ناپلئون به جنگ داعش می رود

32,000 تومان

فقط هم از نویسنده‌ای همچون پوئرتُلاس برمی‌آید که در کنار ناپلئونِ بزرگ، ارتشی متشکل از چند مانکن، یک امام جماعت مسجد پاریس، یک رفتگر، یک پزشک و… را قرار دهد تا با «خرس موصل»، رهبر مخوف داعش روبه‌رو شوند.

نکته شگفت‌انگیزِ روایتِ پوئرتُلاس از مبارزه ناپلئون و یارانش با داعش، راه‌حلی است که ارائه می‌دهد: او معتقد است برای از بین‌بردن این مردان خونخوار، توسل به جنگ و خشونت راه چاره نیست و تنها چیزی که می‌تواند پایانی مطلق باشد بر انواع داعشی‌های زمان، تغییر شیوه تفکر تروریست‌هاست. آیا ناپلئون که حالا به شکل مردی صلح‌طلب ظهور کرده می‌تواند بدون ریختن قطره‌ای خون، غده سرطانی داعش را از بین ببرد؟

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

ناپلئون به جنگ داعش می رود

نویسنده
رومن پوئرتولاس
مترجم
ابوالفضل الله دادی
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٤٤٨
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٦
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ بالکی
وزن ۴۳۴ گرم
شابک
9786002783721
توضیحات تکمیلی
وزن 0.434 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ناپلئون به جنگ داعش می رود”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

تمیان

55,000 تومان
تمیان داستان دو دوست است که به سبب جبر جغرافیایی در شهری کوچک زندگی می‌کنند و مشکلات خانوادگیعدیده‌ای دارند، و حالا در سی سالگی دچار افسردگی ناشی از بیکاری و بی‌پولی شده‌اند،  اما پیشنهاد کاری عجیبی آن‌ها را به تهران می‌کشاند تا تابستانی پر ماجرا را بگذرانند. تمیان داستان رفاقت است، داستان صداقت و وفاداری، درستی و شرافت و تقلا برای ماندن در جایی که همه‌چیز در حال فروپاشی است. تمیان واژه‌ای است کُردی به معنای غم و اندوهی عمیق که همچون مِهی سنگین، جان آدم را دربرمی‌گیرد. فرم روایی اثر، که به صورت گزارش‌نویسی است، بر جذابیت داستان بیش از پیش  افزوده است.

گرگ مغول

35,000 تومان
شانزده‌ ساله‌ بودم‌، تنم‌ کامل‌ بود و میل‌ مهیب‌ ویرانگری‌ در من‌ زبانه‌ می‌کشید... بوئورچو، نزدیک‌ترین‌ دوست‌ تموچین‌، در آستانه‌ خواب‌ ابدی‌ گذشته‌ها را مرور می‌کند: ـ آماده‌ای‌؟ رنجیدم‌. ـ عجب‌ پرسشی‌، من‌ مغولم‌. و اکنون‌ ترک‌ اسب‌ آن‌ که‌ زندگی‌اش‌ سراسر وقف‌ عطشناک‌ترین‌ مرد روزگار بوده‌، آماده‌ است‌ تا مخاطب‌ بر آن‌ بنشیند و از پنهانی‌ترین‌ رازهای‌ این‌ قوم‌ مرموز باخبر شود. بوئورچو با چنگیزخان‌ پیمانی‌ ابدی‌ بسته‌ است‌، جنگ‌ها و دشواری‌ها را پس‌ پشت‌ نهاده‌ و چون‌ برادری‌ همیشه‌ همراهش‌ بوده‌ است‌، با این‌ همه‌ او نیز چرخ‌ دروغ‌ را پیش‌ روی‌ خود می‌یابد، چرخی‌ که‌ استخوان‌های‌ متهم‌ را آرام‌ آرام‌ خرد می‌کند و... و این‌ها به‌ خاطر یک‌ زن‌ است‌، زنی‌ که‌ گرگ‌ مغول‌ تشنه‌ اوست‌

بر امواج

130,000 تومان
هر انسانی گذشته‌ای دارد که هرگز رهایش نمی‌کند، آینده‌ای دارد که می‌خواهد بی‌توجه به گذشته آن را بسازد، و حالی که به تلاش می‌گذرد، به دست و پا زدن برای پاک کردن ماجراهایی که از سر گذرانده، به  درگیری ذهنی برای آینده‌ای نامعلوم... قهرمان «برامواج» زنی است که خلاف معمول عمل می‌کند، گذشته‌اش را پس می‌زند و سال‌ها از آن سراغی نمی‌گیرد که آینده‌اش را با عشق و امید بنا کند، عشقی با فرجام جدایی. زمانی طولانی در این بی‌خبری زندگی می‌کند تا ناگهان به او خبر می‌رسد که پدرش ناپدید شده. زن تصمیم می‌گیرد به ساحل دریاچه کودکی‌هایش بازگردد...   مطالعه بخشی از کتاب 

به من نگاه کن

22,000 تومان
شیوع روزافزون اوتیسم در میان کودکان دغدغه بسیاری از والدین امروزی‌ست. آن هم در جامعه‌ای که امکانات قابل قبولی برای این کودکان در نظر گرفته نشده است. این کتاب تنها به بیان گوشه‌ای از مشکلات اوتیسم و تأثیر آن بر روابط آدم‌ها پرداخته است. نگاه، فرزند ابراهیم و غزاله، مبتلا به اوتیسم است. غزاله که زنی امروزی‌ست حاضر نیست تمام موقعیت‌ها، وقت و انرژی‌اش را صرف کودکی کند که چیزی از جهان او نمی‌داند. از سوی دیگر ابراهیم هم به طور کلی منکر اوتیسم دخترشان می‌شود. رابطه ابراهیم و غزاله در اثر مواجهه با این مشکل فرزندشان از هم می‌پاشد. معضلاتی که هر کدام از آن‌ها در نگهداری از کودکشان دارند، رویکرد جامعه، خانواده‌ها و اطرافیان به معضل اوتیسم دستمایه اصلی رمان به من نگاه کن است. در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: مردم کوچه را قرق کرده بودند. از توی هر پنجره هم یک نفر تا سینه آمده بود بیرون و محشر برپا شده را تماشا می‌کرد. ماشین آتش‌نشانی روبه‌روی زمین محل احداث ایستاده بود و چندتایی سرباز سعی در دور کردن مردم داشتند. ...

حیرانی

32,000 تومان
«هرکس اینجا عاشق بشود سنگ می‌شود.» داستانی از عاشقیت و دلدادگی. اما چرا او سنگ نشده؟ دختر در پاسخش گفت چون خود دیو سیاه عاشق اوست و سنگش نکرده. جوان پرسید چرا نگریختی؟ دختر گفت چون پابند این‌جاست و جوان بیشتر از پیش عاشقش شد و گفت چه باید بکنم ای عشق؟ دختر به حسرت از گل سرخی گفت در دل غاری که با بوییدنش طلسمشان می‌شکند. جوان عزمش را جزم کرد و دختر پای چشمه نور به انتظار ماند. جوان از بادستان و خارستان و مارستان و تشستان گذشت و به غار دیو سیاه رسید و با او جنگید که ما تنها صداش را شنیدیم. صدای غرش آسمان و جرقه‌های نوری که چشم را آزار می‌داد. ناگاه نعره‌های دیو با فریاد دلخراشش خاموش شد و چشمان نگران دختر برفی که به انتظار نشسته بود به وحشت باز شد. سکوت و سیاهی همه جا را گرفت. کم کمَک از دل تاریکی صحنه نور سرخی سوسو زد. تکثیر شد، آینه پشت آینه، شد جو باریکه‌ای سرخ و کوچک، رسید به پای چشمه نور و آن هم سرخ شد. آنگاه... محمد علی سجادی نویسنده و کارگردان سینمای ایران این بار داستانی را نقل می‌کند که حیرانی نامیده‌اش. حیرانی از سرنوشت و تقدیر در دل طوفان حوادث این روزگار... . داستان حیرانی سال‌ها در انتظار انتشار باقی ماند تا در اردیبهشتی از انتظار به شکوفه بنشیند. سجادی پیش از این در سال ١٣٨٩ رمان «با نوشته کشتن» را منتشر کرده بود.

محمود و نگار

85,000 تومان
این‌ها رو که واسه‌ت تعریف می‌کنم بنویس آقا روزنومه چی؟ بنویس تا عالم و آدم ماجرای ما رو بخونن و عبرت بگیرن. اسم من محموده، اسم اون نگار... اسم قصه‌مونو بذار «محمود و نگار»، بذار ملت بخونن و گریه کنن، بخونن و زار بزنن... بلاهایی که سر «لیلی و مجنون»، سر «اصلی و کرم»، سر «شیرین و فرهاد» اومد پیش بلاهایی که سرِ ما اومده اصلش به حساب نمی‌آد... اصل داستان داستانِ ماست، داستانِ اونا سیری چنده... آدمای دیگه از این دموکراسی به مال و منان رسیدن، مملکتو صاحب شدن و انداختن پشت قباله‌شون، اون وقت ما نتونستیم یه زنو عقد بکنیم و سر و سامون بگیریم. حالا یه سیگار روشن کن، پُکی بزن و با حوصله گوش کن... خانواده ما از اشراف «آقسو» به حساب می‌آد... یه همسایه‌ای داریم اسمش حمزه افندیه. این حمزه افندی دختری داره اسمش نگاره. الان چون پرنده از چنگمون پریده و رفته، تا اون‌جا که زبون تو دهنم می‌چرخه این نگارو واسه‌تون تعریف می‌کنم. نگار یه ‌دونست. نگار دُردونه است، تا حالا کسی مثل اون از مادر نزاییده، از این به بعد هم نمی‌زاد... عزیز نسین (١٩١٥-١٩٩٥) نویسنده، مترجم و طنزنویس توانای اهل ترکیه است. او نویسندگی را از سال ١٩٤٥ با مقاله‌نویسی در مجلات شروع کرد و نوشتن را تا پایان عمر ادامه داد. حاصل این سال‌ها ده‌ها عنوان کتاب در زمینه‌های داستان و رمان و نمایشنامه و شعر و داستان کودک و خاطرات است. عزیز نسین ٢٣ جایزه معتبر ملی و بین‌المللی  (اکثراً در زمینه طنز) برده است و آثارش به بیشتر زبان‌ها ترجمه شده است. مجموعه حاضر گزیده‌ای است از بهترین داستان‌های طنز عزیز نسین که مترجم آن‌ها را از کل آثارش انتخاب و ترجمه کرده است.