



موصل، بدون پریچهر
25,000 تومان
در بخشی از کتاب موصل، بدون پریچهر میخوانیم
ساعتدزد میرود توی صف بیآرتی. اتوبوس که میرسد سوار میشود. من هم پشتسرش سوار میشوم. باید درست پشتسرش بنشینم، آنقدر نزدیک که حتی حساب تعداد نفسهاش هم دستم باشد. اتوبوس که راه میافتد، بیاختیار میچرخم و پشتسرم را نگاه میکنم.
پریچهر باید جایی میان زنها خودش را مخفی کرده باشد. دست راست ساعتدزد، همان دستی که ساعتم را قاپید، بالا میآید و پسِ سرش را میخاراند. آیا همین که اینقدر از نزدیک او را زیر نظر گرفتهام، به معنی نادیده انگاشتن مسئولیت بینهایتم در قبال او نیست؟
حتماً هست. درست مثل اینکه همین لحظه از توی جیبم یک چاقو دربیاورم و سرش را ببرم و از همین پنجرهی نیمهباز بیندازم وسط خیابان تا ماشینها از رویش رد شوند و محتویات چربوچیلی داخلش پخشِ آسفالت شود.
تنش را هم همین جا رها کنم، همینجور نشسته روی صندلی: مجسمهای بیسر. مسافرانی که میروند و میآیند هیچ شکشان نمیبرد که این تن یک انسان واقعی است. خیال میکنند بازی است، یا همچین چیزی. مثلاً دوربین مخفی. به هوای یافتن دوربینی که مخفیانه حرکاتشان را زیر نظر دارد، اینسووآنسو چشم میگردانند. احتمالاً حتی با لبخند. لبخندی که میگوید «دستتون رو خوندم.» ولی فایده ندارد.
هر چه نگاه کنند دوربینی نمییابند. اینجاست که لحظهی سرنوشتساز به مانند ماری در کمینِ طعمه از خفا بیرون میپرد: درست همان وقتی که از یافتن دوربینی که نیست نومید میشوند و درمییابند واقعیت همان چیزی است که دیدهاند، نه آن چیزی که با سادهلوحی خیال کردهاند.
میدان رازی ساعتدزد از اتوبوس پیاده میشود و خیابان کارگر را میرود پایین، سمت میدان راهآهن. محلهی پریچهر. این احتمال که هممحلیِ پریچهر باشد تنم را میلرزاند.
در انبار موجود نمی باشد
موصل، بدون پریچهر
نویسنده |
حسین قسامی
|
مترجم |
—-
|
نوبت چاپ | 3 |
تعداد صفحات | 104 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1403 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786220107934
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
داستانهای خانهدرختی 8/ خانهدرختی 104طبقه
راه دور…
معرفی کتاب راه دور...
سید علی صالحی یکی از بزرگترین شاعران ایرانی در دوران معاصر است. او در کتاب راه دور... که اتوبیوگرافیای خواندنی است، زندگی خویش را از نخستین روزهای کودکی تا زمان حاضر، به تصویر کشیده است.درباره کتاب راه دور...
«من این کتاب را برای چه کسانی نوشتهام؟ برای هر کسی که رؤیایی دارد!»... حکایت غریبیست. شاعری که عمری در سودای شعر و در معیت آن زیسته، این بار دست به قلم برده و در عرصهی نثر خودنمایی کرده. با این همه او نیک میداند که پیش و بیش از هر چیز، شاعری است شوریدهسر. و کیست که نداند، رابطهی شاعر با کلمات، همچون رابطهی نثرنویس با کلمات نیست. شاعر برخلاف نثرنویس کلمات را برای بیان مقصودی خاص به کار نمیبرد؛ برای او کلمات به خودی خود واجد ارزشاند. چنانکه نتهای موسیقی برای موسیقیدان، و رنگها برای نقاش. شاعر با کلمات عشقبازی میکند. او از اینکه واژگان را به سطح ابزاری برای انتقال معنا تنزل دهد، ابا دارد. کلمات برای او هویتی مستقل دارند؛ مستقل از آنچه بیان میکنند. گویی کلمه در گوش شاعر، بیشتر با موسیقی و هجاهایش مینشنید، تا معنا و مفهومش. و شاعر همیشه شاعر است؛ حتی هنگامی که نثر مینویسد. این داستان سید علی صالحیست؛ شاعری که در کتاب راه دور...، در مقام نثرنویس ظاهر شده و داستان زندگی پرفرازونشیب خویش را، از ایام کودکی تا کهنسالی، روایت نموده است. باری، او از آنجا که شاعر است، و این شاعر بودن هویتش را میسازد، در نثر نیز شاعرانه قلم زده است. بدین معنا که کلمات خود را از صافی نگاه شاعرانهی خویش عبور داده، و اینچنین، اتوبیوگرافیای خاص و بیمانند پدید آورده. اتوبیوگرافیای که خواندن آن، به خواندن یک شعر منثور بلند میمانَد... گفتنی است که کتاب راه دور... توسط نشر چشمه در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.مرگ و چند داستان
در بخشی از کتاب مرگ و چند داستان دیگر میخوانیم:
برف میبارید. باد کم مانده بود دانههای برف را فرو کند توی چشمها و پلکهاتان را بههم بچسباند. دکتر برای پیدا کردنِ کاراوان کلی دردسر کشید. سیرک آماده میشد جاده را از سر بگیرد. نمایش تازه تمام شده بود، اما آدمهای سیرک و سوارکاران قزاقش به همین زودی شروع کرده بودند به شلیک سمتِ طنابهای چادرِ بزرگ، با اینکه هنوز صدای تشویق و آخرین آکوردِ گروه ارکستر از داخل به گوش میرسید. یکی از آکروباتکارها که نقشِ بندبازِ سیرک را داشت، چتری انداخته بود روی شانهاش و راهش را از بین گودالهای برفِ آبشده پیدا میکرد. دلقکی که پشت فرمان فولکسواگنش نشسته بود، ماسک دماغ و کلاهگیسش را برمیداشت. رامکنندهی حیوانات با لباسِ فُرم بزرگ و قرمزی که سینهاش پُر بود از مدال و نشان، چتری باز گرفته بود دستش و اینطرف و آنطرف میدوید و فریاد میزد: «سزار! سزار!» مربی یکی از شیرهاش را توی تاریکی گم کرده بود و این ماجرا به دکتر حس عجیبی میداد. کاراوان کمی دورتر بود، زیر یک درخت؛ روی درش کارت ویزیتی زده بودند: «ایگناتس ماهلِر، هنرپیشهی تئاتر.» دکتر از سهتا پله رفت بالا و در زد. صدای زمخت و گرفتهای داد کشید: «بیاین تو!» دکتر در را هُل داد. کاراوان خیلی خوب مبله شده بود: یک کاناپهی تختخوابشو داشت، یک مبل، یک میز با گلدانی از گل و دو ماهی قرمز توی تنگ، پردههایی از پارچهی مارکِ جوی که نقشهاش آدم را یادِ صحنهی تئاترهای قدیمی میانداخت. چراغی روی پاتختی روشن بود و مردی روی کاناپه، بین کوسنها دراز کشیده بود.خط فاصله
توفان
معرفی کتاب توفان
رومن گاری نویسنده شهیر فقید فرانسوی و ادیبی که توانست دو بار برنده جایزه ادبی گنکور شود در کتاب توفان، این بار رویای تمدن بشری را در بوتهی آزمایش میریزد، آن را پر و بال میدهد و پایانی ویژه برایش رقم میزند. به راستی بشر در طول زندگیاش به دنبال چیست؟ شاید بتوان با مطالعه این مجموعه داستانهای منتشر نشده از رومن گاری به پاسخ این سوال دست یافت.درباره کتاب توفان:
رومن گاری (Romain Gary) هنرمند و ادیبی بود که در طول عمر خود بسیار فعالیت داشت و آثار متعددی از خود به یادگار گذاشت، آثاری که در میان آنها به طور یقین برای هر سلیقه و نیازی پاسخی وجود دارد. او زندگی شخصی پرفراز و نشیبی هم داشت که بازتاب آن را میتوان در برخی آثارش مشاهده کرد. مهمترین ویژگی دیگر آثار او تنوع در موقعیتهای مکانی و زمانی آفریده شده در داستانهایش است. او تا جایی به آثارش تنوع بخشید که تعدادی از رمانهایش را با نامی متفاوت از نام واقعی خودش منتشر کرد و این حقیقت را برای مدتها مخفی نگاه داشته بود. خوشبختانه بیشتر آثار بلند و حتی کوتاه گاری به فارسی و بسیاری زبانهای دیگر در سراسر دنیا برگردانده شدهاند. کتاب توفان در بردارنده شش داستان کوتاه از رومن گاری است که تا پیش از انتشار رسمی آنها برای نخستین بار، کسی از وجودشان اطلاعی نداشت. در این اثر داستانی نیمه بلند به نام یونانی قرار داده شده که در حقیقت طرح ابتدایی رمانی است که نیمه کاره رها شده بود. انتشار این مجموعه داستان سبب شد تا بار دیگر توجه ویژهای به آثار رومن گاری شود و فقدان وجودش در این دنیا احساس شود. داستان کوتاه توفان که نام کتاب از آن برگرفته شده است، نخستین اثر ادبی به شمار میرود که رومن گاری پیش از آنکه نویسندهای مشهور شود، به نگارش در آورده بود. داستانهای دیگر کتاب توفان (The Storm) در طول دورانهای مختلف نگاشته شدهاند و به همین دلیل شاید بتوان گفت این کتاب از آرشیو شخصی گاری بیرون کشیده شده و نشانگر مسیر طی شده و تحولات او در طول زندگیاش است. داستانهای این کتاب حرفهای زیادی برای گفتن دارند چراکه از میان اتفاقات زیسته توسط خود نویسنده برگرفته شدهاند.رستوران آخر جهان
معرفی کتاب رستوران آخر جهان اثر داگلاس آدامز
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هرمنوتیک
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-پدیدارشناسی
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.