موانع حضور زنان در حکومت‌ها

85,000 تومان

کتابی که در دست دارید موانع حضور زنان در رأس یا بدنۀ حکومت‌ها را از جنبه‌های گوناگون و با نگاهی به حکومت‌های سرتاسر جهان بررسی می‌کند، از جمله موقعیت فعلی زنان در مقایسه با مردان، دلایل فقدانِ تنوع جنسیتی در ساختار دولت‌ها، وضعیت جهان در صورت قدرت‌گیریِ زنان و نقش جنسیت‌گرایی در دور نگه‌داشتن زنان از موقعیت‌های رهبری. البته که در همه جای دنیا اتفاق‌های مثبتی در حال وقوع است، اما، همان‌طور که مندرجات این کتاب نشان می‌دهد، زنان راهی طولانی در پیش دارند تا اجازه یابند بار خدمت به مردم را در تناسب سیاسی به طور مساوی تقسیم کنند.

این کتاب اولین جلد از مجموعۀ دیدگاه‌های جهانی است که در نظر دارد اطلاعاتی کامل در اختیار دانشجویان و دیگر خوانندگانی قرار دهد که نیاز به بررسی و کشف ارتباطات بین‌المللی دارند؛ نیز قصد دارد با تفکری انتقادی، مفاهیم و دغدغه‌های ملل مختلف را بررسی کند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

موانع حضور زنان در حکومت‌ها

نویسنده
آوری الیزابت هرت
مترجم
مهسا ملک‌مرزبان
نوبت چاپ ٢
تعداد صفحات ٢٣٢
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠١
سال چاپ اول ١٤٠٠
موضوع
زنان سیاستمدار- فعالیت‌های سیاسی
نوع کاغذ بالکی
وزن ٢٣٢ گرم
شابک
9786220403463
توضیحات تکمیلی
وزن 0.232 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “موانع حضور زنان در حکومت‌ها”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

سیاست و حکومت در ایالات متحده

132,000 تومان
نویسنده دکتر محمد امجد مترجم —————– نوبت چاپ 13 تعداد صفحات 264 نوع جلد شومیز قطع وزیری سال نشر 1402
سفارش:0
باقی مانده:1

فن سینما و بازیگری در سینما

156,000 تومان
فن سینما و بازیگری در سینما نویسنده فسوالودایلاریونوویچ پودوفکین مترجم حسن افشار نوبت چاپ 7 تعداد صفحات 350 قطع و

رئالیسم

40,000 تومان
رئالیسم نویسنده دیمیان گرانت مترجم حسن افشار نوبت چاپ 6 تعداد صفحات 104 قطع و نوع جلد رقعی (شومیز) سال

این یک چیق نیست/مرکز

45,000 تومان
یعنی چه که پای تصویر ساده ای از یک چپق نقاش بنویسد:((این یک چپق نیست))؟رنه مگریت نقاش برجسته و نامی سورزئالیست با این کار نقطه آغازی فراهم کرد برای تحلیلی چند سونگر به وسیله میشل فوکو فیلسوف و تاریخ شناس پر آوازه معاصر که درباره قدرت و اقتدار و محرومیت و طرد موشکافی ها و نکته یابی های دقیق دارد و اینجا به کاوش در ابهام ها و چند معنایی ها و چند پهلویی های زبان و نقد تصویری رنه مگریت از این ها می پردازد.نوشته غنی و گیرای فوکو گذشته از روشنایی که بر آثار نقاشی پرنفوذ و مقبول می افکند اندیشه خود فیلسوف ناسازه پرداز فرانسوی را نیز بهتر می شناساند.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

قاچار قوچار

23,500 تومان
کتاب قاچار قوچار نوشته ویوک شانبهاگ ترجمه مرتضی ثقفیان توسط انتشارات مرکز با موضوع رمان، ادبیات داستانی، رمان خارجی به چاپ رسیده است «این که می‌گویند ما نیستیم که سوار پول‌ایم، پول است که سوار ماست حرف درستی است. کم که باشد خجولانه رفتار می‌کند، زیاد که باشد گستاخ می‌شود و افسار ما را به دست می‌گیرد.» از متن کتاب نقل مکان از خانه‌ای تنگ و تاریک و پر از مورچه به یک خانه‌ی ویلایی بزرگ تنها گذاری نیست که خانواده از سر می‌گذراند. راوی، مردی جوان و حساس، از گردابی که در اطرافش به پا شده هاج و واج مانده است. تنها کاری که از او برمی‌آید این است که به کافه‌ای پناه ببرد که به جهان قدیم تعلق دارد و آنجا پیشخدمتی با خبر از سرَّ درون تسکینش دهد. اعضای خانواده معادلات خود را تغییر می‌دهند و خواسته‌هایی دیگر می‌یابند، رشته‌های دیگری گره می‌خورند و رشته‌هایی از هم می‌گسلند و کشمکش خطرناکی آن پشت‌ها قوام می‌یابد. داستانی پر از تعلیق و بازیگوشی و در نهایت هراسناک درباره‌ی پیامدهای موفقیت و ثروت به زبان کاناده‌ای که به زبان‌های مختلف ترجمه شده است.