می‌دانم که هیچ نمی‌دانم

95,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:2

کارل رایموند پوپر را اگر بزرگ‌ترین فیلسوف قرن ۲۰ ندانیم، بی‌شک یکی از بزرگ‌ترین ‌هاست. او نزدیک‌ به یک قرن زندگی کرد و اندیشه‌هایش تحت تأثیر حوادث این دوران بود. پوپر پیرو فیلسوف دوران روشنگری، ایمانوئل کانت، و از مدافعان بی‌چون و چرای اندیشه‌های لیبرال و جامعه باز به معنای جامعه کثرت‌گراست. او پایه‌گذار مکتب «خردگرایی انتقادی» و از مخالفان سرسخت تام‌گرایی سیاسی، از افلاطون تا مارکس وپیرو خستگی‌ناپذیر دموکراسی پارلمانی لیبرال است. این کتاب مجموعه مصاحبه‌هایی است که روزنامه آلمانی زبان «دی ولت» در سال ۱۹۷۸ و ۱۹۹۰ با پوپر انجام داده است. در این مجموعه او از نقش فروید، وظیفه روشنفکران، روش و نظریه شناخت، آزمون و خطا و دیگر مباحثی در باب فلسفه، سیاست و فیزیک سخن می‌راند.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات
می‌دانم که هیچ نمی‌دانم
نویسنده کارل پوپر
مترجم پرویز دستمالچی
نوبت چاپ ٩
تعداد صفحات ١٥٢
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٨٤
موضوع فلسفه
نوع کاغذ بالکی
وزن ١٥٠ گرم
شابک 9789643115807
توضیحات تکمیلی
وزن 0.15 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “می‌دانم که هیچ نمی‌دانم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: samanehfathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

یادداشت‌های یک دیوانه (و هفت قصه دیگر)

220,000 تومان

معرفی کتاب یادداشت‌های یک دیوانه

وجه مشخصه‌ی داستان‌های گوگول سادگی قصه‌نویسی، ویژگی قومی، امانت محض نسبت به زندگی، و بکر بودن و سرزندگی خنده‌آور آن‌هاست که همیشه تحت‌تأثیر احساس عمیق غم و دلتنگی قرار می‌گیرد. همه‌ی این ویژگی‌ها یک منبع دارند: گوگول شاعر است، شاعر زندگی حقیقی. اولین تأثیری که هر یک از قصه‌های گوگول بر خواننده می‌گذارد این است که با خود بگوید: «چقدر همه‌ی این‌ها ساده، عادی، طبیعی، و حقیقی است، و درعین‌حال چقدر بکر و تازه.» این سادگی قصه‌نویسی، این صراحت لهجه، این پرهیز از نمایش‌پردازی، این پیش‌پاافتادگی و معمولی بودن اتفاقات قصه‌ها، علائم حقیقی و قطعی خلاقیت هستند: این شعری حقیقی است، شعر زندگی خود ماست. تقریباً همه‌ی قصه‌های گوگول کمدی‌های سرگرم‌کننده‌ای هستند که با هیچ‌وپوچ شروع می‌شوند، با هیچ‌وپوچ ادامه می‌یابند، و به اشک ختم می‌شوند، و در پایان، زندگی نام می‌گیرند. قصه‌هایش همگی همین‌طورند: اولش سرگرم‌کننده، سپس غم! زندگی خود ما هم چنین است: اولش سرگرم کننده، و بعد غم. چقدر شعر، چقدر فلسفه، و چقدر حقیقت در این‌جا نهفته است! کتاب یادداشت های یک دیوانه، مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی نیکلای گوگول است که نخستین بار در سال 1835 انتشار یافت. این مجموعه داستان جذاب می تواند بهترین شروع برای ورود به دنیای آثار گوگول باشد. داستان یادداشت های یک دیوانه که عنوان کتاب را نیز به خود اختصاص داده، در را به روی جهان عجیب کمدی، فانتزی و تحلیل های اجتماعی این نویسنده ی بزرگ می گشاید. این داستان، زوال عقلی کارمندی دون پایه را همزمان با تلاش های این شخصیت برای جلب توجه زن مورد علاقه اش به تصویر می کشد. داستان که در دوره ی حاکمیت سرکوب گرانه ی نیکلای اول می گذرد، هجویه ای گزنده است بر کاغذبازی های افراطی و قوانین نه چندان کارآمد زمانه ی خود. گوگول در داستان های کتاب یادداشت های یک دیوانه، روی موضوعاتی همچون سرعت سرسام آور زندگی در خیابان های سن پترزبورگ و همچنین سقوط روح انسان به تاریکی و تباهی دست گذاشته است. یادداشت‌های یک دیوانه (و هفت قصه دیگر) - انتشارات نی

ورای ممکن

99,000 تومان

معرفی کتاب ورای ممکن: زندگی من در محدوده مرگ

به منطقه مرگ خوش آمدید، جایی که برای نیرمال پورجا زندگی دوباره را به ارمغان آورد. کتاب ورای ممکن قصه جدال نیروی انسان و طبیعت است. داستان فتح خطرناک‌ترین قله‌های دنیا که مهم‌ترین چیز در آن‌ها نه صعود، بلکه زنده به خانه برگشتن است... این اثر خواندنی در لیست پرفروش‌ترین‌های ساندی‌تایمز قرار دارد.

درباره کتاب ورای ممکن:

تصمیم برای صعود به چند قله موضوع عجیبی نیست، اما اگر این قله‌ها به هشت‌هزارمتری‌ها معروف باشند آن وقت است که هر کوهنورد حرفه‌ای با شنیدن حرف شما از جا می‌پرد. اکسیژن موجود در این ارتفاع به نصف می‌رسد، رقیق بودن هوا باعث می‌شود تصمیم‌های اشتباه بگیرید و بدنتان در فشار جوی و مبارزه با طبیعت پژمرده می‌شود. همچنین غذای محدودی در اختیار دارید و نمی‌توانید به رسیدن نیروهای امدادی امیدوار باشید. با این اوصاف اغراق نیست اگر بگوییم با هر قدمی که برای صعود برمی‌دارید، در واقع به مرگ نزدیک‌تر می‌شوید. اما همیشه افراد جاه‌طلبی پیدا می‌شوند که می‌خواهند - هر چهارده قله را فتح کنند و کتاب ورای ممکن (Beyond Possible) قصه یکی از جاه‌طلب‌ترین افراد دنیا است. فتح هرکدام از این کوه‌ها حدود یک ماه طول می‌کشد، پس می‌توان حدس زد اگر در فاصله بین دو صعود کار دیگری نکنید به حداقل چهارده ماه زمان نیاز دارید. اما نیرمال پورجا (Nims Purja) اعلام کرد در کمتر از هفت ماه به هر چهارده قله صعود خواهد کرد. اطرافیانش به او گفتند که دیوانه شده، اما پورجا آن‌قدر به قدرت و توانایی خود ایمان داشت که این سفر دیوانه‌وار را شروع کرد.

کیمیاگر

150,000 تومان

معرفی رمان کیمیاگر:

کیمیاگر رمانی از نویسندۀ برزیلی پائولو کوئیلو است که اولین بار در سال 1988 منتشر شد. این کتاب در اصل به زبان پرتغالی و به سبک رئالیسم جادویی (ژانر ادبی که در آن یک روایت واقع‌گرایانه به‌صورت تفکیک‌ناپذیر و بی‌نقصی با عناصر سورئال، فانتزی و رؤیایی ترکیب می‌شود) نوشته شده و از بسیاری جهات خیره‌کننده و تحسین‌برانگیز است. این کتاب با زبان ساده‌اش حاوی احساسات قدرتمند، شخصیت‌های جالب و عمیق، پیچش‌های طرحی و حکمت‌های الهام‌بخش است که ما را وادار می‌کند به واقعیتی متفاوت و دور فکر کنیم، حتی اگر دردناک باشد. قهرمان داستان که راوی تنها دو بار او را سانتیاگو می‌نامد، احساس می‌کند که این جهان جای او نیست. این پسر تمایل شدیدی به سفر در جهان دارد و همین تمایل باعث می‌شود او رؤیای سفر عجیبی را ببیند و این رؤیا علتی است که طرح داستان را به جریان می‌اندازد.

واکنش‌های جهانی به رمان کیمیاگر:

 

پائولو کوئیلو با اینکه به‌شدت مورد انتقاد منتقدان مطرح کتاب است اما بدون شک یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان برزیلی است. اکثریت آثار او بر اساس عرفان و علم به چیزهایی است که مردم عادی آن را درک نمی‌کنند.

«کتاب کیمیاگر افسانه‌ای حکیمانه و الهام‌بخش در مورد رسیدن به رویاهای شخصی و سفر واقعی زندگی است.» - اِم. اسکات پِک «این جادوگر برزیلی (پائولو کوئيلو) باعث می‌شود کتاب‌ها از کتابفروشی‌ها ناپدید شود.» - نیویورک تایمز «کیمیاگر داستانی زیبا است که پیامی برای هر خواننده دارد.» -جوزف گیرزون، نویسندۀ کتاب جاشوا

چرا باید رمان کیمیاگر را بخوانیم؟

 

کیمیاگر کتابی عالی برای هرکسی در هر سنی است که علاقه به خواندن کتاب‌های رشد فردی و ادبی دارد و برای هرکسی که می‌خواهد رؤیایش را بخواند شدیداً توصیه می‌شود. خواندن کتاب کیمیاگر نیازمند زمان و آمادگی بالا برای مطالعه است. این کتاب با اینکه رگه‌های طنز و کمدی دارد اما برای سرگرمی نوشته نشده است. بلکه کتابی است که نوشته شده تا خواننده بتواند خودش را بازیابد.

جملات درخشانی از کتاب کیمیاگر:

 

«اسمش سانتیاگو بود. وقتی روز سرازیر شد و آسمان به تاریکی زد، با گله‌اش به کلیسای متروک و مخروبه‌ای رسید که سقف آن سال‌ها پیش فرو ریخته بود و درخت چنار بزرگ و پرشاخ و برگی از محل نمازخانه آن سر برآورده، رو به آسمان داشت. تصمیم گرفت شب را آن‌جا بخوابد. گوسفندها را از درگاهیِ فروریخته، وارد محوطه کلیسا کرد. منطقه را می‌شناخت و می‌دانست گرگی در کار نیست ولی... یادش آمد، یک بار، یکی از میش‌هایش با استفاده از تاریکی فرار کرده بود و او تمام روز بعد را به جستجوی حیوان گمشده گذرانده بود. بهتر دید، درگاه را با تخته پاره بپوشاند تا مانع فرار آن‌ها در تاریکی شب شود. بالاپوشش را روی زمین پهن کرد و دراز کشید. کتابی را که تازه از خواندنش فارغ شده بود، زیر سر گذاشت. فکر کرد بهتر است کتاب‌های پرحجم‌تری بخواند تا هم دیرتر تمام شوند و هم بالش‌های راحت‌تری برای شب‌ها باشند. وقتی بیدار شد، آسمان هنوز تاریک بود. نگاهش از پسِ خرابه‌ها در نیمه‌راه آسمان، در آن دورها، به ستاره‌ها می‌رسید، ستاره‌هایی که سوسو می‌زدند. به خود گفت: «کاش بیش‌تر می‌خوابیدم.» چون... خوابی دیده بود، خوابی ناتمام، همان خواب هفته پیش که یک بار دیگر در سایه‌روشن ذهنش دویده بود و باز قبل از این‌که به صحنه‌های پایانی برسد، بیدار شده بود.»

«جوان فکر کرد که اگر علت را برای دخترک بگوید، او چیزی نخواهد فهمید بنابراین بهتر دید به سؤالش جواب ندهد، و به ادامه شرح ماجراهای سفر پرداخت. می‌دید که چشمان دخترک از تعجب گاه بزرگ و از هراس گاه بسته می‌شوند. زمان می‌گذشت و او آرزو داشت... آرزو داشت روز به غروب ننشیند، کار پدر دخترک آن‌قدر زیاد شود تا از او بخواهد سه روز تمام به انتظار بماند. خود را در حالت متفاوتی می‌دید، چیزی در درونش می‌دوید، احساسی که تا آن روز برایش ناشناخته بود. میل داشت برای همیشه در همان شهر، با همان دخترک موسیاه، با چشمان سیاه درخشان، باقی بماند... برای همیشه، آن‌هم در روزهای لبریز از بی‌خیالی، روزهایی که هرگز شبیه به هم نباشند. اما... بازرگان سر رسیده بود و از او خواسته بود پشم چهار گوسفند را برایش بچیند، پولش را هم داده بود و دعوتش کرده بود سال آینده دوباره بیاید. اکنون... چهار روز دیگر راه در پیش دارد تا به آن شهر برسد. ناباور بود و بسیار ملتهب. نکند دخترک فراموشش کرده باشد. کم نیستند چوپانانی که از آن‌جا گذشته‌اند و پشم گوسفندهایشان را به بازرگان عرضه داشته‌اند.» «با خود اندیشید، شاید این مکان مخروبه، این کلیسای متروکه، که درخت چناری از نمازخانه آن سر به آسمان کشیده، محل آمد و رفت کولی‌های جادوگر باشد... یا شاید، اجنه... فضای آن را اشغال کرده‌اند که چنین پراکنده اندیشید و چنین فکری در ذهنش جان گرفت. و در ادامه این فکر از خود پرسید، آیا... خواب ناتمامی که دوبار به سراغش آمد، نمی‌تواند علت افکار درهمش باشد؟ و نمی‌تواند سبب شود آن‌چنان تصوری در ذهنش بدود و بخواهد عصبانیتش را بر سر دوستان همیشه وفادارش، بر سر گوسفندهایش خالی کند؟ فکرش به جایی نرسید. شراب باقیمانده از شب قبل را سرکشید و بالاپوش خود را دور بدنش پیچید. می‌دانست که تا چند ساعت دیگر، با نیش خورشید، هوا گرم می‌شود و او نخواهد توانست گله‌اش را به اطراف ده ببرد. تابستان، در این ساعت، همه اسپانیا خوابیده است و گرما تا شب ادامه دارد. او ناگزیر بود، تمام روز، بالاپوش خود را همراه داشته باشد، گاه و بی‌گاه به سرش می‌زد که این بار اضافی را از خود دور کند.»

تحلیلی بر رمان کیمیاگر‌:

 

کوئیلو در کتاب کیمیاگر به تضاد درونی عشق و افسانه شخصی درون سانتیاگو می‌پردازد و در نهایت عشق را به‌عنوان ابزاری پشتیبان، برای رسیدن به افسانه شخصی پیشنهاد می‌کند و می‌گوید که عشق محرک بزرگی در زمان و نحوۀ رسیدن به رؤیاهاست. به گفتۀ کوئیلو، رؤیاها هزینه دارند اما نزیستن رؤیاها هزینۀ سنگین‌تری دارد. دنبال‌کردن رؤیاهایمان و متعهدشدن به انجام آن‌ها باعث می‌شود که تمام کائنات دست‌به‌دست هم بدهند تا آنچه را که می‌خواهید به شما ببخشند. کیمیای زندگی قوی‌ترین عنصر هدایت‌کنندۀ احساسات و افکار و خواسته‌ها و نیازهای ماست و باتکیه‌ بر اصل «هرآنچه که از جهان و کائنات طلب کنیم، به ما بخشیده می‌شود» به امکان تحقق یافتن رؤیاهای ما اشاره می‌کند. کوئیلو در این کتاب نمادین و تأمل‌برانگیز، مفهوم مهمی را که درکش برای همۀ مردم واجب است بیان می‌کند: در زندگی، هیچ‌چیز زیباتر از خود زندگی وجود ندارد.

چرا کیمیاگر بسیار موفق شد؟

 

کیمیاگر کتاب بسیار موفقی است و هنوز هم به‌خاطر روایت عالی و پرسیدن عمیق‌ترین سؤالات دربارۀ زندگی، کتاب پرفروشی حساب می‌شود. کیمیاگر از دیدگاه سوم‌شخص روایت می‌شود و خواننده به‌راحتی می‌تواند با شخصیت اصلی، اضطراب‌ها و تردیدهای او همدلی و همذات‌پنداری کند. کوئیلو با زبانی ساده دانش گسترده‌ای را که دربارۀ موضوعات متنوعی چون عرفان و معنویت و روح انسانی دارد با ما به اشتراک می‌گذارد. این کتاب به ما می‌آموزد که باید به قلبمان گوش دهیم و به اهدافمان وفادار بمانیم تا قدرتی کسب کنیم که از هر مانعی بر سر راهمان قوی‌تر است. کتاب کیمیاگر نه فقط به‌خاطر داستان شگفت‌انگیزش بلکه به‌خاطر روایت ساده و درک‌پذیرش بسیار لذت‌بخش است. پائولو کوئیلو در این اثر با زبانی ساده نشان می‌دهد که کیمیاگری نه تبدیل مس به طلا بلکه تبدیل روحی کوچک و ساده به خردمندی بزرگ است. کتاب کیمیاگر شخصیت تکراری ندارد و چون هرکدام از شخصیت‌ها به روش خودش به‌نوعی به سانتیاگو کمک می‌کند، هرکدام ویژگی‌های منحصربه‌فرد خودشان را دارند. زن کولی به او اجازۀ پذیرش رؤیا و درک امکاناتش را داد، شاه پیر به او فال گرفتن آموخت و یک جفت سنگ به او داد تا بتواند با آن فالش را بخواند، مرد انگلیسی به او یادگیری و تحقیق آموزش داد و کیمیاگر نشانش داد تا دربارۀ شگون و آینده‌اش بیشتر بداند. همذات‌پنداری با کتاب کیمیاگر بسیار ساده است. شاید به همین دلیل است که این کتاب بسیار محبوب شده است. همۀ ما رؤیایی داریم و مایلیم تحت هر شرایطی آن را دنبال کنیم، اما واقعیت زندگی اغلب بر خلاف ما حرکت می‌کند و تلاش می‌کند به رؤیای ما پایان ببخشد. همین اتفاق برای چوپان کتاب کیمیاگر می‌افتد، او برای رسیدن به رؤیا و اهدافش تلاش می‌کند، درست مانند اغلب ما، او نیز می‌خواهد تسلیم شود و به منطقۀ امن خود بازگردد اما پشیمانی دست‌کشیدن از رؤیایش او را رها نمی‌کند. این تشابهات بین داستان و واقعیت زندگی ماست که باعث می‌شود بعد از شروع کتاب کیمیاگر دلمان نخواهد که پیش از تمام شدنش آن را زمین بگذاریم.

خلاصۀ داستان کیمیاگر

 

کتاب کیمیاگر قصۀ سانتیاگو، چوپان جوان اندلسی را بازگو می‌کند که به‌قصد جستجوی گنجی واهی که در خواب‌دیده در زیر اهرام مصر مدفون شده است، میهن خود را ترک کرده و در آفریقای شمالی سرگردان می‌شود. او با یک کولی، مردی که ادعا می‌کند پادشاه است و یک کیمیاگر آشنا می‌شود. سانتیاگو به دلیل برخورد با شخصیت‌های رازآلود مختلف، مفاهیم ابتدایی وجودگرایی را می‌آموزد. اساسی‌ترین مفاهیم را خردمندترین استاد یعنی کیمیاگر به او می‌آموزد. او به‌تنهایی اثری عمیق و تحول برانگیز بر زندگی سانتیاگو می‌گذارد اما هیچ یک از آن‌ها نمی‌دانند که گنج چوپان دقیقاً چیست و آیا سانتیگو موفق می‌شود بر موانع راه غلبه کرده و گنجش را به دست بیاورد یا نه؟ سفری که در ابتدا به‌قصد مال دنیا آغاز شده رفته‌رفته به ماجراجویی برای کشف خود و غنای روحی تبدیل می‌شود. سانتیگو از گوسفندچرانی ساده تبدیل به خردمندی می‌شود که در روح جهان غوطه‌ور شده است. کتاب کیمیاگر نمادی جاودان از اهمیت دنبال‌کردن رؤیاها و گوش‌دادن به ندای قلبمان است.

مضامین اصلی کتاب کیمیاگر

 

جزءجزء کتاب کیمیاگر پر از نماد است. سفر سانتیاگو و مواجه او با اهرم مصر به‌شدت مملو از معناست. در هر سطر این کتاب پیامی قدرتمند نهفته است که تاکید می‌کند معنای واقعی زندگی نه در امور مادی و زائد بلکه در درک افسانه شخصی و کیمیای زندگی است و بر ما ضروری است که افسانه شخصی خودمان را شکوفا کنیم. مضمون کلی کتاب آن است که همه چیز اهمیت خاص خود را دارد، همه چیز باید تکامل یابد و همه چیز، از کوچک‌ترین اتم‌ها تا بزرگ‌ترین و دورترین ستاره‌ها در جهان، همه تکه‌هایی از یک کل هستیم: روح جهان.

مانع ترس یکی از خطرناک‌ترین موانعی که کتاب به آن پرداخته است موضوع ترس است. ترس از شکست است که ما را از افسانه شخصی‌مان دور می‌سازد و غلبه بر آن پیروزی بزرگی است. بنا به گفتۀ خود کوئیلو: «ترس از رنج بدتر از خود رنج است. هیچ قلبی نیست که در پی آرزوهایش باشد ولی رنج نبرد، چون آرزوها بی‌پایان و دور از دسترس‌اند و راه، راه دشواری است. همت می‌خواهد و تلاش و هر لحظه آن می‌تواند لحظه پایانی باشد. لحظه دیدار با خدا یا لحظه پیوستن به ابدیت ...» خرد وقتی سانتیاگو از کولی تقاضا می‌کند خواب تکراری‌اش را برایش تعبیر کند از شنیدن تعبیر پیش‌پاافتاده او ناامید می‌شود. کولی در پاسخ به این ناامیدی برایش توضیح می‌دهد: «... چیزهای ساده با وجود سادگی‌هایشان رویدادهای شگفت‌انگیزی هستند. فقط متفکران و عالمان هستند که آنها را می‌بینند و به بررسی می‌گذارند...» قدرت اجتناب‌ناپذیر ایمان در جایی از داستان قهرمان می‌کوشد که ندای سرنوشتش را فراموش کند اما پیرمردی با لباسی عربی سرنوشت پاکش را به او یادآوری می‌کند و می‌گوید: «این که در یک‌لحظه از حیات خود، مالکیت و فرمان زندگی را از دست می‌دهیم و تصور می‌کنیم سرنوشت بر زندگی مسلط شده است، همین نکته، بزرگ‌ترین فریب دنیاست.» در هر اندیشه یک تصمیم نهفته است. جایی در میان آفریقا یک تاجر مکار پول سانتیاگو را بالا می‌کشد. بعد از آن قهرمان داستان باید انتخاب کند که چه واکنشی نسبت به این رخداد نشان دهد. آیا باید خود را قربانی بداند و ناله و اظهار شکست کند یا تصمیم بهتری وجود دارد؟ درنهایت او تصمیم می‌گیرد که خیال کند ماجراجویی در جستجوی گنج است.

معنی نمادها در کتاب کیمیاگر:

 

گوسفندها گوسفندهای سانتیاگو نمادی از وجود و زندگی افرادی است که نسبت به افسانه‌های شخصی‌شان نابینا هستند. سانتیاگو گوسفندانش را دوست دارد اما به‌خاطر تمایل حیوانی آنها به آب و غذا، نسبت به آنها بی‌احترامی پنهانی می‌ورزد. او احساس می‌کند که گوسفندانش قدر سرزمین‌های بی‌نظیری را که او در طول سفر کشف می‌کند نمی‌دانند و از اینکه آنها آن‌قدر کورکورانه به او اعتماد دارند که به‌راحتی می‌تواند آنها را بکشد نیز در عذاب است. این گوسفندها نماد شخصیت‌هایی مانند نانوا یا تاجر بلور هستند که افسانه‌های شخصی خود را رها کرده و مانند گوسفندان تسلیم خواسته‌های مادی خود و میل به مقبولیت اجتماعی شده‌اند. در نتیجه آنها به‌خاطر دیدگاه‌های محدودشان، توانایی درک جنبه‌های خاصی از خلقت و بسیاری فرصت‌های زندگی را از دست می‌دهند.

کیمیاگری کیمیاگری به فرایند تبدیل یک فلز بی‌ارزش به فلزی بسیار باارزش مانند طلا گفته می‌شود. اما در این داستان کیمیاگری فراتر از فلزات می‌رود. سانتیاگو در این کتاب فلزی است که تحت‌تأثیر کیمیاگری قرار می‌گیرد. سفر و تجربیات سفرش او را از چوپانی ساده به کیمیاگری خردمند تبدیل می‌کند. همچنین تحقق افسانه شخصی هر فرد خود نوعی کیمیاگری است. به زبان کتاب، فلز باید خود را از شر تمام ناخالصی‌ها خلاص کند تا به تکامل برسد. سانتیاگو نیز باید خود را از شر ناخالصی‌هایش مانند تمایل به پذیرش توسط والدینش، زندگی به‌عنوان چوپان یا حتی زندگی با فاطمه خلاص کند تا به افسانه شخصی‌اش پی ببرد و رشد شخصیتی داشته باشد. بیابان صحرا، با شرایط سخت و جنگ‌های قبیله‌ای، نمادی از مشکلات جدی‌ است و در انتظار هرکسی است که در تعقیب افسانه شخصی خود است، اما همچنین به‌عنوان معلم مهم سانتیاگو در طول سفر او به اهرام عمل می‌کند. همان‌طور که کیمیاگر می‌گوید، آزمون‌ها بخشی ذاتی از تمام افسانه‌های شخصی هستند، زیرا برای ایجاد رشد معنوی ضروری هستند. بیش از گرمای بیابان؛ سکوت، پوچی و یکنواختی کویر سانتیاگو را آزمایش می‌کند.
سفارش:0
باقی مانده:2

پرتاب‌های فلسفه

65,000 تومان
نوشته‌های این دفتر، همگی یادداشت‌هایی فلسفی‌-انتقادی‌اند که در قالبی تازه سامان یافته‌اند و به میانۀ جهان پرتاب شده‌اند. پس این کتاب البته در حقیقت یک «کتاب» نیست، دفتری است از پاره‌نوشته‌ها که هرچند نظمی بر آن‌ها حاکم است، اما خصلت تکه‌پارۀ خود را نیز کتمان نمی‌کنند. این خصلت البته بیش از آن‌که محصول انتخابِ شخصی نویسنده باشد، محصول زمانۀ تکه‌پارۀ ما، زمانۀ زوال و فروپاشی، است. خود نویسنده در مقدمه‌اش می‌نویسد: "آنچه به‌هم‌چسبیدگیِ مواد منفجره را توجیه می‌کند، سنگین‌تر شدنِ آن با هدف شدید‌تر شدن قدرت تخریب آن است تا حتی اگر امید منفجر شدنش واهی از آب درآید، دستکم بتواند به عنوان توده‌ای سنگین شیشه‌ای، پنجره‌ای، یا سر و دستی را بشکند."

جهان ادراک

65,000 تومان
هفت سخنرانی مرلو – پونتی برای پخش در رادیو ملی فرانسه تحت عنوان « ساعت فرهنگ فرانسه » در این کتاب آورده شده است . مرلو – پونتی سخنرانی‌ها را به نحوی تنظیم کرد که یک زنجیره را شکل دهند و او بود که درباره ترتیب و عناوین جداگانه آنها تصمیم گرفت :
١) جهان ادراک و جهان علم ٢) کاوش در جهان ادراک : فضا ٣) کاوش در جهان ادراک ؛ اعیان حسی ٤) کاوش در جهان ادراک ؛ حیات حیوانی ٥) انسان از منظر بیرونی ٦) هنر و جهان ادراک ٧) جهان قدیم ، جهان مدرن. مرلو – پونتی یکی از خلاق‌ترین فیلسوفان سده بیستم بود . او شیوه جدیدی از تفکر درباره ساختارهای اساسی زندگی انسان را با تأملاتی در باب هنر ، ادبیات و سیاست ترکیب کرد که از این فلسفه تازه بهره می‌برند . مرلو – پونتی مدعی است که یکی از دستاوردهای عظیم هنر و فلسفه مدرن ممکن ساختن کشف دوباره جهانی بوده است که در آن زندگی می‌کنیم .

مهمان نیمه شب

179,000 تومان

معرفی کتاب مهمان نیمه شب

راز خانه‌ی نفرین شده! هدر گودنکاف در کتاب مهمان نیمه شب اسرار خانه‌ای را برایتان برملا می‌کند که شاهد قتل دو نفر و نیز ناپدید شدن یک دختربچه بوده است. رمانی مهیج و تراژدی که مخاطب را تا آخرین صفحه‌ی کتاب در خود غرق می‌کند و با پایانی غیرمنتظره، او را غافلگیر خواهد کرد. گفتنی‌ست این اثر جنایی و معمایی از پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز بوده است.

درباره‌ی کتاب مهمان نیمه شب

«وایلی لارک» شخصیت اول داستان و نویسنده‌ای است که در نوشتن رمان‌های جنایی مهارت بالایی دارد. اکنون او مشغول نوشتن چهارمین رمان خود است و هنوز نمی‌داند که همزمان با نگارش آن قرار است به چه رازهای مخوفی پی ببرد. هدر گودنکاف (Heather Gudenkauf) در کتاب مهمان نیمه شب (The overnight guest) با ضرباهنگ تند وقایع و روایت جذاب خود داستانی نگاشته که قرار است مدت‌ها ذهن شما را به خود مشغول کند. وایلی لارک که در نهایت برای نوشتن رمان چهارمش به موضوع دلخواهی نمی‌رسد، راهی خانه‌ای خالی و دورافتاده می‌شود. این خانه در سال 2000 میزبان قاتلانی بوده که دو فرد را به قتل رسانده‌اند و در این بین کودکی هم گم‌ شده که کسی از او هیچ خبری ندارد. هنگامی که یک طوفان شدید برفی اهالی شهر را درگیر خود کرده، وایلی کودک پنج‌ساله‌ای را می‌بیند که در حیاط خانه رها شده است؛ درحالی که به‌شدت خونریزی دارد و دهانش با چسب پوشانده شده. وایلی سراسیمه قصد دارد تا پلیس را در جریان بگذارد اما طوفان باعث شده برق خانه قطع شود و او هیچ راه ارتباطی با مأموران پلیس نداشته باشد. پس خودش دست‌به‌کار می‌شود و سعی می‌کند مراقبت از کودک را به عهده بگیرد. وایلی پسربچه را به خانه می‌‌برد و با رسیدگی به زخم‌هایش از او می‌خواهد که از اتفاقات پیش‌آمده حرفی بزند اما به نتیجه‌ای نمی‌رسد. سرانجام وایلی که امیدی برای پی بردن به راز کودک ندارد از خانه خارج می‌شود تا با جمع‌آوری هیزم، فضای خانه را گرم نگه‌دارد. اما وقتی برمی‌گردد با درهای بسته روبه‌رو می‌شود. همه‌ی درهای خانه از داخل قفل شده‌اند و عجیب‌تر از آن، وایلی از پنجره‌‌ی خانه زنی را می‌بیند که تبری به دست گرفته است. با دیدن این صحنه است که وایلی وحشت‌زده به خانه حمله‌ور می‌شود تا هرطور شده کودک را نجات دهد اما... هدر گودنکاف در روایت کتاب مهمان نیمه شب از رفت‌وبرگشت بین گذشته و حال استفاده کرده است. گذشته یعنی بیست سال پیش، زمانی که قتل‌ها رخ داده‌اند و اکنون نیز زمانی است که وایلی با حوادث غیرعادی خانه مواجه می‌شود. این سبک نگارش، نه تنها بر جذابیت کتاب افزوده، بلکه خواننده را در نوعی تعلیق و شگفتی فرو می‌برد. فضای مخوف داستان تنها به صحنه‌های تاریک و ترسناک محدود نمی‌شود. هدر گودنکاف می‌کوشد حتی در توصیفاتی که از اتفاقات معمولی دارد، ترس و وحشت را به مخاطبش القا کند. بادی که تازیانه می‌زند و کتری که زوزه می‌کشد به خواننده یادآوری می‌کنند که قرار است با وقایع هولناکی روبه‌رو شود. از سوی دیگر، شخصیت «وایلی لارک» تاحدودی به زندگی واقعی نویسنده نزدیک است. هر دو نویسنده‌ی داستان‌های جنایی هستند و اتفاقاً محل حوادث کتاب، شهر آیووا، یعنی همان شهری است که هدر گودنکاف در حال حاضر در آن سکونت دارد. اگر شیفته‌ی داستان‌های ژانر وحشت هستید، پیشنهاد ما به شما خواندن کتاب پرفروش مهمان نیمه شب است. علی قانع برگردان روان این کتاب را به عهده داشته و نشر نون نیز آن را روانه‌ی بازار کتاب کرده است.