من منچستر يونايتد را دوست دارم

130,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:2

در بخشی از کتاب من منچستریونایتد را دوست دارم می‌خوانیم:

وقتی پدربزرگ جنازه را ول کرده توی بیمارستان، برگشته خانه. داده لباس‌ها، آرشیو روزنامه‌ها، عکس‌ها، بعضی کتاب‌ها و حتی تقدیرنامه‌هایش را توی باغچه آتش بزنند.

پدربزرگ، رد نعشِ زن‌ِ جوان‌ِ با یک لنگه جوراب را، روی کمرش حس می‌کرده و هی به خودش نهیب می‌زده تا از فکر ناموس مردم، آن هم مرده‌اش، بیاید بیرون. سروصدای تیر و تفنگ دیگر کمتر شده بوده. پدربزرگ رفته لب حوض و پایش را فرو کرده وسط آب و ماهی‌ها.

پدربزرگ ته دلش منتظر بوده که اتفاقی بیفتد و دری به تخته بخورد و فرشتگان کاری بکنند تا زن جوان زنده شود و بیاید دمِ خانه‌ی آن‌ها، در بزند و بعد از کلی تشکر باهم بروند بازار کباب‌خوری. آتش توی باغچه زیاد می‌شده و اهالی خانه‌ هی عکس و پوستر و بیانیه می‌ریخته‌اند توی دل آن و دود بیشتری می‌رفته هوا.

روزنامه‌ها پر بوده‌اند از عکس سر آدم‌ها. آتش، آرام‌آرام عکس‌ها و کلمه‌ها را می‌کشیده توی خودش و جمع‌شان می‌کرده و تکه‌های سوخته با نرمه بادی بلند می‌شده‌اند و مثل پر می‌رفته‌اند هوا. آتشِ روزنامه‌ها، عکس‌ها و کاغذها توی غروبِ یکی از آخرین روزهای مردادماه چیز وامانده‌ای بوده، هم حالِ آدم را می‌گرفته و هم خطرناک بوده، چون وقتی بنی‌بشر حاضر است دست به هر کاری بزند، یک آتش‌بازی مختصر با روزنامه‌ها که چیزی نیست.

پدربزرگ همان‌طور که پایش را توی حوض تکان‌تکان می‌داده، می‌دیده که نرمه‌بادی تکه‌های زغال‌شده‌ی کاغذها و عکس‌ها را می‌آورد و می‌اندازد روی آب و ماهی‌های کله‌خرتر می‌روند و توک می‌زنند به آن‌ها. پدربزرگ یکی دو ساعتی به تماشای آب و باد و آتش و حماقت ماهی‌های سرخ مشغول بوده که می‌بیند خورشید غروب کرده. بی‌سروصدا می‌خزد توی آشپزخانه و یک گزلیک تازه تیزشده برمی‌دارد و از خانه می‌زند بیرون.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

من منچستر يونايتد را دوست دارم

نویسنده
مهدی یزدانی‌خرم
مترجم
—-
نوبت چاپ 19
تعداد صفحات 225
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1401
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 228 گرم
شابک
9786002290199
توضیحات تکمیلی
وزن 0.228 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “من منچستر يونايتد را دوست دارم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کارآگاه سیتو و دستیارش چین‌می‌ادو 7/ سال نوی چینی

75,000 تومان

معرفی کتاب کارآگاه سیتو و دستیارش چین می ادو 7 اثر آنتونیو ایتوربه

یک کارآگاه معروف کلی دردسر دارد! حتی توی تعطیلات هم باید کلی پرونده حل کند! کارآگاه سیتو در چین مهمان مراسم سال نوی چینی هاست، اما خیلی زود از پرونده ی گم شدن یک خواننده ی معروف سر در می آورد!
درباره نویسنده کتاب
آنتونیو ایتوربه، متولد 1967 در شهر ساراگوسای اسپانیا، بیشتر از هر چیز یک روزنامه نگار است و با بسیاری از روزنامه ها و مجله های اسپانیا همکاری می کند. چندتایی هم کتاب برای بچه ها و بزرگ ترها نوشته که مجموعه ی کارآگاه سیتو از همه ی آن ها معروف تر است.
این کتاب تا حالا به چند زبان ترجمه شده. آنتونیو این مجموعه را برای بچه های خودش نوشت که آن زمان پنج و هفت ساله بودند و عاشق داستان های پلیسی. اما کم کم بسیاری از کودکان در سراسر دنیا شیفته ی کارآگاه سیتو و پرونده های مرموزش شدند.
درباره ناشر کتاب
هوپا ناشر کتاب‌های کودک، نوجوان و جوان و بازی‌های فکری – آموزشی است که از سال 1392 فعالیت خود را آغاز کرده است. فعالیت هوپا با ارائه‌ی نسل جدیدی از بازی‌های فکری – آموزشی شروع شد، بر اساس تولید داخلی و با کیفیتی قابل مقایسه با محصولات بین‌المللی در این حوزه. پس از موفقیت هوپا در بخش بازی‌های فکری، از سال 1394 برنامه‌ریزی آن برای انتشار کتاب‌های مناسب کودک، نوجوان و جوان آغاز گشت و سرانجام در اردیبهشت 1395، مصادف با نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، نخستین کتاب‌های هوپا به بازار عرضه شد. در این مدت، ما با افتخار، شاهد گسترش بسیار سریع و روزافزون مخاطبان خود بوده‌ایم و امروز می‌توانیم بر پایه‌ی اعتماد آن‌ها که بی‌تردید بزرگ‌ترین سرمایه‌ی هوپا است، خود را اتفاقی نو در نشر کودک و نوجوان ایران بنامیم.
سفارش:0
باقی مانده:1

بهترين شکل ممکن

145,000 تومان

درباره کتاب بهترین شکل ممکن

از جمله ویژگی های بارز این کتاب می توان به جنبه سینمایی داستان ها اشاره کرد که خود این کتاب را از دیگر آثار این نویسنده متمایز می نماید. کتاب بهترین شکل ممکن تلفیقی از ادبیات و سینماست و سبک جدیدی از نوشتارهای لذت بخش مستور را به نمایش می گذارد که شاید موفق ترین اثر مصطفی مستور حتی در کنار دیگر آثار پرفروش وی مانند روی ماه خداوند را ببوس رقم بخورد. کتاب بهترین شکل ممکن روایت هایی صمیمانه و خودمانی از زندگی است. روایت هایی با تجربه های تلخ و شیرین. به نظرم این کتاب تداعی کننده دوران عاشقی است. دورانی که هر فرد آن را تجربه کرده است.

قسمت هایی از کتاب

حس کرد کسی که نمی‌ دانست کیست یا چیست ناگهان از او می‌ خواهد بازی را رها کند؛ آن هم دقیقا زمانی که او دارد به بهترین شکل ممکن بازی می‌کند. برای اولین‌ بار احساس کرد دارد چیزی را از دست می‌ دهد که همیشه فکر می‌ کرد تنها متعلق به خودش بوده است. حس کرد در بازی نابرابری فریب خورده است. مثل کودکی بود که ناگهان اسباب‌ بازی‌ اش را از او گرفته باشند. دلش خواست بزند زیر گریه. دلش ‌خواست جیغ بکشد، اعتراض کند، التماس کند، فحش بدهد. دلش ‌خواست برود وسط خیابان و رو به جایی که نمی‌دانست کجاست، فریاد بزند: «از جون من چی می‌خواهید؟»
توی یک کتاب نوشته بود آدم ها وقتی برهنه می شوند کم وبیش به هم شباهت پیدا می کنند و من فکر می کنم عاشق ها هم مانند آدم های لُخت به شدت به هم شباهت دارند.
شب‌ ها قبل خواب سعی کنید سه دقیقه خودتون رو جای چیز دیگه‌ای بذارید. می‌ گفت سه دقیقه خیلی زیاده اما با تمرکز و‌ تمرین زیاد می‌ شه این کار رو کرد. مثلا جای یه برگ درخت توی یه جنگل تاریک. یا جای یه سنگ وسط بیابون. یا جای یه پیرمرد آب‌ زیپو که نیم ساعت طول می‌ کشه تا کفش‌ های لعنتیش رو بپوشه. جای یه حشره. یه سیفون توالت. یه توپ فوتبال. یه تابوت. یه جفت کفش. جای یه قدیس، یه روسپی، یه گربه. می‌گفت اگه مدتی این کار رو انجام بدید حس می‌کنید انگار دنیا داره توی روح‌ تون نفس می‌ کشه.
سفارش:0
باقی مانده:2

غريبه

150,000 تومان

در بخشی از کتاب غریبه می‌خوانیم

درِ ماشین محکم بسته می‌شود. ماشین را با نگاهم دنبال می‌کنم که از راه فرعی می‌راند و وارد جاده می‌شود. این بیرون ظلمات است و چشم چشم را نمی‌بیند. صدای جیرجیرک‌ها و موجودات شب‌زی از لای بوته‌های کانولا شنیده می‌شود. نگاهی به دوروبرم می‌اندازم. من این‌جا بزرگ شده‌ام. تمام دنیایم در این‌جا خلاصه می‌شود و هیچ‌وقت کنجکاوی چندانی به دنیای بیرون نداشته‌ام. هرگز فکرش را هم نمی‌کردم که ممکن است روزی سروکارم به دنیاهای ناشناخته بیفتد. به آسمان پُرستاره‌ی بالای سرم نگاه می‌کنم. همان آسمان پُرستاره‌ی همیشگی. تمام عمرم به این آسمان پُرستاره‌ چشم دوخته‌ام. تنها آسمانی که تابه‌حال دیده‌ام. تمام آن ستاره‌ها، ماهواره‌ها، ماه. می‌دانم که ماه بسیار دور است. اما امشب خیلی عجیب به نظر می‌رسد. تابه‌حال هیچ‌وقت به‌اش فکر نکرده بودم، اما اگر من می‌توانم همه‌ی این‌ها تمام ستاره‌ها و ماه را از این‌جا با چشمان خودم ببینم، آیا این خودش مفهوم فاصله را زیر سؤال نمی‌برد؟ به داخل خانه که برمی‌گردم همه‌جا سوت‌وکور است. هِن باید خواب باشد. این کارش کمی عجیب است. یعنی بدون این‌که منتظر بماند تا کمی درباره‌ی آن‌چه رُخ داده گپ بزنیم رفته بالا و خوابیده؟ لابد خیلی خسته است. دلیل دیگری نمی‌تواند داشته باشد. یک ناآشنا با خبرهایی باورنکردنی، بدون اطلاع قبلی، ناگهان دم‌در خانه‌ی ما ظاهر شد. پس درک می‌کنم اگر هِن خسته شده باشد. چراغ اتاق‌نشیمن را خاموش می‌کنم. لیوان خالی آب و بطری آبجو را از روی میز برمی‌دارم و به آشپزخانه می‌برم و روی کابینت کنار سینک می‌گذارم. درِ یخچال را باز می‌کنم، نگاهی به داخلش می‌اندازم، اما چیزی برنمی‌دارم. هوای خنکی که از داخل یخچال بیرون می‌زند احساس خوشایندی دارد. در تاریکی از پله‌ها بالا می‌روم. روی هر پله می‌ایستم و به قاب عکس‌های روی دیوار نگاه می‌کنم. یادم نیست آخرین‌بار کِی این کار را کردم: این‌که روی پله‌ها بایستم و به این عکس‌ها نگاه کنم. به خاطر نبودِ نور مجبورم به دیوار نزدیک‌تر شوم. سه قاب‌ عکس کنار هم از دیوار آویخته شده: یک عکس از من و هِن با همدیگر و دو عکس هم از هر کدام از ما به‌تنهایی.

بازي بي گناهان

20,000 تومان
کتاب «بازی بی‌گناهان» نوشته رائول ارخمی، نويسنده‌ی مطرح آرژانتينی معاصر است. او هر چند در بوينس‌آيرس به دنيا آمده اما سال‌هايی را در بارسلون اسپانيا زندگی کرده است. این رمان سال ۲۰۰۸ منتشر شده و جايزه‌ی معتبر بهترين رمانِ سياهِ اسپانيا را هم از آن خود کرده است. اين اثر قصه‌ی عجيبی دارد. کارمند وزارت دادگستری به ‌واسطه‌ی احساسِ حضورِ روحِ يک زن در اطرافش دوباره پرونده‌ی مرگِ او را مرور می‌کند و شخصاً تصميم می‌گيرد دريابد چه در پسِ کشف‌وشهودِ عجيبش پنهان شده است. اين لحظه‌ای ا‌ست که قرار است واقعيتی به‌شدت متفاوت و جان‌دار کشف و روايت شود. واقعيتی که در آن انبوهی از آدم‌های رده‌بالا حضور دارند که شايد دست‌شان به خون آغشته باشد يا... قصه روايتی مملو از تصوير و اتفاق دارد و ماجراها از چند زوايه روايت می‌شوند. هر چند نويسنده از تکنيک‌های ادبيات معمايی و پليسی استادانه استفاده کرده اما رمانِ او اثری‌است تلفيقی از چند ژانر ادبی. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «اسم من خوان مانوئل گالوان است، قاضی هستم. البته فعلاً. مسیرم را مثل بقیه با دادن حکم های تندوتیز باز کردم اما بالاخره پذیرفتم که چیز ها همان طورند که هستند و نمی شود عوض شان کرد. حالا فقط گه گاه یک جرقه ی عصیان یا بی صبری فوری که بخواهد مسیر روزمره ای را که به سوی هیچ می رود به هم بریزد، خودی نشان می دهد. بیست و هشت اکتبر خوابش را دیدم. ممکن نیست تاریخ آن خواب یا چهره ی زن را فراموش کنم. به من لبخند می زد و با دستش همان علامتی را نشان می داد که ماریلا دخترم چند روز قبل برای این که به همه توضیح بدهد چندساله شده است، از آن استفاده کرد. چهار انگشت چاقالو ی ماریلا، چهار انگشت کشیده، شاید به خاطر سایه ها، متعلق به زن مُرده.»

سمت تاريک کلمات

48,000 تومان

معرفی کتاب سمت تاریک کلمات اثر حسین سناپور

"سمت تاریک کلمات" کتابی است نوشته ی "حسین سناپور" که موفق شده عنوان "برنده ی جایزه ی بهترین مجموعه داستان سال 1385 از بنیاد گلشیری" را از آن خود کند. این اثر مشتمل بر هشت داستان کوتاه از "حسین سناپور" است که عمدتا به ارتباط انسان شهرنشین و معاصر با محیط اطراف و باقی انسان ها می پردازد.
قصه ی نخست با عنوان "خواب مژه هات" روایت مرد معتادی است که دلباخته ی دختری شده و از مسائل مختلف برای او حرف می زند. قصه ی دوم به نام "خیابان های نیمه شب"، با یک تماس تلفنی بی هدف از سوی زنی تنها آغاز می شود و مکالمه ای میان این زن و یک مرد در نیمه شب شکل می گیرد.
مرد خیال می کند که زن، همان همسر اوست که چند ماه پیش خانه را ترک گفته و در خلال مکالمه، به باورهایی درباره ی همسرش دست می یابد. در داستان سوم که "کابوس بیداری" نام دارد، با مردی رو به رو هستیم که علی رغم علاقه به همسرش، او را طلاق داده و اکنون با تماس هایی از خواب بیدار می شود که از او علت این کار را می پرسند.
داستان چهارم "با تو حرف می زنم، با تو"، قصه ی مردی است که عاشق مجری تلویزیون شده و داستان پنجم "دلم سنگین، زبانم تلخ"، مکالمه ای است بین یک پدرزن و دامادش در صبح نخستین روز بعد از ازدواج دخترش.
سه داستان آخر مجموعه ی "سمت تاریک کلمات" به قلم منحصر به فرد "حسین سناپور"، به ترتیب "بگذار همین طور ادامه پیدا کند"، "برکه ی من" و "خانه باید خانه باشد" نام دارند.
سفارش:0
باقی مانده:1

چگونه با پدرت آشنا شدم؟

145,000 تومان

معرفی کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم؟

کتاب «چگونه با پدرت آشنا شدم» مجموعه داستان‌ طنزی است نوشتهٔ مونا زارع که به‌صورت نامه نوشته شده است. قهرمان داستان در این نامه‌ها ماجرای آشنایی با شوهرش را برای دخترش می‌نویسد. این کتاب در نشر چشمه چاپ شده است.

درباره کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم

داستان‌های کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم ابتدا به‌صورت ستون هفتگی طنز در روزنامهٔ شهروند منتشر می‌شد که توانسته بود مخاطبان زیادی را با خود همراه کند. مونا زارع این داستان‌ها را بازنویسی کرد و با یک پایان‌بندی متفاوت، کتاب را به اثری مستقل تبدیل کرده است که بازخوانی آن برای خوانندگان پیشین نیز همچنان جذاب خواهد بود. این اثر از آن دسته کتاب‌هایی است که می‌شود با آن بلند‌بلند خندید. روایت یک دنیای زنانه برای پیدا‌کردن شوهر که پر است از توصیف‌های شیطنت‌آمیز و فانتزی‌های بامزه: «ساعت ۷ صبح جمعه بود که تصمیم گرفتم شوهر داشته باشم. چشم‌هایم کاملاً باز نشده بود و قیِ بسته‌شده روی مژه‌ها پلک‌هایم را سنگین کرده بود. سرم را توی بالش فرو بردم و روی شکمم خوابیدم و تا بیست شمردم. چشم‌هایم را باز کردم و تکه‌ای از موهایم را دور بینی‌ام چرخاندم و دوباره تمرکز کردم. فایده‌ای نداشت. هیچ‌چیز دیگر نبود جز شوهر. دلم می‌خواست همان موقع، همان لحظه، یک نفر روی کرهٔ خاکی وجود می‌داشت که شوهر من می‌بود. از خواب که بیدار شدم، دیدم جایش خالی است. پدرت را می‌گویم. اولش مردد بودم نکند گیج خوابم و جای یک چیز دیگر خالی شده و من آن را با شوهرم اشتباه گرفته‌ام؟ خودم را از رخت‌خواب بیرون کشیدم و روبه‌روی آینه ایستادم. موهایم از عروسی دیشب پف کرده بود و ریملِ دور چشم‌هایم قیافه‌ام را شبیه پاندا کرده بود. زبانم را بیرون آوردم و ته حلقم را نگاه کردم. امکان نداشت، اما مشکلم واقعاً شوهر بود.»