانیک، دانشمند و نابغهٔ قدرنادیدهٔ داستان، از «الکتریسیته»، که به‌درستی «روح جهان» نام گرفته، و نیز از تلفن و حتی گرامافون برای رسیدن به مقاصد شومش بهرۀ وافری می‌برد، به طوری که ممکن است، تحت تأثیر وقایع داستان، از این اختراعات مفید بشری بیزار شوید.

گمان بر این است که برام استوکر، نویسندۀ ایرلندی، از این رمان ژول ورن برای نوشتن رمان خودش دراکولا در سال ۱۸۹۷ الهام گرفته است.

روایت عور

16,000 تومان
 جواد مجابی درباره این مجموعه می‌گوید: «انگیزه‌ی خلق این نوشته‌ها بیشتر با این هدف بود که در دوران شتاب گرفتن زندگی سنتی و بی‌حوصلگی خاص و عام، داستان اگر بتواند بی‌شرح و بسط در موجزترین شکل و معنای خود ظاهر شود، کمترین فایده‌اش این است که در آن یک دقیقه‌ی آماری فرصت خوانندگان احتمالی زودتر جذب می‌شود.» داستان‌های روایت عور تمثیل‌ها و روایت‌های کنایی را شامل می‌شود که خواندن‌شان خواننده را در فکر فرو می‌برد.

فلسفۀ دین

450,000 تومان
از دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد (٤)؛ در این کتاب می‌خوانید: فلسفه دین ایمان ایمان‌گرایی استدلال‌های اخلاقی در اثبات وجود خدا تنوع دینی دین و اخلاق فلسفه دین کانت

مگر می‌شود هابیل قابیل را کشته باشد

3,500 تومان
« می‌پرسم مگر می‌شود برادر برادر را بکشه . آقای رحیمی می‌خندد : این مهم نیست که نفهمی ، کاش دیر بفهمی ، هر چی دیرتر بهتر . خاطره‌های لعنتی مجال نمی‌دهد . نفسم کم آمده است . نمی‌فهمم چرا آقای رحیمی در مغزم این همه زنده است . مگر آدم عاشق مرد ژولیده هم می‌شود ؟ گفت : آدم عاشق همه چیز می‌شود . به هر چیزی که خوب نگاه کنی می‌توانی عاشقش شوی . مثل یک نویسنده که می‌تواند عاشق شخصیت‌هایش شود . » مجموعه داستان « مگر می‌شود هابیل قابیل را کشته باشد » کنکاشی است در شناخت شخصیت و رسیدن به بلوغ که در ٣ بخش مجزا از هم روایت می‌شود . بخش نخست تحت عنوان چشم‌های سیاه با نگاه نوستالژیک در شیوه روایت همراه است و راوی در حال گذر از بلوغ به گذشته بر می‌گردد و نگاه کودکانه سرخوشی در بازخوانی اتفاقات تلخ گذشته دارد . در بخش دوم اثر با عنوان مگر می‌شود هابیل قابیل را کشته باشد راوی در ابتدای بلوغ است . او با دنیایی مواجه می‌شود که همه چیز را از فیلتر ذهن تازه بالغش نقل می‌کند . از کودکی ناب خبری نیست و کمی مالیخولیا چاشنی کاراکترهای بخش دوم است . شخصیت‌ها مدرن است و فرم در تمام داستان‌ها غالب است . در بخش پایانی که عنوان آن « خراب می‌شود » است با ٣ داستان نیمه بلند وابسته به هم مواجهیم که پایان یک ماجرای عاشقانه را به چالش می‌کشد . در این بخش راوی بالغ است و در دنیای واقعی و دردها و رنج‌های ناشی از یک رابطه خراب شده زندگی می‌کند که از دیدگاه چند شخصیت روایت می‌شود . در نهایت این مجموعه تلاشی است برای درک ساده‌ای از انسانهای به ظاهر پیچیده و مناسباتشان با دنیای مدرن امروز . کتاب « مگر می‌شود هابیل قابیل را کشته باشد » در ١٢٧ صفحه منتشر شده است .

فیل‌ ها

7,000 تومان
فیروز مرد چاق میانسالی است که به تنهایی زندگی می‌کند. او انسانی منزوی است که مشغله‌ای ندارد جز جمع کردن اسکناس‌هایی خاص. در واقع او یک کلکسیونر اسکناس است، اما فقط اسکناس‌هایی را جمع می‌کند که مردم روی آنها جملاتی در مورد اندوه یا شادی‌هایشان نوشته‌اند. او نوزده سال یا زمانی در همین حدود اسکناس‌ها را به بازی می‌گرفت تا شاید از تنهایی تاریکش به در آید. در همه این سال‌ها هیچ‌گاه شکل و شمایل، جنس کاغذ، طرح‌ها، امضاها یا تاریخ و موضوعاتی که مربوط به آنها می‌شود برایش آن‌قدر اهمیت نداشتند که چیزهای دیگر، و آن چیزهای دیگر جمله‌ها و نقوشی بود که مردم روی اسکناس‌ها ثبت می‌کردند. فیروز که سال‌ها به این کار مشغول بود طی اتفاقاتی با پیرزن مرموزی آشنا می‌شود. مدتی بعد پیرزن خودکشی می‌کند و مرگ او و تأثیر نوشته‌های روی اسکناس‌ها، باعث ایجاد تغییرات عمیقی در حال و روز فیروز می‌شود و در نهایت به واسطه همین اتفاقات است که او به معنای جدیدی از چیستی زندگی دست می‌یابد و ... . شاهرخ گیوا متولد ١٣٥٥‌ پیش از این رمان‌های مونالیزای منتشر _ اندوه مونالیزا و مسیح، سین، فنجان قهوه و سیگار نیم‌سوخته را نوشته است.

گیسیا

21,000 تومان
گیسیا زنی است که دل در گرو فرهنگ و ادبیات سرزمین مادری‌اش دارد. بین او و ریشه‌هایش سال‌ها فاصله افتاده است. او درگیرودار زندگی روزمره و در آخرین شب تابستان با تغییری غیرمنتظره در زندگی‌اش روبه‌رو می‌شود. گیسیا در تکاپوی سروسامان دادن به اوضاع و در تلاش برای برگردان زندگی‌اش به وضعیت قبل، سفری می‌کند به درون خودش و خاطراتش را با سه مرد مهم زندگی‌اش، می‌کاود. سپس... در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: گیسیا موها را خیس کرد. شانه را نوازشگرانه بر رشته‌ای از  موهای ابریشم‌گون ارکیده کشید و با  قیچی آن را برید. تارهای مو بر زمین ریخت.  شانه بار دیگر رشته‌ای مو را نوازش کرد. تارهای مو از شانه گریختند. گیسیا، این موها هوس جدایی از سر ارکیده ندارند. تو داری آن‌ها را به زور می‌بری. دست‌کم  آن‌ها را بنواز گیسیا. تو سلاخی گیسیا! پس به قربانی‌ات آب بده نوازشش کن و آنگاه  سلاخی‌اش کن.  گیسیا رشته‌ای دیگر از موها را نوازش کرد و برید. به نوک موها نگاه کرد و گلوله داغ در سینه‌اش چرخید؛  از نوک موهای ارکیده  خون می‌چکید.