می خواهم چه کاره شوم

99,500 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1
کتاب «می خواهم چه کاره شوم؟» اثری از «مدرسه زندگی» است که اولین بار در سال 2020 به چاپ رسید. این کتاب به تحلیل بی معنایی پرسیدن سوالی مانند «وقتی بزرگ شدی، می خواهی چه کاره شوی؟» از کودکان می پردازد و بعد به مخاطبین کمک می کند به درکی بهتر از ملاحظات و جنبه های متعددی دست یابند که در انتخاب مسیر شغلی و سبک زندگی تأثیرگذار هستند. فصل های کوتاه کتاب به سوالات مختلفی پاسخ می دهند، از جمله «شغل چیست؟»، «شغل ها چگونه اختراع می شوند؟» و «پول چقدر مهم است؟» بسیاری از فصل های کتاب با تمرین هایی به پایان می رسد که مخاطبین را تشویق به تفکر و نوشتن درباره آینده مورد نظر خودشان می کند. مخاطبین یاد می گیرند که شغل چه شباهت ها و تفاوت هایی با مدرسه دارد و همچنین، از تفاوت های میان انواع مختلف کسب و کارها آگاه می شوند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

می خواهم چه کاره شوم

نویسنده آلن دوباتن
مترجم محمد هدایتی
نوبت چاپ 5
تعداد صفحات 170
نوع جلد شوميز
قطع رقعی
سال نشر —–
سال چاپ اول 1402
موضوع
روانشناسی
نوع کاغذ ——
وزن 500 گرم
شابک
9786226977357

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “می خواهم چه کاره شوم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

به دنبال لئوناردو داوینچی

9,000 تومان
لئوناردو داوینچی هنرمند نقاش، پیکرتراش و نابغه‌ای است که زندگی، اندیشه و کارش با روش خاصی درآمیخته است. در این کتاب با داستان زندگی این نابغه که در علوم زیادی سررشته داشت و دست به اختراعات بسیاری زد، آشنا می‌شویم. او بیش‌تر عمرش را در فلورانس، میلان و رم گذراند و در دوران پیری به دعوت فرانسوای اول، پادشاه فرانسه، به آن‌جا می‌رود و همان جا از دنیا می‌رود. سهم این هنرمند در هنر از همان ابتدا ستایش معاصرانش را برمی‌انگیزد.

هنر رفتار با زنان

52,800 تومان
کتاب هنر رفتار با زنان نوشته آرتور شوپنهاور ترجمه علی عبداللهی توسط انتشارات مرکز با موضوع روانشناسی، روانشناسی زناشویی، ارتباط، روابط زن و مرد به چاپ رسیده است. کتاب حاضر مجموعه ای است جذاب و متنوع در باب زنان، که از میان تمام آثار مفصل آرتور شوپنهاور گرد آمده. هنر رفتار با زنان، مانند آثار دیگر شوپنهاور، صریح، بی پرده، دقیق، موشکافانه و البته تلخ و تاریک است. شاید بسیاری با برخی اندیشه های وی هم صدایی نداشته باشند، شاید هم کسانی باشند که آنها را بپذیرند، ولی هرچه باشد دیدگاه های شوپنهاور و طرز نگاه وی به زنان، افزون بر آشنایی بیشتر با این فیلسوف پرشور، به کار کندوکاو در نگاه فیلسوفان مغرب زمین به زنان نیز می آید. هنر رفتار با زنان کتابی خواندنی است، هم برای آنها که مخالف دیدگاه های این فیلسوف هستند، هم برای آنها که مانند او فکر می کنند. شوپنهاور، در اینجا، هم برای برخی فمینیست ها خوراک حاضرآماده ای برای جدل و تندکردن آتش توپخانه شان در چنته دارد و هم برای محافظه کاران و مردسالاران. مباحث کتاب هنر رفتار با زنان سرشت زن تمایزات بین زن و مرد وظایف طبیعی زنان برترهای زنان ضعف های زنان انتخاب زن درست عشق زندگی جنسی وضع زناشویی تک همسری یا چندهمسری حقوق زنان زنان فرهنگ و هنر زنان و جامعه زنان و سرشت شهسواری آنچه باید بدانیم در ستایش زنان

تاریخ‌ و فرهنگ‌ ساسانی‌

220,000 تومان
قسمت‌ اول‌ کتاب‌ مقالاتی‌ در باره‌ سکه‌شناسی‌ و کاربرد آن‌ در شناخت‌ تاریخ‌ سیاسی‌، فرهنگی‌ و اقتصادی‌ است‌. قسمت‌ دوم‌ به‌ تاریخ‌ فرهنگی‌ و فکری‌ ساسانی‌، و قسمت‌ سوم‌ به‌ اهمیت‌ متون‌ پهلوی‌ برای‌ شناخت‌ ذهنیت‌ ایرانیان‌ می‌پردازد.

کتاب داستان دو شهر

475,000 تومان
معرفی کتاب داستان دو شهر کتاب داستان دو شهر، رمانی نوشته ی چارلز دیکنز است که اولین بار در سال 1859 انتشار یافت. «بهترین روزگار و بدترین ایام بود. » دیکنز با این کلمات معروف، مخاطبین را وارد یکی از پرآشوب ترین دوره های تاریخ می کند: انقلاب فرانسه. از یورش به قلعه ی باستیل گرفته تا سقوط بی رحمانه ی تیغه های گیوتین، این نویسنده ی بزرگ انگلیسی با مهارت و هنری خیره کننده، بیم ها، امیدها، و فراز و فرودهای بی پایان این دوره ی پرهیاهو را به تصویر می کشد. قهرمان داستان این رمان، مردی تنبل و الکلی به نام سیدنی کارتن است که به خاطر الهام بخشی های یک زن، ایثار و ازخودگذشتگی را در خیابان های خون آلود پاریس به غایت خود می رساند. رمان داستان دو شهر، اثری فوق العاده جذاب از یکی از استادان بلامنازع ادبیات انگلیس است.

رهبران جهان باستان (8) صلاح الدین

9,000 تومان
اولین جنگ صلیبی در سال‌های ١٠٩٦ تا ١٠٩٩ میلادی رخ داد و منجر به تسخیر بیت‌المقدس به دست صلیبی‌های اروپایی شد . این جنگ‌ها زمینه را برای سال‌ها درگیری میان مسلمانان شرق و مسیحیان غرب فراهم کرد و در این هنگام بود که صلاح‌الدین به دنیا آمد . او قهرمان جنگ‌های صلیبی بود . از گرما کلافه شده بودند . گرمای طاقت‌فرسا و نفس‌گیر فلسطین در تابستان ، قابل مقایسه با اروپا نبود . سربازان که شمشیر ، تبرزین و نیزه‌های بزرگ را بر دوش خود حمل می‌کردند و نیم‌تنه‌های زرهی سنگین بر تن داشتند ، آهسته‌آهسته از سرزمین‌های سنگلاخی و خشکی که با روستاهای سوخته و شهرهای غبارگرفته ، نقطه‌نقطه شده بود ، عبور می‌کردند . هر قطره عرق که از زیر کلاهخود‌های فولادی و مخروطی‌شکل آن‌ها می‌چکید ، عطش آنان را بیش‌تر می‌کرد . گلوهای بسیار تشنه‌شان تنها با سرهای لرزانشان هماهنگ بود . چند واحه که به ندرت به چشم می‌خورد ، تنها نشان وجود آب باارزش در آن سرزمین بود . این مردان زرهپوش از سراسر اروپا آمده بودند تا برای خدای خود بجنگند . شور مذهبی آنان همچون زمین زیر پایشان تفتیده بود .

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت