ناخدای هفت دریا 2/ ناخدا باراکودا، آخر دنیا

34,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:2

ناخدای هفت دریا ۲ | ناخدا باراکودا، آخر دنیا

ناخدای هفت دریا ۲ | ناخدا باراکودا، آخر دنیا

این کتاب از بخش های مختلفی تشکیل شده و توسط انتشارات هوپا به چاپ رسیده است.

از من می‌شنوید، بهترین روش روبه‌روشدن با موقعیت‌های سخت این است که نقشه‌ای بکشید و هر اتفاقی هم که بیفتد، آن را دنبال کنید. این کار آرامتان می‌کند و کاری برای انجام‌دادن پیش پایتان می‌گذارد.

چون قبلاً بهتان گفته‌ام، دیگر نمی‌گویم که من دروغ نمی‌گویم و نترسیده بودم.

ترسیده بودم‌ها؛ ولی ترس مثل سگِ پشتِ حصار است: هرچقدر بیشتر محلش بگذاری، بیشتر برایت واق‌واق می‌کند. باید دندان‌هایت را به هم فشار بدهی و با چیزی که سر راهت سبز می‌شود، روبه‌رو شوی. اگر شجاع نیستی، جوری رفتار کن که انگار هستی. خواه…

ناخدا باراکودا و خدمه‌ی کشتی‌اش غیبشان زده. برای همین، جرقه تصمیم می‌گیرد پیدایشان کند، حتی اگر آخر دنیا باشند. بدبختی اینجاست که واقعاً آخر دنیایند… ولی خیالی نیست: با شجاعت، ذکاوت، یک مقدار شانس و کمک رفقا، چیزی جلودارِ جرقه نیست.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

ناخدای هفت دریا 2/ ناخدا باراکودا، آخر دنیا

نویسنده
یانوس کامپوس
مترجم
سعید متین
نوبت چاپ
تعداد صفحات 260
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008869740
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ناخدای هفت دریا 2/ ناخدا باراکودا، آخر دنیا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

عليه تو اعلان عشق ميدهم

19,000 تومان

در بخشی از کتاب علیه تو اعلان عشق می‌دهم می‌خوانیم

با هوشیاری کامل (یا با آن‌چه که بعد از شناختنت بر جای مانده بود) بر آن شدم که به تو عاشق باشم کاری ارادی نه کاری از روی شکست و هزیمت هان اینک من با هوشیاری کامل (یا با جنونم) از حصارهای وجودت عبور می‌کنم و از پیش می‌دانم در چه سیاره‌ای آتش خواهم افروخت و کدام توفان را از صندوق گناهان رها خواهم کرد. و مشتاق به سوی تو خواهم شتافت تا مرزهایم در مرزهای تو گم شود و بر بستر ابرهای شفاف، باهم، به خواب رویم و من تو را صدا بزنم: ‌ای من!...

فهرست مطالب کتاب

مقدمه‌ی مترجم تماس شبانه عشق به‌خیر! علیه تو اعلانِ عشق می‌دهم چونان صاعقه در من رخنه کردی شکوفه‌های شبانه‌ی جنون فریاد وقتی که قلبت پروانه می‌شود با تو دانستم که زمین مسطح است روزگاران میان اخگر و خاکستر عشق مردان همچون آب در غربال است سفر می‌کنم با خاطرات‌مان که در چمدان من است نغمه‌ای غیرانفرادی با بربط اشتیاق شهادت می‌دهم علیه تو در برابر دادگاه شب غریبه... گویا من مُرده‌ام!
 

بچه‌محل نقاش‌ها 7/ زمانی که هم‌بازی پولاک بودم

26,000 تومان

معرفی کتاب بچه محل نقاش ها 7 اثر محمدرضا مرزوقی

کتاب زمانی که هم بازی پولاک بودم هفتمین جلد از مجموعه ی بچه محل نقاش ها به قلم محمدرضا مرزوقی، تصویرگری مجتبی حیدرپناه و چاپ انتشارات هوپا است. در این جلد از مجموعه ی جذاب و خواندنی بچه محل نقاش ها، دایی سامان به پیشنهاد پیکاسو و با استفاده از ساعت جیبی دالی، برای تهیه گزارشی درباره ی سبک کار نقاشان آمریکایی به این کشور می رود و جکسون پولاک و دیگر نقاشان جنبش مدرن آمریکا را که سال ها قبل می زیسته اند، ملاقات می کند.
او حتی جکسون را در خلق مهم ترین اثر هنری اش که اکنون در موزه ی هنرهای معاصر تهران است، یاری می کند.
چه حالی پیدا می‌کنی اگر موقع تمیز‌کردن اتاق دایی‌تان یک قاب کوچولو روی دیوار پیدا کنی که جکسون پولاک با خط خود نوشته:

“I can control the flow of paint; there is no accident”

قضیه پیچیده شد؟ باید کمی روی زبان انگلیسی خود کار کنید. اما اگر دایی بزرگه کنارتان باشد حتما برایتان ترجمه می‌کند:«من می‌توانم جریان رنگ را کنترل کنم؛ این تصادفی نیست.»

در این قسمت ما یک سورپرایز داریم. شاید هم چند سورپرایز. سورپرایز اول این‌که پیکاسو از سامی می‌خواهد برای یک مأموریت مهم به آمریکا برود. دایی‌سامان هم همراه دالی و با یک کشتی تفریحی به دل اقیانوس می‌زند. توی آمریکا با جکسون پولاک و همسرش و باقی نقاشان جنبش مدرن آمریکا آشنا می‌شود. برای دیدن نمایشگاه روتکو که در لوس آنجلس است دسته‌جمعی به یک سفر پرماجرا می‌روند. سفری پر از مسابقات رالی و اسب‌ها و آیین‌های سرخپوستی. بعد هم به پولاک کمک می‌کند تا مهمترین اثر هنری‌اش را خلق کند. اثری که حالا در موزه‌ی هنرهای معاصر تهران نگهداری می‌شود.

و در پایان باز هم یک سورپرایز دیگر داریم!

سریال چهار سابقه‌دار، قسمت 5/ گازوبوهای کهکشانی

105,000 تومان

نقد و بررسی

چهار سابقه دار 1 – یورش به زندان شهر سگی به احتمال زیاد شما هم انیمیشن جدید و خیلی جذاب «بچه‌های بد (the bad guys) (2022)» رو تماشا کردید و از دیدنش حسابی لذت بردید! برای شما یک خبر بد و یک خبر خوب داریم! خبر بد این است که انیمیشن «بچه‌های بد» همه داستان‌های این دوستان تبهکار و بامزه رو روایت نمی‌کند! اما خبر خوب این است که جای هیچ نگرانی‌ای نیست! چرا که این انیمیشن نسخه‌ای خلاصه شده از مجموعه کتاب‌های «سریال چهار سابقه دار» است و در ادامه، قرار است با این مجموعه آشنا شویم! مجموعه «سریال چهار سابقه‌دار» یکی از جذاب ترین و مشهورترین مجموعه داستان‌های ماجراجویانه، طنز و کمیک (مصوّر) سراسر دنیاست. این مجموعه به دست «آرون بلیبی» نوشته شده است و به سرعت با استقبال بی‌نظیر کودکان و نوجوانان در سراسر دنیا مواجه شد، تا جایی که به یکی از پرفروش‌ترین آثار فهرست نیویورک تایمز تبدیل گشت و انیمیشن اقتباسی و بسیار موفق آن نیز، برندۀ جوایز متعدد شده است. آقای بلیبی نوشتن این مجموعه را در سال 2015 شروع کرد و تا زمان حال نیز، نوشتن قسمت‌های جدید از این مجموعه ادامه داشته است. در ایران نیز، نشر هوپا تاکنون 11 جلد از این مجموعه را ترجمه و چاپ کرده است. نشر «هوپا» بازۀ سنی مناسب برای مخاطبین این مجموعه را «9 تا 13 سال» تعیین کرده است
خَبر بد چی داریم؟
دنیا داره به آخر می‌رسه. خبر خوب چی داریم؟ چهار سابقه‌دار دارن برمی‌گردن که دنیا رو نجات بدن! خب آره... درسته که اون‌ها مجبور شدن یه موشک کِش برن...
سفارش:0
باقی مانده:3

فرا داستان

27,000 تومان

معرفی کتاب فرا داستان اثر پاتریشیا وو

فرا داستان متکی بر برداشتی از اصل عدم قطعیت هایزنبرگ است، این که محال است جهانی عینی یا ابژکتیو را توصیف و تبیین کرد، چرا که مشاهده گر همواره امر مورد مشاهده را تغییر می دهد. با این همه، علایق و دل مشغولی های فراداستان از این هم پیچیده تر است. فراداستان نشانگر عدم قطعیت این رابطه است. اگر چه همواره امر مورد مشاهده را تغییر می دهد. با این همه، علایق و دلمشغولی های "فرا داستان" اصطلاحی جدید است، رویه ی ان به قدمت خود رمان است (البته اگر از آن قدیمی تر نباشد). فرا داستان گرایش یا عملکرد ذاتی تمامی رمان ها است. این فرم داستانی صرفا به دلیل شکوفایی کنونی آن ارزش مطالعه را ندارد؛ بلکه در عین حال، بصیرت هایی را هم در مورد ماهیت باز نماینده ی داستان و تاریخ ادبی رمان را به مثابه ی یک زانر پیش می نهد. مطالعه فردا داستان به معنای مطالعه همان چیزی است که به رمان هویت خاصش را می بخشد. «فراداستان» با بررسی داستان نویسی در آمریکا و بریتانیا آغاز می شود و عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی پیچیده آن زمان را بررسی می کند؛ عواملی که بر نقد داستان ها اثرگذار بوده اند. پاتریشیا وو، فراداستان را نوشتاری داستانی می داند که به شکلی خودآگاهانه و نظام مند، به وضعیت خود به مثابه یک شی ء مصنوع توجه می کند تا پرسش هایی راجع به ارتباط بین داستان و واقعیت مطرح کند.
وی معتقد است که نوشتار فراداستانی معاصر، هم یک پاسخ و هم تلاشی ا ست برای رسیدن به دید کامل تری که طبق آن «واقعیت » و «تاریخ » اموری موقتی هستند. فراداستان چیست و چرا آن قدر از آن بد می گویند؟، خودآگاهی ادبی: مراحل تکوینی، تکامل ادبی: جایگاه نقیضه پردازی، آیا رمان نویسها دروغگویند؟، امر داستانی و زمینه: از ایفای نقش تا بازی های زبانی عنوان بخش های مختلف کتاب هستند.

در دنیای تو ساعت چند است؟

80,000 تومان
داستان من فرق می‌کند. من ناخواسته پناه‌گاهم را نه آن‌سوی دنیا، که در رشت پیدا کردم و در تمام این سال‌ها هر وقت دنبال امنیت و آرامش روحی می‌گشتم، یا احوالم به‌هم می‌ریخت، راهیِ رشت می‌شدم. این مهاجرتِ من، پناهندگی من بود و دوگانه‌ی پاریس ـ رشت این فیلم هم از همین ‌جا می‌آید. البته حالا بعد از ساختن این فیلم ارتباطم با رشت عوض شده. نمی‌دانم، دیگر سخت است که به چهره‌اش نگاه کنم. انگار میان ما رازی بود که من به همه گفتم و همه‌چیز عوض شد. با دیدن تابلوهای ادگار دگا مجذوب ایده‌ی پنهان‌بودن چهره‌ی زن شدم. نسخه‌ای از مجموعه‌نقاشی‌های «مری کاسات در لوورِ» دگا را انتخاب کردیم که پس‌زمینه هم نداشت و این امکان را می‌داد که فیگور محوری زن را در هر فضا و محیطی بازسازی کنیم. چند روز پیش کشف کردم این سیر بیرون آمدن مری کاسات از قاب نقاشی و تبدیل شدنش به زنی واقعی که همچنان چتربه‌دست به مغازه‌ی قاب‌سازی برمی‌گردد، چیزی از مری پاپینز و پریدن آدم‌ها توی فضای نقاشی را هم در خود دارد، که البته از آن چیزهایی است که شاید کسی جز خودم در فیلم حسش نکند!  

وبلاگ خون‌آشام 2/ باران جیغ بر جاده

190,000 تومان

قسمتی از کتاب وبلاگ خون آشام 2

کت و شلوار راه راهی گفت: “تنم می لرزه وقتی آدم ها می گن داشته ن درباره ی من حرف می زده ن.” کمی عذاب وجدان گرفتم. آمد جلوی پیشخان ایستاد. انگار خیلی هم ناراحت نشده بود. باز همان کت و شلوار راه راهش تنش بود. گفت: “خب، بگین ببینم چه بلایی قراره سرم بیاد؟” خانم روزنامه فروش با صدای بلند خندید: “وای گیلز! از دست تو!” چشم هایش برق می زد. معلوم بود حسابی این آقای گیلز را قبول دارد. گفت: “نگران نباش بابا! چیزی نیست. کسی کاری با تو نداره. این آقا پسر داره واسه پروژه مدرسه ش تحقیق می کنه. زندگی من رو شخم زد از بس سوال پیچم کرد.” بعد با غرور تمام گفت: “تو که رسیدی داشت درباره ی مشتری ها و تازه واردها ازم می پرسید.” گیلز سر تا پای من را نگاه کرد و گفت: “فکر می کنم ما دیروز یک گپ مختصری با هم زدیم؟ زیر بارون. درست نمی گم؟ من نه تنها از مشتری های تازه بلکه از مشتری های خیلی راضی هم هستم. این خانم فوق العاده ن. حتی لطف کرده ن مجله ای رو که می خواستم برام سفارش داده ن. ” خانم روزنامه فروش گفت: “آهان. خوب شد یادم انداختی!این امروز صبح رسیده.” و مجله ای رو برداشت و گرفت طرف گیلز. گیلز بدجوری توی نخ من بود. گفتم: “می تونم دو تا سوال ازتون بپرسم؟ اگه اشکال نداره.” سعی می کردم به چشم هایش نگاه نکنم. زل زده بودم به دفترچه ام.