ناخدای هفت دریا 3/ باراکودا، پادشاه مرده‌ی تورتوگا

44,000 تومان

سفارش:1
باقی مانده:1

ناخدای هفت دریا 3 (باراکودا پادشاه مرده ی تورتوگا)

ظرف چند روز، هیچ سرباز اسپانیایی یا انگلیسی یا حتی فرانسوی‌ای توی کل کارائیب نبود که قضیه‌ی آندراده و ویه‌گاس را نشنیده باشد؛ اینکه اشباح دزدان دریایی که جسدهایشان هنوز ته دریا سوار بر کشتی‌شان درازبه‌دراز جلوی پوئرتاپلاتا افتاده، بهشان حمله کرده‌اند.

با هر بار تعریف‌کردنِ داستان، روایت کمی عوض می‌شد، هرچند (به‌طرز جالبی) کسی به دزدی اشاره نمی‌کرد.

کشتیِ ناخدا باراکودا غرق شده و خدمه‌اش سربه‌نیست شده‌اند، ولی اشباح سرگردانشان شب‌ها برای خود یکه‌تازی می‌کنند و هیچ‌کس جرئت ندارد جلویشان قد علم کند…
هیچ‌کس به‌جز پادشاه اسپانیا که خواب بدی برای اشباح کروس‌دل‌سور دیده است. ولی جرقه و رفقا خیال ندارند به این راحتی‌ها تسلیم شوند.
برای همین، در آخرین جلد از مجموعه‌ی ناخدای هفت دریا هم ماجراهای پرهیجان زیادی در انتظارشان است، از نبرد مرگ‌بار با لشکر پادشاه گرفته تا سفر دورودراز به چین و اتفاقات غافل‌گیرکننده‌ی دیگر.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

ناخدای هفت دریا 3/ باراکودا، پادشاه مرده‌ی تورتوگا

نویسنده
یانوس کامپوس
مترجم
سعید متین
نوبت چاپ
تعداد صفحات 224
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008869757
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ناخدای هفت دریا 3/ باراکودا، پادشاه مرده‌ی تورتوگا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

سوروسات در سوراخ موش

36,000 تومان

در بخشی از کتاب سور و سات در سوراخ موش می‌خوانیم:

امروز اخبار تلویزیون می‌گفت: ببرها در باغ‌وحش گوآدالاخارا یک زن را کامل خورده‌اند، غیر از پای چپش. شاید پای چپش خیلی خوشمزه نبوده. یا شاید ببرها دیگر سیر شده بوده‌اند. من هیچ‌وقت باغ‌وحش گوآدالاخارا نرفته‌ام. یک‌بار از یولکائوت خواهش کردم من را ببرد، ولی عوض آن‌که ببرد حیوان‌های بیش‌تری به قصر آورد. همان موقع بود که برایم شیر آورد. برایم از مردی گفت که نمی‌توانسته به کوه برود و برای همین کوه پیش او رفته است. زنِ خورده‌شده، سرنگهبان باغ‌وحش بوده و دوتا بچه و یک شوهر و پرستیژ بین‌المللی داشته. پرستیژ؛ چه لغت قشنگی. می‌گویند شاید قتل یا خودکُشی بوده باشد، چون زن هیچ‌وقت توی قفس ببر نمی‌رفته است. ما هیچ‌وقت از ببرهای‌مان برای خودکُشی یا قتل استفاده نمی‌کنیم. میستلی و چیچیلکوآلی با سوراخ‌های گلوله‌ها قتل‌ها را انجام می‌دهند. نمی‌دانم ما چه‌طور خودکُشی می‌کنیم، ولی به‌هرحال از ببر استفاده نمی‌کنیم. از ببرها برای خوردن جنازه‌ها استفاده می‌کنیم. از شیرمان هم استفاده می‌کنیم. ولی بیش‌تر از آن‌ها برای تماشا کردن‌شان استفاده می‌کنیم، به خاطر این‌که حیوان‌های قوی و واقعاً خوش‌هیکلی هستند و تماشای‌شان خیلی کیف می‌دهد. من قرار نیست این چیزها را بفهمم، چون این کارها را میستلی و چیچیلکوآلی مخفیانه شب‌ها انجام می‌دهند. ولی فکر می‌کنم در این زمینه تیزهوشم، در زمینه‌ی کشف کارهای مخفی. آخرِ گزارش، مردِ توی اخبار خیلی غمگین به نظر می‌رسید و گفت امیدوار است روح سرنگهبان قرین آرامش شود. چه احمقانه. چون سرنگهبان آن موقع دیگر به حالت جویده‌جویده توی شکم ببر بوده است. سرنگهبان فقط می‌توانسته همان جا بماند تا ببر هضمش کند، و آخرش هم به تپاله‌ی ببر تبدیل شود. زکی، قرین آرامش. تهِ تهش فقط پای چپش قرین آرامش می‌شود.
سفارش:0
باقی مانده:1

مو قرمز

250,000 تومان
در بخشی از کتاب مو قرمز می‌خوانیم: در سکوت دلنشین سر غروب، اوس ‌محمود از سویی هر چند دقیقه یک ‌بار درِ قابلمه‌ی روی اجاق را برمی‌داشت و غذای داخلش را که در حال قُل ‌زدن بود از نظر می‌گذراند تا خوب بپزد و ته نگیرد و از سوی دیگر با تلویزیون کوچکش ور می‌رفت، بلکه تصویری بدون برفک پیدا کند. تلویزیون و منبع برقش را که یک باتری کار کرده‌ی ماشین بود از گبزه با خودش آورده بود. دو روز اول باتری جواب نداد، برای همین روز سوم با وانت به اون ‌گورن فرستاده شد تا تعمیر شود. حالا باتری برق لازم را برای کار کردن تلویزیون تولید می‌کرد، اما تلویزیون تصویر واضح پخش نمی‌کرد و این قضیه بد جوری اوس ‌محمود را دمغ کرده بود، طوری که ساعت‌ها با آن ور می‌رفت تا حسابی عصبانی می‌شد. من را صدا می‌کرد و آنتنی را که خودش از مفتول‌های بدون روکش و ورق حلبی ساخته بود دستم می‌داد و آن‌قدر «چپ، راست راست، بگیر بالا، بشین بشین.» می‌گفت تا تصویر واضح شود. بالاخره پس از ساعت‌ها سعی ‌و تلاش، تصویری که بر صفحه‌ی تلویزیون نقش می‌بست واضح و شفاف می‌شد و ما سفره‌ی شام را پهن می‌کردیم. اما هنوز مشغول خوردن ‌نشده و درست هنگامی که زمان پخش اخبار شبانه فرا می‌رسید، تصویر مانند خاطره‌ای دور و دراز آرام ‌آرام محو و محوتر می‌شد و موج برمی‌داشت و لرزان‌ لرزان می‌رفت و می‌آمد و زیر انبوهی برفک گم می‌شد. در این مواقع من یا اوستا نوبتی از پشت سفره بلند می‌شدیم و دستی به آنتن می‌رساندیم. ولی در نهایت بی‌خیال تصویر می‌شدیم و سر جای‌مان سر سفره آرام می‌نشستیم و به صدای گوینده‌ی خبر بسنده می‌کردیم و غذای‌مان را می‌خوردیم.
سفارش:0
باقی مانده:1

حرفه: داستان‌نویس 3

85,000 تومان

معرفی کتاب حرفه: داستان نویس 3

فرانک ای. دیکسون و‌ ساندرا اسمیت در کتاب حرفه: داستان نویس 3، جستارها و مقالاتی را گردآوری کرده‌اند که به شکلی عملی و با کمک مثال و نمونه‌، عناصر داستانی و تکنیک‌های مهم داستان‌نویسی را معرفی می‌کنند. این کتاب که به‌عنوان جلد سوم مجموعه‌ی حرفه: داستان‌نویس به چاپ رسیده، مباحث صحنه‌پردازی، تغییر موقعیت، گفت‌وگو و توصیف در داستان‌های کوتاه را بررسی می‌کند.

درباره‌ی کتاب حرفه: داستان نویس 3

یکی از نقدهای همیشگی به ادبیات داستانی ایران، مسئله‌ی ضعف آموزشِ اصول و مبانی داستان‌نویسی بوده. داستان در ایران پدیده‌ای کاملاً وارداتی و غربی است. باوجوداین، اصول و تکنیک‌های این شیوه‌ی نویسندگی هیچ‌گاه به شکلی نظام‌مند و حرفه‌ای آموزش داده نشده است. کمبود منابع و ترجمه نشدن مراجع اصلی آموزش داستان‌نویسی، باعث شده نویسنده‌ی فارسی‌زبان بیشتر از طریق خواندن داستان‌های غربی و رمان‌های بزرگ دنیا نویسندگی را فرابگیرد. در دسترس نبودن منابع و تدریس نشدن آن‌ها، به این نتیجه منجر شده که خیلی از نویسندگان به‌درستی قواعد و چارچوب‌های نویسندگی مدرن را نشناسند. بخشی از منتقدین همین مشکل را از دلایل مهجور بودن داستان فارسی و عقب‌ماندگی آن می‌دانند. یکی از منابع تأثیرگذار در زمینه‌ی آموزش داستان‌نویسی، مجموعه‌ی حرفه: داستان‌نویس است. فرانک ای. دیکسون (Frank A. Dickson) و‌ ساندرا اسمیت (Sandra Smythe) ویراستاران این سری کتاب‌ها هستند که سعی کرده‌اند تمام جوانب این حرفه را به خواننده معرفی کنند. کتاب حرفه: داستان نویس 3 (Handbook of Short Story Writing)، کتاب سوم این مجموعه است که می‌کوشد چندین تکنیک و قاعده‌ی مهم داستانی را به مخاطبش بیاموزد. مباحث این کتاب را چند تن از منتقدین و مؤلفین سرشناس ادبیات آمریکا مانند سوزان تیلر، وال تایسن، جیمز بی. هال، فرد گراو و اف. ای. راک‌ول نوشته‌اند. جلد اول این مجموعه، بیشتر به معرفی کلیات حرفه‌ی داستان‌نویسی می‌پرداخت. در آن جلد شما با مباحثی همچون اهمیت داستان، نویسندگی به‌عنوان حرفه و ایده‌پردازی آشنا می‌شدید. جلد دوم، یعنی کتاب حرفه: داستان‌نویس 2 وارد بحث نویسندگی می‌شد و چند تکنیک اساسی نویسندگی را معرفی می‌کرد. فرانک ای. دیکسون و‌ ساندرا اسمیت در آن کتاب به سراغ مفهوم پی‌رنگ، شخصیت‌پردازی و زاویه‌ی دید رفته بودند و سعی می‌کردند آن را بررسی نمایند. کتاب حرفه: داستان نویس 3، به‌نوعی مکمل جلد دوم است و سعی می‌کند بحث تکنیک‌های داستان‌نویسی را تکمیل نماید. در این کتاب، صحنه‌پردازی، تغییر وضعیت، چیدمان عناصر داستانی، توصیف و... در داستان‌نویسی تشریح شده و مخاطبان با قواعد مهم و ضروری آن‌ها آشنا می‌شوند. کتاب می‌کوشد هر کدام از این مفاهیم را از زوایای مختلف بررسی و تحلیل کند. کتاب حاضر را نشر چشمه با ترجمه‌ی کاوه فولادی‌نسب و مریم کهنسال نودهی منتشر و به بازار کتاب عرضه نموده است.  

در بخشی از کتاب حرفه: داستان نویس 3 می‌خوانیم

به فراخور پیشرفت و باز شدن صحنه و بالا رفتن کشمکشْ پاراگراف‌ها کوتاه‌تر می‌شوند و از گفت‌وگوهای کوتاه‌تری هم استفاده می‌شود. به‌ عبارت‌ دیگر هر صحنه‌ای به‌تدریج که رشد می‌کند، تمایل دارد سریع‌تر خوانده شود. نقطه‌ی اوج هر صحنه نقطه‌ی بحرانی‌یی است که در آن دیگر چیزی برای فاش شدن وجود ندارد. بیایید فرض کنیم صحنه‌ی ما درباره‌ی مردی است که از زنی درخواست ازدواج می‌کند؛ شاید به همان شیوه‌های سنتی. گفت‌وگوهای او، انگیزه‌ها و احساس‌ها و همین‌طور هم اشتباه ‌حساب‌هاش را نشان می‌دهند. بنابراین پاسخ زن رک‌وراست و قطعی است: «نه!» باز هم بیایید فرض کنیم صحنه‌ی ما درباره‌ی یک قربانی ایدز است که از برادر دوقلوی مؤمنش می‌خواهد که یک کلیه‌اش را به او هدیه کند. باز هم پاسخ نهایی «نه» است. این شخصیت‌ها ممکن است در آینده تجدیدنظر کنند، اما واکنش آن‌ها در این مکان، در این زمان و در این صحنه نقطه‌ی عطفی را به وجود می‌آورد. این مثال‌ها از روی عمد ملودرام انتخاب شده‌اند. در داستان‌های امروزی چگونگی رسیدن به نقطه‌ی اوج و شیوه‌ی اجرای آن در صحنه تغییر می‌کند و می‌تواند تنوع زیادی را تجربه کند. صحنه تقریباً بلافاصله بعدِ نقطه‌ی اوج به پایان می‌رسد و در نتیجه سطح کشمکش هم افت می‌کند؛ درست مثل وقتی ‌که پرده‌های سالن تئاتر بسته می‌شوند. ممکن است یک نفر تصمیم بگیرد به جایی عزیمت کند یا خواستگار ردشده همان‌طور که دست‌هاش روی در است درنگ کند یا پلیسی به مظنونی دست‌بند بزند. داستان ممکن است ادامه داشته باشد، اما این صحنه تمام شده است.
 
سفارش:0
باقی مانده:1

تاریخ زبان شناسی

7,500 تومان
چکیده:
این کتاب که ترجمه فصل های اول و دوم کتاب زبان شناسی در غرب، یک درآمد تاریخی نوشته پیتر آ. ام. سورن است، اثری فراگیر و پرمحتواست که داستان زایش و بالش زیان شناسی در غرب را از آغاز تا امروز دنبال می کند. در واقع هدف مؤلف، نگارش مرجعی جامع برای زبان شناسان بوده است تا بتوانند از پیشینه زبان شناسی نوین سر در آورند. کتاب تاریخ زبان شناسی به تاریخ زبان شناسی در غرب از آغاز تا پایان قرن 19 اختصاص داده شده است و از منظر هرآنچه ذهن زبان شناسان نظریه پردازِ امروزی را مشغول می دارد، به تاریخ موضوع نگاه می کند. این کتاب برای همه کسانی نوشته شده است که خواه به دلایل حرفه ای و خواه به دلایل دیگر، می خواهند از اهمّ  مباحثی باخبر شوند که طی تاریخ دوهزار و چندساله زبان شناسی نظری مطرح شده است. واضح است که این اثر سرشار از آگاهی های ضروری برای دانشجویان رشته زبان شناسی است.  
توضیحات: کتاب حاضر برای دانشجویان رشته زبان شناسی در مقطع کارشناسی‌ارشد به عنوان منبع اصلی درس «تاریخ زبان‌شناسی» به ارزش 2 واحد ترجمه شده است. امید است که علاوه بر جامعه دانشگاهی، سایر علاقه‌مندان نیز از آن بهره‌مند شوند.
فهرست:
بخش اول: از دوران باستان تا پایان نوزایی فصل یک: سنّت افلاطون و رواقیان فصل دو: سنت ارسطویی فصل سه: اواخر دوران باستان فصل چهار: قرون وسطا: دستور نظرپردازانه فصل پنج: نوزایی به بعد بخش دوم: قرن هجده و نوزده فصل شش: اروپا در تسخیر رمانتیسم فصل هفت: زبان‌شناسی در قرن هجدهم فصل هشت: نظرپردازی درباره منشأ زبان فصل نه: نخستین جلوه‌های زبان‌شناسی تطبیقی فصل ده: نودستوریان فصل یازده: جنبه روان‌شناختی فصل دوازده: سردرگمی درباره نهاد و گزاره فصل سیزده: مثلث جاوید منطق، تفکر و زبان

شاهنامه‌ی فردوسی کتاب سوم: از پادشاهی نوذر تا پایان هفت‌خوان رستم

125,000 تومان

در بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 3: از پادشاهی نوذر تا پایان هفت خوان رستم می‌خوانیم

وقتى خورشید از قله کوه سر زد و جهان را با فر و شکوهش روشن کرد، رستم از خواب برخاست و به‌سوی رخش رفت. گرز جدّش را بر روى زین گذاشت و با آرزوهاى محال به‌راه افتاد. کلاهخودى شاهانه بر سر و ببر بیان عرق‌آلوده در‌بر داشت. به‌سوی ارژنگ روى کرد و چون به اردوگاه آن جنگجو رسید، نعره‌اى در میان سپاهیانش زد که گویى دریا و کوه از هم دریده شده‌اند. وقتى در میان سپاهیان غوغا برپا شد، ارژنگ از خیمه‌اش بیرون آمد. وقتى رستم او را دید، بى‌درنگ همچون آذرگشسب به‌سویش تاخت. با دلاورى سر و گوش و یال او را گرفت و مانند شیر سر از پیکرش کند. از جاى کنده‌شدن سرش، خون جارى شد. رستم سر ارژنگ را در میان سپاهیانش انداخت. وقتى دیوهاى دیگر یال و کوپال او را دیدند، از ترس چنگ پهلوان دلشان لرزید. مرز‌ و ‌بوم خود را فراموش کردند و پدر و پسر راه گریز در‌ پیش گرفتند. رستم شمشیر بر کشید و تمام دیوها را کُشت. وقتى خورشید غروب کرد، به‌سرعت خود را به کوه اسپروز رساند و بند از اولاد برگرفت و از او راه شهرى را که کاووس در آن بود پرسید و وقتى راه را از او شنید، به‌سرعت راهى شد و راهنمایش نیز دوان‌دوان به‌دنبالش رفت. وقتى رستم وارد شهر شد، رخش مانند رعد غرّشى کرد و چون کاووس صداى او را شنید ابتدا و انتهاى آن را فهمید و به ایرانیان گفت: «روزگار بد ما به‌سر رسیده است. صداى غرّش رخش را شنیدم و از شنیدن آن، روح و دلم شاد شد. او در زمان کیقباد به‌هنگام نبرد با تورانیان نیز چنین غرّشى کرده بود.»

فهرست مطالب کتاب

نوذر طهماسب گرشاسب کیقباد کیکاووس هفت‌خوان رستم
سفارش:0
باقی مانده:1

منشور شعر حکمت

9,000 تومان

در بخشی از کتاب منشور شعر حکمت می‌خوانیم

شعر حکمت یک پروسه است، غیرممکن است شاعری پیش از رسیدن به درک رَمزیتِ درونی این راز، به شعر حکمت برسد. شعر حکمت ارمغانی عظیم برای همه است، درحالی‌که خود مولودِ توافق با تنهایی است. رسیدن به این عطیه‌ی ابدی... چه می‌خواهد؟! هیچ! تنها مراقبت از ارتباطِ عمیقِ خویش با روحِ هستی، وگرنه ضمیر ناخودآگاه تو را از دعوت به شهود شعله‌ور محروم می‌کند، و بسا همه‌ی عمر! تنها تمرکز بر لذتِ کشف... موجب یکی‌ شدن و یگانه ‌شدنِ آن تثلیت عهدشده ‌شود، یعنی شعر به‌علاوه‌ی شاعر، به‌علاوه‌ی مخاطب. مزمورِ موحد و وحدتِ حضور همین است. شعر پارسی سرشار از پیشنهادات خارق‌العاده است. «کاشفانِ فروتنِ شوکران» باید بیایند و خبر باران بیاورند. جامعه و ملتی که کاشفانِ خود را دیر کشف کند، محکوم است به حداقل‌ها قناعت کند. خام‌زایی‌های سردستی و شِبه‌فلسفی که خود سرریزِ خودشیفتگی عوامانه است، عنصر و اتفاقِ فریب‌کار و کاهل و خوش‌ظاهری است (در وهله‌ی نخست دیدن و شنیدن) اما با مرور چندباره‌ی آن متوجه می‌شویم هیچ ربطی به «شعر حکمت» نداشته است. مراقب این معناهای موذی باشید، خلطِ مبحث نشود. مواجهه‌ی عوامانه با شعر حکمت، عین انحراف است. فلسفه ایجاد سؤال می‌کند، اما حکمت همان ظرفیتِ پاسخ است. کار فلسفه نشان‌ دادنِ ظرفیت‌های موجود است، اما دستاورد حکمت ظرفیت‌سازی است.