من گنجشک نیستم

68,500 تومان

دراز كشيده‌ام روي تخت‌خواب. چشم‌ها را كه مي‌بندم خوابي كه ديده‌ام مثل كابوسي باز توي كله‌ام رژه مي‌رود. شش ماه گذشته اما كابوسش عين بختك افتاده است به جانم. توي اين مدت كه مرا آورده‌اند اين جا سعي كرده‌ام فراموشش كنم. اما نتوانسته‌ام. سعي كرده‌ام خم شوم روي خودم تا نيمي از خودم را پاك كنم اما نتوانسته‌ام. بعضي‌ها همه‌ي خودشان را پاك مي‌كنند و مي‌روند. لابد مي‌توانند. من نمي‌توانم …

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789642134717 دسته: , ,
توضیحات

من گنجشک نیستم

نویسنده مصطفی مستور
مترجم
نوبت چاپ 20
تعداد صفحات 88
قطع و نوع جلد پالتویی شومیز
سال انتشار 1397
شابک 9789642134717
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.1 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “من گنجشک نیستم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

دفتر طراحی A4 Line Note

قیمت اصلی: 270,000 تومان بود.قیمت فعلی: 245,000 تومان.
دفتر طراحی A4 Line Note .ابعاد:24*17*1 .100 برگ .سیمی .افقی

زمان و حکایت (کتاب اول) (پیرنگ و حکایت تاریخی)

240,000 تومان

معرفی کتاب زمان و حکایت (کتاب اول) (پیرنگ و حکایت تاریخی)

پل ریکور یکی از برجسته‌ترین فیلسوفان هرمنوتیک دوران معاصر است. زمان و حکایت، مشتمل بر سه کتاب مستقل، اثر محوری اوست. دل‌مشغولی اساسی، در تمامی آثار این اندیشمند برجسته، فهم هستی از دریچه‌ای تازه یعنی از دریچه‌ی تأویل متن است. بدین‌روی در زمان و حکایت، نگاه فلسفی به نقاط تلاقی ادبیات و فلسفه، تحلیل امکانات و ظرفیت‌های حکایت از رهگذر تأمل در مقوله‌های زمان، و کاوش در باب نوآوری معناشناختی به‌مدد استعاره شاکله‌های اساسی این اثر بزرگ است. در طول این مباحثه رشته‌های بسیاری مطرح می‌شود، ازجمله پدیده‌شناسی زمان، تاریخ‌نگاری و نظریه‌ی حکایت داستانی. در زمان و حکایت ۱، ریکور با ارائه‌ی دو مقدمه‌ی مستقل، یکی نظریه‌ی زمان قدیس آوگوستینوس و دیگری نظریه‌ی پیرنگ ارسطو، مدافع این نظریه است که حکایت شامل سه بُعد تقلیدی است در ارتباط با زمان زیسته، زمان خاص پیرنگ و زمان خوانش. زمان‌مندی تجربه‌ی بشری و حکایت‌شدن این زمان منجر به تلاقی شیوه‌ی تاریخی و شیوه‌ی داستانیِ حکایت می‌شود. این چهارچوب کلی در این کتاب برمبنای حکایت تاریخی مطرح شده است.

به دنبال فردوسی

9,000 تومان
ابوالقاسم فردوسی، در سال ٣٢٩ یا ٣٣٠ هجری قمری متولد می‌شود و در اوایل قرن پنجم به عنوان بزرگ‌ترین حماسه‌سرای ایران چشم از جهان فرو می‌بندد. سال‌های زندگی فردوسی، یکی از درخشان‌ترین دوره‌های شعر و ادب فارسی است؛ سامانیان و غزنویان در این دوره،‌ثروت فراوانی نثار شاعران می‌کنند، اما فردوسی، این شاعر اسطوره‌های سربلند ایرانی، سرنوشتی دیگر دارد. به دنبال فردوسی روایتی جذاب و مستند از فراز و نشیب‌های زندگی ابوالقاسم فردوسی است. تصاویر و صفحات دانشنامه‌ای کتاب خواننده را با فرهنگ و تمدن کهن ایران آشنا می‌سازد.

قواعد فقه ، بخش مدنی 2

31,000 تومان
این کتاب با هدف پرورش قدرت استنباط و تقویت شم حقـوقى دانشجویان رشته حقوق و به طور ویژه برای تدریس در حوزه تحقیقات تطبیقى حقوق اسلام و ایران با نهادهاى مشابه در نظامهاى حقوقى دیگر و ضرورت رفـع نیـاز علمى و آموزشى در این زمینه، نگاشته شده است. در واقع مؤلف این اثر به دلیل داشتن دغدغه نبود تألیفات درسىِ متناسب با سطح علمى مقاطع تحصـیلى دانشـگاهى در زمینه حقوق اسلامى و به ویژه تفهیم مبانى فقهى آن، دست به نگارش کتاب حاضر زده است. در طرح، تنظیم و انتشار این کتاب، بناى مؤلف بر این نبوده است که فقط عنوانهایى بحث و بررسى شود که به معنى دقیق کلمه، مصداق قاعده فقهى باشد، بلکه بیشتر به این توجه شده که هر اصل یا قاعده مهمـى که در فقه و مباحث حقوق قابل طرح است و شناخت علمى دانشجویان از آن در مطالعـه و تحقیـق مفید و مؤثر است، مطرح شود. قواعد فقه نخستین بار در سال 1363 و با محتوایی شامل تعدادى از قواعد مهم فقهى که بیشتر در قلمروی حقوق مدنى قابـل اعمـال بودنـد، منتشر و با اسـتقبال کـم نظیـر اسـتادان و دانشجویان رشته هاى حقوق و طلاب حوزه هاى علمیه مواجه شد و تاکنون نیز چندین بار تجدید چاپ شده است. در جلد دوم این اثر، برخى قواعد فقهى که لزوماً در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترى موضوعِ تدریس و تحقیـق بود و نیاز به جامعیت و تفصیل بیشترى داشت، به عنوان متمم بخش نخسـت کـه قواعـد فقهـى مـدنى اسـت، در اختیـار علاقه مندان قرار گرفته است.
سفارش:0
باقی مانده:1

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

اسب سفیدم یک غزل بود

14,500 تومان
قسمت هایی از کتاب اسب سفیدم یک غزل بود (لذت متن)
 تو که پیراهنت نیلگون تر از شب بود. چرا از خواستگارم هزار اسب خواستی. او که جز دل خود هیچ نداشت؟ تا آن سحر که با مرغان هوا رفتی. و دانستم مرا برای خود می خواستی. پس چرا هیچ گاه لب نگشودی. که اقتدار در دست های تو بود و. امید در خیال من؟
سفارش:0
باقی مانده:1