


مگر میشود هابیل قابیل را کشته باشد
3,500 تومان
« میپرسم مگر میشود برادر برادر را بکشه . آقای رحیمی میخندد : این مهم نیست که نفهمی ، کاش دیر بفهمی ، هر چی دیرتر بهتر . خاطرههای لعنتی مجال نمیدهد . نفسم کم آمده است . نمیفهمم چرا آقای رحیمی در مغزم این همه زنده است . مگر آدم عاشق مرد ژولیده هم میشود ؟ گفت : آدم عاشق همه چیز میشود . به هر چیزی که خوب نگاه کنی میتوانی عاشقش شوی . مثل یک نویسنده که میتواند عاشق شخصیتهایش شود . » مجموعه داستان « مگر میشود هابیل قابیل را کشته باشد » کنکاشی است در شناخت شخصیت و رسیدن به بلوغ که در ٣ بخش مجزا از هم روایت میشود . بخش نخست تحت عنوان چشمهای سیاه با نگاه نوستالژیک در شیوه روایت همراه است و راوی در حال گذر از بلوغ به گذشته بر میگردد و نگاه کودکانه سرخوشی در بازخوانی اتفاقات تلخ گذشته دارد .
در بخش دوم اثر با عنوان مگر میشود هابیل قابیل را کشته باشد راوی در ابتدای بلوغ است . او با دنیایی مواجه میشود که همه چیز را از فیلتر ذهن تازه بالغش نقل میکند . از کودکی ناب خبری نیست و کمی مالیخولیا چاشنی کاراکترهای بخش دوم است . شخصیتها مدرن است و فرم در تمام داستانها غالب است . در بخش پایانی که عنوان آن « خراب میشود » است با ٣ داستان نیمه بلند وابسته به هم مواجهیم که پایان یک ماجرای عاشقانه را به چالش میکشد . در این بخش راوی بالغ است و در دنیای واقعی و دردها و رنجهای ناشی از یک رابطه خراب شده زندگی میکند که از دیدگاه چند شخصیت روایت میشود . در نهایت این مجموعه تلاشی است برای درک سادهای از انسانهای به ظاهر پیچیده و مناسباتشان با دنیای مدرن امروز . کتاب « مگر میشود هابیل قابیل را کشته باشد » در ١٢٧ صفحه منتشر شده است .
در انبار موجود نمی باشد
مگر میشود هابیل قابیل را کشته باشد
نویسنده |
عالیه عطایی
|
مترجم |
——-
|
نوبت چاپ | ١ |
تعداد صفحات | ١٢٨ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٣٩١ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
رمانهای فارسی
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | ۱۴۹ گرم |
شابک |
9786005639117
|
وزن | 0.149 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Samaneh Fathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
پنج حکایت
بالزنها
گوشه نشین
رمانِ گوشهنشین چگالیدهای عالی از تمام شخصیتهای برجستۀ یونسکو در نمایشنامههایش است. وی در این رمانِ فلسفیـروانشناختی، به نفوذی عمیقتر در روان شخصیتهای خود و کاوشی دقیقتر در حیطههای پوچِ زندگی پرداخته است.
ارثیه ناگهانی این امکان را به قهرمان رمان میدهد که شغل بیاهمیت و کسلکنندهاش در ادارهای گمنام را ول کند. او دیگر کاری ندارد جز اینکه سعی کند از زندگی لذت ببرد. این اتفاق برای او تبدیل میشود به روند آشنایی با تجربۀ مرگ.
او در جستجوی فراموشی است. اندوهش از دانستن این که قویترین احساس ما احساس ضعف ماست، و اینکه در هر چیزی قدرت معجزهای نهفته است، وجههایی صوفیانه به او میبخشد.
این اثر هم قصه است، هم رمانی که خوب میداند چگونه داستان انسانهایی را که اصلاً داستانی ندارند، و وصیتنامۀ روحی نویسندۀ اثرِ قاتلِ بیمواجب (یکی از نمایشنامههای یونسکو) را نقل کند.
من زنی انگلیسی بودهام
قلعۀ کارپاتها
در وِرست، یکی از روستاهای ترانسیلوانی در کشور رومانی، ماجراهای مرموزی در حال وقوع است و منشأ همۀ این ماجراها قلعۀ متروکه و مخوفی معروف به قلعۀ کارپاتهاست. اهالی ورست بر این باورند که این قلعه در تسخیر ارواح و اشباح است، از این رو احدی جرئت نمیکند حتی به آنجا نزدیک شود. همچنین باور دارند که افتادن آخرین شاخۀ درخت راشِ نزدیک قلعه مصادف خواهد شد با نابودی و ویرانی قلعه. تا اینکه یک روز فریکِ چوپان، به لطفِ دوربینی دوچشمی، میبیند که دود از دودکش قلعه برمیخیزد و این اتفاق به شایعاتی دامن میزند حول اینکه آیا موجوداتی انسانی آنجا ساکن شدهاند یا موجوداتی ماورایطبیعی. اهالی روستا به قدری کنجکاو میشوند که تصمیم میگیرند دل را به دریا بزنند و راهی آن قلعۀ مرموز شوند، بلکه از راز آن سردربیاورند. اما چه کسی جرئت میکند؟ فقط نیک دک، جنگلبان شجاع، و دکتر پاتاک، البته دومی بهاجبار. اما...
در این داستان با شخصیتهای جذابی آشنا میشویم از جمله بارون رودولف دوگورتز، آخرین بازماندۀ خاندان دوگورتز و مالک قلعۀ کارپاتها، و فرانس دوتِلِک، نجیبزدهای عاشقپیشه، که اگر نبود جسارت و نیز شیفتگیِ او نسبت به داستانهای اسرارآمیز، راز ساکنانِ قلعه هرگز فاش نمیشد.
ممکن است حین خواندن این داستان فکر کنید ژول ورن، برخلاف اغلب کتابهایش، از عناصر علمیِ چندانی بهره نبرده است. اما اینطور نیست، چراکه او از طریق اورفانیک، دانشمند و نابغهٔ قدرنادیدهٔ داستان، از «الکتریسیته»، که بهدرستی «روح جهان» نام گرفته، و نیز از تلفن و حتی گرامافون برای رسیدن به مقاصد شومش بهرۀ وافری میبرد، به طوری که ممکن است، تحت تأثیر وقایع داستان، از این اختراعات مفید بشری بیزار شوید.
گمان بر این است که برام استوکر، نویسندۀ ایرلندی، از این رمان ژول ورن برای نوشتن رمان خودش دراکولا در سال ۱۸۹۷ الهام گرفته است.
قابهای خالی
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-پدیدارشناسی
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دانشنامه فلسفه استنفور 1: زیباییشناسی آلمانی
نویسنده | پل گایر، هانا گینزبورگ، استیون هولگِیت، ایئن تامسون و نیکولاس دیوی |
مترجم | سید مسعود حسینی، داود میرزایی، گلنار نریمانی و وحید غلامیپورفرد |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٣ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٩٩ |
تعداد صفحات | ٥٣٦ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
شابک | ٦ -٣٤٥-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
وزن | ٧٨٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.