نبرد هیولاها 6 گانه ی4، طلسم آوانتیا جلد 20، اکوینوس، اسب شبح گونه

5,000 تومان

داستانی است پرماجرا و فانتزی. جهانی بین واقعیت و خیال،ماجراهایی که توسط هیولاهای مختلفی به وجود می آید. این هیولاها که با طلسم شیطانی جادوگری وحشی مسلح شده اند، سرزمینی را که روزگاری از آن مراقبت می کردند، نابود می کنند. اما ساکنان آن سرزمین به جنگ این هیولاها برمی خیزند.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات
طلسم آوانتیا جلد 20
نویسنده
آدام بلید
مترجم
محمد قصاع
نوبت چاپ ——-
تعداد صفحات 104
نوع جلد شومیز ـ ته چسب
قطع رقعی
سال انتشار 1393
سال چاپ اول 1393
موضوع
رمان
نوع کاغذ ——-
وزن گرم
شابک 9786002514080

 

توضیحات تکمیلی
ابعاد 19 × 14 × 0.5 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “نبرد هیولاها 6 گانه ی4، طلسم آوانتیا جلد 20، اکوینوس، اسب شبح گونه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

14 قصه 14 معصوم (جلد 5) – امام حسین (ع)

30,000 تومان
هر كتاب از مجموعه‌ي "14 قصه، 14 معصوم" به شرح زندگي يكي از ائمه و معصومين(ع) اختصاص دارد. ويژگي اين داستان‌ها زبان ساده‌اي است كه در آنها به كار رفته و به دليل همين سادگي بيان است كه همه‌ي آنها براي كودكان دبستاني قابل درك و جذاب شده‌اند.

رمان کلاسیک جیبی (جلد62) – جان کریستوفر شمشیر ارواح رمان 3(سه گانه 1)

95,000 تومان
در میان نویسندگان داستان‌ های علمی ـ تخیلی نوجوانان، «جان کریستوفر» جایگاهی ویژه دارد. کریستوفر برخلاف بسیاری از نویسندگان این نوع داستان، به جای تمرکز تخیل خود بر پیشرفت‌ های علمی آینده و طرح پیچیدگی‌ های آن، به مصائب ناشی از استفاده‌ نادرست از این پیشرفت‌ ها توجه می‌کند
سفارش:0
باقی مانده:1

فسقلی ها جلد 28،هالی حال به هم زن

7,000 تومان
مجموعه فسقلی ها دربرگیرنده ی سی جلد کتاب است که شخصیت اصلی هر یک از آنها پسر یا دخترکوچولویی است که یک ویژگی یا عادت منفی دارد این داستان ها به گونه ای هستند که خواننده ی خردسال از همان ابتدا، بدی رفتار شخصیت داستان را حس می کند و متوجه زشتی کارش می شود.

جین ایر

490,000 تومان
جین ایر زندگیِ دختر یتیمی با همین نام را شرح می‌دهد که در خانه‌ی زن داییِ بی‌رحمش حضور دارد. این دختر در کنار دایی‌زاده‌های خود بسیار تنهاست و ظلم شدیدی را از سوی اعضای این خانواده تحمل می‌کند. این دوران کودکیِ آشفته از «جین ایر» شخصیتی مستقل، سخت‌کوش و شجاع می‌سازد. او در نوجوانی به مدرسه‌ای شبانه روزی می‌رود و در آن‌جا نیز روزگار سختی را می‌گذراند. جین در نهایت به عنوان مربی به عمارتی اشرافی می‌رود و همان‌جا عاشق آقای راچستر می‌شود. درست زمانی که این دو تصمیم دارند با یکدیگر ازدواج کنند، جین به راز وحشتناکی پی می‌برد. اکنون او بر سر دوراهی مهمی قرار دارد؛ آیا او باید با مرد رویاهایش راچستر بماند و عواقب این تصمیم را بپذیرد؟ آیا جین می‌تواند این مرد را ترک کند و بدون او به زندگی ادامه دهد؟ «شارلوت برونته» زنی قدرت‌مند را به تصویر می‌کشد که در جست‌وجوی برابری و آزادی است و با ذهن خلاق و روحیه‌ی بااراده‌اش خوانندگان را مسحور خود می‌کند. گفتنی است؛ رمان «جین ایر» یکی از برترین آثار ادبیات انگلیسی در فهرست نشریه‌ی گاردین به شمار می‌آید و تاکنون اقتباس‌های سینمایی بسیاری از روی آن صورت گرفته است.

جام جهانی در جوادیه

180,000 تومان
آلکس هیوارد، فرزند سفیر کانادا در تهران است. سیاوش، یکی از بچه های محله جوادیه که دست بر قضا، زبان انگلیسی اش خوب است، به آلکس فارسی یاد می دهد. آلکس، ماجرای یک دوره مسابقه فوتبال را در جوادیه از زبان سیاوش می شنود و یک تیم از بچه های کانادایی را برای مسابقه معرفی می کند؛ اما کار به همین جا ختم نمی شود ... تیم هایی از کشورهای دیگر هم از راه می رسند؛ اسپانیا، ایتالیا، ژاپن، چین، سوئیس، آرژانتین، برزیل و ... از عرب های کوچه مروی و بچه های کارگر افغانی هم تیم هایی معرفی می شوند و به تدریج یک جام جهانی کوچک در جوادیه پا می گیرد. آنچه خواندید، خلاصه داستان «جام جهانی در جوادیه» نوشته داوود امیریان است. داوود امیریان متولد 1349 کرمان است و تاکنون بیش از بیست عنوان کتاب نگاشته و جوایز متعددی را هم از آن خود کرده است.
سفارش:1
باقی مانده:3

زني در حاشيه‌ي روزنامه

24,000 تومان
کتاب زني در حاشيه‌ي روزنامه اثر شبنم بزرگی: آهان، سپیدرود دیگر! ندیده بودی؟ شما دخترها کجا را دیده اید؟ مگر بیرون می آورند شما را از آن خانه؟ قشنگ است هان؟ رودخانه را نگاه می کنم، پسر عمه « نامدار » را نگاه می کنم، خنده ام می گیرد. سر خودش را می آورد بیخ گوش من، شاید می خواهد راننده نشنود، آرام می گوید: می خواهم اسم دختر خودمان را بگذاریم سپیدرود. نفسش می خورد پشت گردن من. خودم را عقب می کشم. جا می خورد. بعد امر می کند: برو سمت خودت بشین! روزنامه باز می کند، می رود پشت آن؛ لابد ریخت من را نبیند. حتمی دیگر هیچ وقت نمی گوید گوشه ی روزنامه چیزی برایش بنویسم و...