مهارتهای آموزشی و پرورشی

129,000 تومان

آموزش درست، بهترین وسیله گسترش و نوسازی اندیشه است. هرگز نمی توان نسل جوان را با تحمیل و فشار به سوی رشد و تعالی هدایت کرد.

تحمیل مداوم و غیر ضروری، فرصتهای انتخاب را که برای رشد هوشمندانه ضرورت دارد، محدود می کند.

متأسفانه، مؤسسات آموزشی امروز نه تنها از آزادی انتخاب و رشد فردی و اجتماعی یادگیرندگان پشتیبانی نمی کنند، بلکه امکان هرگونه ابتکار، آزادی اندیشه و نقادی را از آنان گرفته اند.

کتاب مهارتهای آموزشی و پرورشی در دو جلد با عنوان، مهارتهای آموزشی و پرورشی (جلد اول) و مهارتهای آموزشی (جلد دوم) در دو بخش و 9 فصل تنظیم شده است.

بخش اول با عنوان نظریه ها و دیدگاههای مختلف، در زمینه آموزش و عوامل مؤثر بر آن بحث می کند و در این فصلها دانشجویان با نظریه و دیدگاههای مختلف در زمینه آموزش آشنا خواهند شد و در آن نقش فرهنگ، ذهن، انگیزش بر ماهیت و عملکرد آموزش و یادگیری تجزیه و تحلیل می شود

در بخش دوم با عنوان رویکردها و الگوهای آموزشی، دانشجویان با چهار رویکرد و هشت الگوی آموزشی در اجرای فعالیتها آشنا می شوند.

مؤلف بر این باور است که مطالب و محتوای مطرح شده در فصلهای گوناگون نه تنها برای دانشجویان و آموزش دهندگان مبتدی مفید خواهد بود، بلکه برای کلیه آموزش دهندگان در سطوح گوناگون و مجریان باتجربه که به طور عمیق به حرفه آموزشی خود فکر می کنند، می تواند مفید و ارزشمند باشد.

فهرست:

پیشگفتار

بخش اول: مبانی نظری تدریس
فصل اول: ماهیت و کارکرد نظریه‌های تدریس

بخش دوم: طراحی آموزشی
فصل دوّم: منابع تعیین هدفهای آموزشی
فصل سوم: مراحل تحلیل و تنظیم یک طرح آموزشی

بخش سوم: اجرا (عملیاتی کردن برنامه‌های طراحی شده)
فصل چهارم: تدریس مستقیم
فصل پنجم: تدریس غیرمستقیم
فصل ششم: تدریس تعاملی
فصل هفتم: تدریس مسأله محور

بخش چهارم: ارزشیابی نتایج فعالیتهای آموزشی
فصل هشتم: ارزشیابی پیشرفت تحصیلی

منابع و مآخذ
واژه‌نامه

چاپ نهم ویراست 2: با تجدیدنظر اساسی و چاپ سیزدهم ویراست 3: با تجدید نظر و اضافات

توضیحات

مهارتهای آموزشی و پرورشی

نویسنده
دکتر حسن شعبانی
مترجم
———-
نوبت چاپ 13
تعداد صفحات 368
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1401
سال چاپ اول  ————
موضوع
مدیریت مالی
نوع کاغذ  —————
وزن 515 گرم
شابک
9786000223359
توضیحات تکمیلی
وزن 0.515 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مهارتهای آموزشی و پرورشی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

تو اين فکرم که تمومش کنم

195,000 تومان

کتاب تو این فکرم تمومش کنم از ایان رید یکی از شاهکارهای ادبیات معاصر کاناداست. این کتاب نخستین بار سال 2016 منتشر شد و کمپانی نتفلیکس در سال ۲۰۲۰ با اقتباس از آن فیلمی به کارگردانی چارلی کافمن با بازی جسی باکلی و جس پلمنز ساخت.

این کتاب داستانی مهیج و رازآلود از زن جوانی‌ست که در یک حادثه‌ی مرموز، مردی که در آستانه دل باختن به او بوده است را از دست می‌دهد.

روای داستان همین زن جوان است که ما تا پایان کتاب متوجه نام و هویت او نمی‌شویم. او روایت را از زمان آشنایی با شخصیتی به نام جیک برای ما تعریف می‌کند؛ مردی که عاشق راوی داستان شده است.

جیک جایی از داستان در محله‌ای قدیمی گم می‌شود و و زن مجبور است به جست‌وجوی برود. از همینجا زن قرار است برایش رازهایی فاش شود.

تو این فکرم تمومش کنم از ایان رید با ترجمه‌ی کوروش سلیمانی‌زاد توسط نشر چشمه منتشر شده است را هم‌اکنون از فیدیبو بخوانید.

ایان رید را بیشتر بشناسیم

او در سال 1980 در کانادا متولد شد. بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه مقاله‌های خود را در نشریه‌ها و روزنامه‌های مختلفی منتشر کرد. کتاب تو این فکرم تمومش کنم اولین اثر این نویسنده بود که در سال 2016 منتشر شد.

ایان رید سال 2015  موفق به کسب جایزه RBC Taylor Emerging Writer Award شد و کتاب پرفروش تو این فکرم تمومش کنم در بیش از بیست کشور جهان به انتشار رسید. رمان دومش نیز با نام غریبه نیز کتابی پرفروش بود که توجه طرفدارانش را به سمت خود جلب کرد.

چرا باید تو این فکرم تمومش کنم را بخوانیم؟

اگر به خواندن داستان‌های وهم‌آلود و روانشناختی علاقه دارید خواندن این کتاب را به شما پیشنهاد می‌کنیم. در میان رمان‌های چند سال یکی از بهترین آثار از تریلر‌های روانشناختی‌ست.

در بخش‌هایی از کتاب می‌خوانیم

تو این فکرم که تمومش کنم. از لحظه‌‌ای که این فکر به ذهن آدم خطور می‌‌کند، دیگر به‌آسانی دست از سرش برنمی‌‌دارد. مثل کنه می‌‌چسبد. برای خودش جا خوش می‌‌کند. ماندگار می‌‌شود.

تمام افکار و اعمال‌مان را تحت‌‌الشعاع قرار می‌‌دهد. کار چندانی هم ازم ساخته نیست. حرفم را باور کنید. خلاصی از دستش ممکن نیست. چه دوست داشته باشم، چه نداشته باشم. هر جا بروم این فکر لعنتی هم آن‌جاست.

وقتی غذا می‌‌خورم، وقتی به رخت‌خواب می‌‌روم، وقتی می‌‌خوابم، وقتی بیدار می‌‌شوم. همیشه آن‌جاست. همیشه. مدت زیادی نیست که این موضوع ذهنم را درگیر خودش کرده. فکر تازه‌ای است، اما انگار همیشه پسِ ذهنم بوده.

از کِی شروع شد؟ اگر این فکر نه حاصل کشمکشی درونی، بلکه از قبل و به طور نارس در ذهنم کاشته شده باشد چی؟ آیا ناگفته ماندن یک فکر به معنای از دست دادن بداعتش است؟ شاید من همیشه از وجودش آگاه بوده‌‌ام. شاید از اول هم قرار بوده همه‌چیز همین گونه تمام شود.

سفارش:0
باقی مانده:1

ملاحظاتی درباره‌ی مارکس

32,000 تومان

معرفی کتاب ملاحظاتی درباره ی مارکس اثر میشل فوکو

دوتچو ترومبادوری در اواخر ۱۹۷۸ سلسله گفت و گو هایی را با فوکو در باب مسئله ی قدرت که دل مشغولی آن دوره ی فوکو بود انجام داده بود، لیکن بعد از چند سال او نظرش را درباره ی هدف سراسری فعالیت هایش عوض کرده بود؛ او با امتناع ذاتی اش از این که در یک نوع تفکر محبوس شود، بار دیگر تلاش برای نظام مند کردن اندیشه اش را به چالش کشید.
درست همان موقع که ما شروع کرده بودیم به باور این که می توانیم پروژه ی او را با ا صطلاح هایی مانند «قدرت / دانش» یا «خرده فیزیک قدرت» دریابیم، او بار دیگر از حیرت زده کردن ما با نفی باور سابق خودش که موضوع راستین کارش قدرت است (که قویا در پایان گفت وگو ی پنجم این کتاب بیان می شود) آشکارا خشنود بود؛ در عوض، همان طور که در پایان کار خود نتیجه گرفت، هدف واقعی اش همیشه «خلق تاریخی از شیوه های متفاوتی بوده است که از طریق آن ها انسان ها در فرهنگ های ما به سوژه بدل می شوند». لیکن این توصیف گمراه کننده است: فوکو هرگز از نشان دادن این که چگونه تاریخ سوژه شدن از تاریخ انقیاد جدایی ناپذیر است، دست برنداشت.
اگرچه در جلدهای نهایی تاریخ جنسیت به نظر می رسد که زمینه ی کارش را تغییر چشم گیری می دهد (همان طور که در فصل های آغازین کاربرد لذت توضیح می دهد)، زمانی که به معضل تکنیک های نفس در عالم یونانی رومی و وارثانش بازمی گردد، مسئله ی قدرت همچنان با دغدغه ی آخرینش درباره ی اخلاق مرتبط باقی می ماند.
اما در این سلسله مصاحبه ها از سال ۱۹۷۸، نشانه هایی از جهت های فکری بعدی فوکو پیدا می شود (گرچه اشاراتی به نظریه ی «حکومتمندی» می کند)، پس این گفت و گوها گامی را در جهت درک تفکر فوکو طی سال های آخر دهه ی ۱۹۷۰ در اختیار می گذارد. تا جایی که من می دانم، این گفت و گوها بلندترین مجموعه ی پیوسته ی مصاحبه های چاپ شده با یک مصاحبه کننده است.
به این ترتیب، گستره ی موضوعات و غنای جزئیات، این بحث ها را شاید به بهترین منبع یگانه برای فهم نظرات فوکو از کارش در آن زمان تبدیل می کند.
سفارش:0
باقی مانده:1

نمايش و آموزش

4,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته هنر (ادبیات نمایشی) در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «کودک و نمایش» به ارزش یک واحد ترجمه شده است.
فهرست:
مقدمه مترجم کتاب اول: نقش نمایش در تعلیم و تربیت کتاب دوم: نمایش آموزشی واژه‌نامه نمایه موضوعی

شاهنامه‌ی فردوسی کتاب ششم: از بازگشت کیخسرو به ایران تا پایان داستان فرود

80,000 تومان

در بخشی از کتاب شاهنامه‌ فردوسی - جلد 6: از بازگشت کیخسرو به ایران تا پایان داستان فرود می‌خوانیم

گفت‌وگوی گیو با باژبان پیران غمگین به‌سوی ختن رفت. از این‌سو افراسیاب با نامداران سپاهش به‌سوی جیحون تاخت در‌حالی‌که از فرط خشم، خون می‌گریست. به هومان امر کرد: «به‌شتاب کنار رود برو. اگر خبر بیاید که کیخسرو از جیحون گذشته، تمام رنج‌های ما بر باد می‌رود. حال نشانه‌های روزگاری که دانایان داده بودند، پدیدار شده؛ که از نژاد تور و کیقباد شاهی پدید می‌آید که توران‌زمین را ویران می‌کند و هیچ سرزمین آبادی در آن باقی نمی‌گذارد. مهرش به ایران‌زمین است و جز برای جنگ به توران‌زمین رخ نمی‌نماید.» از آن طرف گیو و کیخسرو به کنار جیحون رسیدند و برای گذشتن از رود شتاب داشتند. گیو و کیخسرو شروع به سخن‌گفتن با رودبان کردند که کشتی بر آب داشت. گیو قایقی با بادبان نو که زیبنده‌ی کیخسرو باشد از او خواست. رودبان به گیو گفت: «آب روان نوکر و شاه نمی‌شناسد. اگر می‌خواهی از این رود بگذری، باید برای کشتی بها بپردازی.» گیو گفت: «هر‌چه می‌خواهی بگو و ما را از آب رد کن که سپاه تُرکان به ما نزدیک شده‌اند.»

شاهنامه‌ی فردوسی به نثر (جلد 10، بخش 2): پادشاهی لهراسب تا پایان هفت خوان اسفندیار

85,000 تومان

در بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 10: از پادشاهی لهراسب تا پایان هفت خوان اسفندیار می‌خوانیم

داستان کتایون دختر قیصر تقدیر چنان بود که در این موقع قیصر متوجه شد که دخترش جا افتاده و بخت و اقبالش بلندی گرفته و فهمید که زمان شوهرکردن اوست. پس بزرگان دانشمند و رایزن را در کاخش جمع کرد و هرکس دیگری را که درخور دخترش بود از آن نام‌آوران بالنده، در کاخ جمع کرد و دختر ماهرویش هم در میان آن‌ها به قصد انتخاب جفت می‌گشت. کنیزان دورش را گرفته بودند و او در میان آن جمع کسی را به مردی نمی‌دید. در سراپرده‌ی قیصر، سه دختر نام‌آور بودند که در قد‌و‌بالا و چهره و در آهستگی و سزاواری و شایستگی نظیر نداشتند. نام دختر بزرگ‌تر کتایون و بسیار خردمند و پاک‌نهاد و شادکام بود. کتایون یک شب در خواب دید که تمام کشور از آفتاب روشن شد و جمعی از مردان پدیدار شدند که از انبوه مردم جدا بودند. سرور آن انجمن بیگانه‌ای دل‌افروز و فرزانه بود که قد سرو و صورتی ماهگونه داشت و درخور تخت شاهی بود. کتایون دسته‌گلی به او داد و وقتی از او بازستاند، آن دسته‌گل پُررنگ‌و‌بو شد. سحرگاه وقتی خورشید طلوع کرد و تمام نامداران از خواب بیدار شدند، قیصر بزرگ، هرکس را که دلاور و بزرگ بود جمع کرد و همه را به شادی در بارگاهش نشاند و بعد پریچهره‌ی خود را فرا‌خواند. کتایون با شصت کنیز، در‌حالی‌که دسته‌گلی به‌دست داشت، به بارگاه پدر رفت و آن‌قدر در میان آن جمع گشت که خسته شد؛ امّا از میان آن‌ها، هیچ‌کس را نپسندید. پس خرامان و گریان و در‌حالی‌که طالب یافتن جفتش بود، عزم رفتن به سراپرده کرد. همان موقع زمین مانند پَر زاغ سیاه شد، تا این‌که ماه همچون چراغی از سر کوه برآمد.

فهرست مطالب کتاب

پادشاهی لهراسب پادشاهی گشتاسب هفت‌خوان اسفندیار

زيرآفتاب خوش خيال

4,000 تومان

معرفی کتاب زیر آفتاب خوش خیال عصر

جیران گاهان در کتاب زیر آفتاب خوش خیال عصر به روایت ازدواج دختری یهودی به نام مونا با مردی مسلمان می‌پردازد و مسائل و مشکلات زندگی این دو زوج را قبل و بعد از ازدواج به تصویر می‌کشد. این اثر که اولین رمان جیران گاهان، نویسنده جوان ایرانی است، در سال 1389 موفق به کسب جایزه بهترین رمان اول بنیاد گلشیری شده است. مونا دختری یهودی است که علیرغم عرف و دینی که دارد به پسری مسلمان که استاد موسیقی است، علاقه‌مند می‌شود و همین موضوع باعث می‌شود تا خانواده‌اش او را طرد کنند. اما مونا از عشقش دست برنمی‌دارد و به خاطر شهریار به ظاهر مسلمان شده و با او ازدواج می‌کند. پس از مدتی که از زندگی زناشویی مونا و شهریار می‌گذرد، دچار مشکل شده و رابطه‌شان به جدایی ختم می‌شود. مونا مجبور می‌شود به تنهایی زندگی ‌کند و یک روز با تماس خواهرش و اطلاع از بیماری مادرشان باعث می‌شود تا مونا شروع به مرور وقایع گذشته کند. جیران گاهان هنگام نگارش، نگاهی بی‌طرفانه به داستان داشته و از افراط و تفریط دوری می‌کند. همین موضوع سبب می‌شود تا روایت داستان باورپذیرتر جلوه کند. او در روایتش از شیوه جریان سیال ذهن استفاده کرده اما آن را به گونه‌ای بکار برده است که شما را گیج نمی‌کند. زیباترین و در عین حال قابل تقدیرترین جنبه کتاب زیر آفتاب خوش‌خیال عصر آن است که از رائه‌ی چهره‌ی سیاه یا سفید به شخصیت‌های داستان پرهیز شده است. چهره‌ی خانواده‌ی مونا که کلیمی هستند به صورتی انسانی به تصویر کشیده شده است و هیچ‌ کدام از آنان یکسره خوب یا یکسره بد نیستند. تمام شخصیت‌های داستان از جمله مونا و شهریار جنبه‌های مثبت و منفی دارند. حتی در روند داستان اشاره‌ای به پیش‌داوری‌های پدر و مادر شهریار در رابطه با کلیمیان می‌شود. از ظرایف قابل احترام این کتاب نیز می‌توان به عدم تجانس فرهنگی در بین خانواده‌های این زوج اشاره کرد. عدم پذیرش کامل مونا از سوی خانواده‌ی شهریار گرمای رابطه‌ی عاطفی این دو نفر را سرد کرده و به گونه‌ای روایت می‌شود که گویی جدایی آن‌ها به دلیل این عدم تجانس فرهنگی و پیش‌داوری‌های ذهنی از پیش رقم خورده است. با اینکه شهریار در روند داستان، تلاشش را برای شناخت بهتر فرهنگ خانواده مونا می‌کند اما رفته رفته این تمایل به شناخت کم شده و جایش را به رفتاری آمرانه و مردسالارانه می‌دهد. در بخشی از کتاب زیر آفتاب خوش‌خیال عصر می‌خوانیم: شیشه ‌شور را از روی هره‌ی پنجره برمی‌دارد. دمپایی‌ها را به نوبت می‌کند و روی هره می‌رود. وزنش را روی پنجره می‌اندازد. شیشه شور را فشار می‌دهد. قطره‌های ریز آب روی شیشه پخش می‌شوند. بوی تمیزی دماغش را پر می‌کند. روزنامه را روی سطح بی‌رنگ، محکم بالا و پایین می‌کشد. پشت قطره‌های آب و کف، کوچه خالی است. نه زنی، نه مردی، نه گربه‌ای، نه بچه‌ای. کوچه خوابیده. یکی دو ساعت دیگر خیابان پر می‌شود از مامان‌ها که سرشان را از در ورودی آپارتمان‌ها بیرون می‌آورند و سر بچه‌ها داد می‌کشند. پسربچه‌ها که گل‌کوچیک بازی می‌کنند و دختر بچه‌ها که دم در خانه‌ی همدیگر می‌پلکند. فقط یک دختر مو‌مشکی با پسرها فوتبال بازی می‌کند. آن‌قدر ریزه است که خودش را چابک از لا به ‌لای پسرها رد می‌کند و شوت می‌زند توی دروازه‌ی زپرتی که می‌گذارند وسط کوچه. موسی و ادنا عاشق فوتبال بودند. مامان نمی‌گذاشت بروند توی کوچه. می‌گفت: «لازم نکرده با این گوییم‌ها بازی کنین واسه‌ی من.» موسی توی خانه رژه می‌رفت و می‌گفت: «حرفم باهاشون نباید زد. چه برسه به فوتبال بازی کردن.» این کلمه را تازه یاد گرفته بود. تا چند ماه همه‌چیز و همه‌کس مزخرف بودند. مسئله‌های ریاضی، پسرهای گوییم همسایه، ماهی‌هایی که هر از گاهی توی حوض جان می‌دادند، روی آب بی‌حرکت بالا آمدند و چپه می‌شدند، و شلوار پاره‌اش که هرچه مامان می‌دوخت هفته بعد دوباره خشتکش جر می‌خورد. ادنا ولی دور از چشم مامان توی کوچه می‌پرید. مخصوصاً وقت‌هایی که مامان تو زیرزمین بود. او لب حوض می‌نشست و با انگشت‌های پایش بازی می‌کرد. شصت پای چپ با راست احوال‌پرسی می‌کرد و بهش شبات شالم می‌گفت.