مهماني تلخ

70,000 تومان

در بخشی از کتاب مهمانی تلخ می‌خوانیم

با انگشت جلو را نشان داد. خواستم راه بیفتم که دیدم دنده عقب گرفت و به سرعت آمد طرفم. جلوام که رسید، زد روی ترمز، طوری که لاستیک‌ها چند سانتی روی آسفالت کشیده شدند. سرم را خم کردم و کنار شیشه‌ی نیمه پایین گفتم: « پارک‌وی. » با انگشت شست، صندلی عقب را نشان داد.

وقتی در را باز کردم، زنی که عقب نشسته بود، رفت کنار شیشه. سوار شدم. راننده زد توی دنده. گفت: « حالا تا نیایش بریم. » « من پیاده می شم. » خواستم دستگیره را بکشم که گفت: « بشین، آقاجون. بالاخره یه کاریش می‌کنیم. » برگشته بود. گفتم: « نمی خوام وسط راه تاکسی عوض کنم. » پایش را گذاشت روی گاز و ماشین از جایش کنده شد.

شاید هنوز بیست متر نرفته بود که گفت: « خیلی زود جوش می آری،آقا. » « جوش نمی آرم. گفتم که نمی خوام تاکسی عوض کنم. » « اصلاً اون جا که شما وایساده بودی تا صبح هم کسی سوارت نمی‌کرد. » از توی آینه نگاهی به من انداخت.

بعد سرش را چرخاند طرف مردی که صندلی جلو نشسته بود. گفت: « شما دیدینش، آقا؟ » مرد بی آن که نگاهش کند، گفت: « من اصلاً حواسم به خیابون نبود.» زن گفت: « من دست شونو دیدم. » « آره، منم همون یه دستو دیدم که از لای درخت ها اومده بود بیرون. معلوم می شه شما هم مثل من حواس تون خیلی جَمعه. » گفتم: « می خواستین بیام وایسم وسط اتوبان؟ »

« دیگه آخه شما هم خیلی رفته بودی کنار. تا آدم می اومد بفهمه چی به چیه، پنجاه متر رفته بودجلو. » مردی که جلو نشسته بود، گفت: « اتفاقاً ایشون کار درستی کردن. تو این شهر تا بخوای جوون الکی خوش هست. می زنن به آدم و درمی رن. بعدش هم هیچی به هیچی. جنازه ت افتاده وسط اتوبان. » زن گفت: « آره، واقعاً. » کیفش را که گذاشته بود روی زانویش، باز کرد و دستمالی بیرون آورد

 گفت: « اگه تا پارک وی می رین، من هم می آم. » راننده از توی آینه نگاهش کرد. « تا تجریش هم بخواین می رم. می خوام برم اون جا بنزین بزنم.«من همون پارک وی پیاده می شم.» دوباره توی آینه نگاهش کرد. گفت: «رو چشمم، خانم.» لبخند زد.

کمی بعد، وقتی داشتیم به پل گیشا نزدیک می شدیم، راننده شیشه اش را تا آخر پایین کشید. آرنجش را گذاشت لب پنجره و به ماشین بغلی نگاه کرد که داشت نزدیک ما حرکت می کرد. از پنجره‌ی بازش صدای آهنگ ملایمی به گوش می‌رسید.

گفت: «لامسب، انگار نه انگار پاییز شده. هوا از تابستون هم گرم تره». دست راستش را گذاشت به صورتش. حدس زدم دارد با سبیلش ور می‌رود. باز توی آینه نگاهی به من انداخت. وقتی دید حواسم به اوست، نگاهش را دزدید. با این حال هنوز چشم‌های ریزش پیدا بود.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

مهماني تلخ

نویسنده
سیامک گلشیری
مترجم
نوبت چاپ 8
تعداد صفحات 140
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786002295781
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مهماني تلخ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کارآگاه سیتو و دستیارش چین‌می‌ادو 5/ در جستجوی موها

90,000 تومان
کتاب پرونده های کارآگاه سیتو 5 توسط انتشارات هوپا و تألیف آنتونیو ایتوربه و ترجمه رضا اسکندری در 44 صفحه منتشر شده است.
خلاصه کتاب به شرح زیر است. کارآگاه سیتو و دستیار چینی‌اش، چین می‌ادو، در «اداره‌ی پرونده‌های عجیب، مرموز و خیلی سخت» پلیس کار می‌کنند.
هوش و دقت کارآگاه سیتو در حال پرونده‌ها باعث شده که همه او را یکی از بهترین کارآگاهان دنیا بدانند، اما چیزی که بیش‌تر از همه باعث شهرت او شده، چیز دیگری است: علاقه‌ی فراوانش به املت سیب‌زمینی!
برای کارآگاه سیتو هیچ‌چیز بدتر از این نیست که وقتی گشنه شده و می‌خواهد خودش را به غذاخوری برساند، یک پرونده جلوی پایش سبز بشود.
آن‌هم چه پرونده‌ای: پرونده‌ی یک کلاه‌گیس گمشده!
سفارش:0
باقی مانده:2

ماکاموشی، جزیره‌ی جوندگان جسور 4/ اسم من استیلتُن است، جرونیمو استیلتُن!!

125,000 تومان
درباره نویسنده کتاب
الیزلبت دمی (Elisabetta Dami) (1958- ) نویسنده ایتالیایی ادبیات کودک است که به دلیل نگارش سری کتاب‌هایجرونیمو استیلتن مشهور است.
درباره ناشر کتاب
هوپا ناشر کتاب‌های کودک، نوجوان و جوان و بازی‌های فکری – آموزشی است که از سال 1392 فعالیت خود را آغاز کرده است. فعالیت هوپا با ارائه‌ی نسل جدیدی از بازی‌های فکری – آموزشی شروع شد، بر اساس تولید داخلی و با کیفیتی قابل مقایسه با محصولات بین‌المللی در این حوزه. پس از موفقیت هوپا در بخش بازی‌های فکری، از سال 1394 برنامه‌ریزی آن برای انتشار کتاب‌های مناسب کودک، نوجوان و جوان آغاز گشت و سرانجام در اردیبهشت 1395، مصادف با نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، نخستین کتاب‌های هوپا به بازار عرضه شد.

ماکاموشی، جزیره‌ی جوندگان جسور 4/ اسم من استیلتُن است، جرونیمو استیلتُن!!

تا حالا اسم دستیار من، پینکی پیک، به گوشِتان خورده؟ پینکی فقط چهارده‌ سالش است، ولی یکی از باهوش‌ترین موش‌هایی است که تا حالا دیده‌ام.
حتماً دوست دارید بدانید پینکی چطور توی روزنامه‌ی من، جریده‌ی جوندگان، مشغول‌به‌کار شده. پس بهتر است این کتاب را بخوانید. داستان خیلی دراااازی دارد... پُر از خنده، ماجراجویی، هیجان و البته اتفاقات خجالت‌آوری که برای شخصِ شخیص جرونیمو استیلتنِ خودتان افتاده.
   
سفارش:0
باقی مانده:2

زیبایی شناسی در آثار ابن سینا، شیخ اشراق و صدرالمتآلهین

17,000 تومان
زندگی انسانها چون تارو پود پارچه با هنر و زیبایی درهم تنیده است؛ چرا که زیبایی دوستی و زیبایی جویی یکی از ابعاد و ساحتهای اصلی روح و فطرت انسان است. از طرف دیگر انسانها حقیقت جو؛ کنجکاو ودانش طلب اند؛ از پیوند این دو ساحت فطری؛ معرفتی به اسم زیبایی شناسی متولد می شود. در دو قرن اخیر، با گسترش این حوزه معرفتی، زیبایی شناسی تبدیل به شاخه مستقلی از فلسفه شده است. مباحث و مضامین ژرف و لطیفی درباره زیبایی شناسی در آثار فیلسوفان اسلامی، به ویژه ابن سینا؛ شیخ اشراق و صدرالمتألهین، یافت می شود .اما این مباحث به شکل نامنسجم و بدون تحلیل و تبیین در آثار این فیلسوفان بزرگ اسلامی پراکنده است. نوشته حاضر گام کوچکی برای تدوین زیبایی شناسی فیلسوفان اسلامی است.  

پنجشنبه‌های سالن

18,000 تومان
ازدواج موقت از دیرباز تاکنون موضوعی مناقشه‌برانگیز بوده که بارها دستمایه‌ی تولید فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی شده است. این بار ملیحه صباغیان، قصه‌نویس معاصر، این موضوع را دستمایه‌ی قصه‌ای زیر عنوان «پنجشنبه‌های سالن» کرده که در آن داستان زندگی طناز، دختری جوان را روایت می‌کند. طناز همراه مادرش برای ثبت‌نام در دانشگاه عازم شهرکی در اطراف پایتخت می‌شوند، اما پول‌هایشان به سرقت می‌رود. پول‌هایی که مادر به سختی فراهم کرده بود. آن‌ها که دیگر پولی برای ثبت نام ندارند به تهران باز می‌گردند و سراغ یکی از آشنایان مادر می‌روند، زوجی سالمند و تنها، خانم و آقای ترابی. خانم ترابی پس از شنیدن ماجرای آن‌ها از مادر طناز می خواهد اجازه بدهد او نزد آن‌ها بماند و کمی بعد شغلی هم برای طناز در یک سالن زیبایی پیدا می‌کند. آقای ترابی که در آستانه‌ی مرگ است می‌خواهد بار دیگر شور جوانی را تجربه کند. حضور دختری جوان در کنارش بهانه‌ی مناسبی به دست‌اش می‌دهد تا راز و آرزویش را به طناز بگوید. آقای ترابی به طناز پیشنهاد می‌کند به عقد موقتش درآید، او در عوض هزینه‌های زندگی‌اش را تامین خواهد کرد. طناز با پیشنهاد وسوسه‌کننده‌ای روبرو می‌شود که او را در برابر دو راهی اخلاقی قرار می‌دهد. در بخشی از رمان می‌خوانیم: «هیچ‌وقت به ‌اندازه‌ی این سه ماه فکر نکرده‌ام و مُخم را به کار نگرفته‌ام و دنبال «چرا» و «اگر» و «کاشکی» و این‌جور کلمه‌ها نگشته‌ام. دلم می‌خواهد برای یک روز هم که شده ذهنم را بتکانم. هر چه هست و نیست بریزم بیرون. گذشته‌... آینده... وهمِ آن جاده‌ی لعنتی... دلهره‌ی شب‌ها... آه که چه خوب می‌شود تمام این‌ها از یادم برود. ذهنی پاکِ پاک. خالی. صیقل‌خورده. و خیالم بماند این‌جا. فقط همین جا. آن وقت توی حصار این شهر‌‌ پُرجنب‌وجوش چرخ می‌زنم.»

کارآگاه سیتو و دستیارش چین‌می‌ادو 10/ پرونده‌ی ویژه: فراتر از ترس!

255,000 تومان
کارآگاه سیتو و دستیار چینی‌اش، چین‌می‌ادو، در «اداره‌‌ی پرونده‌های عجیب، مرموز و خیلی سخت» پلیس کار می‌کنند. هوش و دقت کارآگاه سیتو در حل پرونده‌ها باعث شده که همه او را یکی از بهترین کارآگاهان دنیا بدانند.
شهرت کارآگاه سیتو آن‌قدر زیاد شده که قرار است اسمش را توی کتاب بزرگ‌ترین کارآگاه‌های جهان بنویسند.
اما اول باید سه پرونده‌ی خیلی عجیب و خیلی ترسناک را حل کند تا توانایی خودش را به همه ثابت کند. آیا کارآگاه سیبیلوی ما از پس این پرونده‌ها هم برمی‌آید؟
سفارش:0
باقی مانده:2

جویندگان مقبره 3/ دره‌ی پادشاهان

28,000 تومان

بخشی از رمان

عبد ناگهان به خودش آمد. او با شیطان معامله کرده بود! می‌دانست که باید از دستورش سرپیچی کند، که باید فرار کند. ولی صدای رعدآسای مرد توی سرش پیچید و برخلاف میلش عمل کرد. با چشمانی که از وحشت گشاد شده بود، دست خودش را تماشا کرد که جلو رفت و چفت در را باز کرد. در روی لولایش غژ‌غژ کرد و صداهایی جدید توی گوشش پیچید. هم‌نوایی زمزمه‌هایی شیطانی دور‌و‌برش چرخید و بدن گرمش سرد شد. خیانت در صحرا به انتظار نشسته ... اگر الکس و رن بخواهند فراریان مرگ را متوقف کنند باید طلسم‌های قدرتمند گمشده را پیدا کنند. پس راهیِ دره‌ی پادشاهان می‌شوند ... به مصر می‌روند. مصر را در چنگال آشوبی دیوانه‌وار می‌بینند. صداهایی در هوا رازهایی تاریک زمزمه می‌کنند و پرتوهای نور آسمانِ شب را می‌شکافند و مثل روز روشن می‌کنند. در راه جست‌وجوی طلسم‌ها یک نفر خرابکاری می‌کند. هر قدمی که برمی‌دارند، سازمان تعقیبشان می‌کنند. نه راه فراری ا‌ست نه جایی برای مخفی‌شدن‌. چه کسی به آن‌ها خیانت می‌کند؟ آیا می‌توانند به کسی اعتماد کنند؟
سفارش:0
باقی مانده:4