موش کتابخانه

8,000 تومان

« سام » یک موش کتابخانه است که در سورخ کوچکی روی دیوار پشت قفسه کتاب‌های مرجع کودکان زندگی می‌کند . سام عاشق کتاب است و تا حالا کتاب‌های زیادی خوانده . او روزی تصمیم می‌گیرد خودش داستان بنویسد.  سام هر شب یک داستان می‌نویسد و توی قفسه کتابخانه می‌گذارد. روز بعد ، بچه‌ها کتابش را پیدا می‌کنند و می‌خوانند . بعد از چند روز بچه‌ها کنجکاو می‌شوند و می‌خواهند با نویسنده این داستان‌ها آشنا شوند . کتابدار برای سام یادداشتی می‌نویسد و از او دعوت می‌کند تا در برنامه « روز دیدار با نویسنده » شرکت کند . اما سام ، موش کوچولوی کتابخانه می‌ترسد که با آدم‌ها روبرو شود به همین خاطر فکری به ذهنش می‌رسد.

این مجموعه چهار جلدی برای کودکان نوشته شده است و نویسنده آن که تصویرگری کتاب‌ها را بر عهده داشته است از کودکی عاشق کتاب و نقاشی و مجسمه‌سازی بود . « دنیل کرک » همیشه در درس هنر شاگرد اول بود .

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

موش کتابخانه

نویسنده
دنیل کرک
مترجم
محبوبه‌ نجف‌خانی‌
نوبت چاپ ٧
تعداد صفحات ٣٢
نوع جلد شومیز
قطع خشتی
سال نشر ١٣٩٨
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن ٥٨ گرم
شابک 9786006753188
توضیحات تکمیلی
وزن 0.058 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “موش کتابخانه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

سیری در ادیان جهان

1,300,000 تومان
در دنیای قرن بیست و یکم آگاهی گسترده و فزاینده‌ای نسبت به اهمیت ادیان و باورها به چشم می‌خورد . ادیان نه تنها به پایه‌ریزی تمدن‌ها در سراسر تاریخ یاری رسانده‌اند ، بلکه مناسبات بین‌الملل معاصر و رویدادهای پر اهمیت دنیای ما را نیز تحت تأثیر قرار داده‌اند . صرف نظر از اندیشیدن یا نیندیشیدن به جهانی شدن «بنیادگرایی‌ها» سیاست دینی ، ظهور ادیان گوناگون جدید، یا افزایش کثرت‌گرایی در جوامع ما ، شهروند مطلع قرن بیست و یکم نمی‌تواند از کسب نوعی شناخت درباره باورها و شعایر دینی چشم‌پوشی کند . کتاب حاضر مجموعه‌ای است از مدخل‌های ژرف، برانگیزنده و قابل فهم که از تاریخ و تحولات قرن حاضر و رویدادهای موثق تشکیل شده است . افزون بر این ، کتاب «سیری در ادیان جهان» مزین به تصویرها ،عکس‌ها و نقشه‌ها و نمودارهای بسیاری است که ادیان را در معرض دید قرار می‌دهد. در نتیجه این کتاب به کسانی که خواهان کسب دانش مقدماتی در حوزه سنن دینی جهان هستند، کمک شایانی می‌کند. پروفسور کریستوفر پارتریج سرویراستار این کتاب، استاد مطالعه ادیان معاصر در کالج چستر انگلستان است. او درباره ادیان و گرایش‌های معنوی نو در غرب آثار پژوهشی بسیاری به رشته تحریر درآورده و ویراستار کتاب‌های دیگری از جمله دایر‌‌‌هالمعارف ادیان جدید، عرفان در شرق و غرب ، مذاهب یوفو و بنیادگرایی بوده است .

خطابه: از مجموعه‌ی مکتب‌ها، سبک‌ها و اصطلاح‌های ادبی و هنری

63,500 تومان
کتاب حاضر، نهمین مجلد از مجموعه سی جلدی «مکتب‌ها، سبک‌ها و اصطلاح‌های ادبی و هنری» است که نگارنده در آن به معرفی تاریخچه، مبانی نظری، عوامل پیدایی، تعریف، معنا، ویژگی‌ها، و نام‌آوران فن خطابه پرداخته است. عنوان‌های فصل‌های کتاب عبارت‌اند از: چند مورد امروزی؛ نظریه خطابه؛ خطابه و ادبیات؛ طرد خطابه و احیای خطابه. دو بخش پایانی کتاب به واژه‌نامه فارسی انگلیسی و واژه‌نامه انگلیسی فارسی اختصاص یافته است.

هر روز پنجشنبه است

150,000 تومان
شاد بودن یک انتخاب است. بسیاری از ما وقتی صبح‌ها از خواب بلند میشویم میتوانیم انتخاب کنیم امروز چه مدل روزی را پیش رو داریم. روزی خوب یا روزی بد؟ هدف نویسنده این کتاب آن است که به خواننده بیاموزد ذهن خود را طوری برنامهریزی کند که بتواند هر روز، شادمانی را انتخاب نماید. مهم نیست چه چالشهایی پیش روی اوست یا چه شرایطی پیش می آید، مهمتر این است که این شما هستید که باید انتخاب کنید چگونه زندگی‌تان سپری شود. کاملاً به خودتان و انتخاب‌هایتان بستگی دارد و نه به شرایطتان! آبراهام لینکلن، می‌گوید: بیشتر مردم به همان اندازهای که تصمیم گرفته‌اند شاد باشند، شادند.رئیس جمهور فقید ایالات متحده، حتماً خوشحال می‌شد اگر می‌فهمید نتیجه تحقیقات نشان می‌دهد که میزان شادمانی مردم در روزهای پنجشنبه ده درصد افزایش می یابد. چرا؟ چون آخر هفته‌ها مردم هیجان زده اند، بنابراین تصمیم می گیرند شادتر باشند. آن ها در روزهای تعطیل ذهنشان را معطوف به این می‌کنند که بیشتر از زندگی‌شان لذت ببرند.

کتاب خانه خاموش

295,000 تومان
معرفی کتاب خانه خاموش در عمارتی قدیمی در کنثیسار-که سابقا دهکده ی ماهیگیری بوده و اکنون به محلی پررفت وآمد و مدرن در نزدیکی استانبول تبدیل شده-بیوه ای سالخورده به نام فاطما، انتظار بازدید سالانه ی نوه هایش را می کشد: فاروک، تاریخ نگاری فاسد و شکست خورده؛ خواهر حساس و چپ گرای او به نام نیلگون و نوه ی کوچکتر، متین که علاقه مند به زندگی مدرن است و رویای زندگی در آمریکا را در سر می پروراند. فاطما برای چندین دهه در این روستا زندگی کرده است: از زمانی که همسرش، دکتری جوان و آرمان گرا، برای کمک به ماهیگیران فقیر به این روستا آمد. حالا او مدت هاست که مریض است و خدمتکار باوفایش رجب، یک کوتوله و فرزند نامشروع دکتر، از او مراقبت می کند. فاطما و رجب خاطرات مشترک خوب و بد فراوانی را به یاد دارند. اما پسرعموی رجب، پسری که از مدرسه اخراج شده و تمایلات افراطی میهن پرستانه دارد، این خانواده را وارد جریانات و آشوب های فزاینده ی سیاسی کشور می کند. رمان خانه ی خاموش، رمانی مسحورکننده است که کشمکش بلندمدت ترکیه در مواجهه با مدرنیته را به زیبایی به تصویر کشیده است.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت